بی میل نیست که گفت و گو را با مرور افتخاراتش آغاز کند. او را از زمانی که به عنوان کمک مربی به ایران آمد، می شناسم. سال 1379 «میروسلاو بلاژویچ» سرمربی تیم ملی ایران شد و به «برانکو ایوانکوویچ» لقب «پروفسور» داد. نام مستعارش اما «تاناس» است.
وقتی کودک بود، لکنت زبان داشت و به همین دلیل به او تاناس به معنی «کندگوی» می گفتند. اما حالا مترجمش برای برگرداندن حرف هایش زمان کم می آورد.
او برانکو ایوانکوویچ است؛ مردی که وقتی به او می گویم در ایران یک زندگی پرفراز و نشیب طی حدود دو دهه داشته است، می گوید: «نه در ایران، در تمام زندگی ام. من آرامش پذیر نیستم. سکون دیوانه ام می کنم. اجازه بده یادآوری کنم که من مرد خوش شانسی هستم. من موفق شدم بخش عمدهای از عمر ورزشی خود را به عنوان سرمربی تیمملی باشگاهی بگذرانم. خب چه چیزی از این بهتر؟ مثلا در کرواسی هفت سال مربی تیم ملی بودم، هم زمان هم مربی گری باشگاهی می کردم. این چنین اتفاقی به ندرت می افتد. همین به من یک کمک ویژه کرد؛ وقتی شما هم زمان مربی باشگاه و ملی باشید، با دو دیدگاه مختلف، دو نوع انتخاب متفاوت برای تیم باشگاهی و ملی روبه رو می شوید و هر دو فاکتور را می آموزید و می فهمید چه نوع تمرینی ویژه باشگاه ها است و چه تمریناتی منحصر به تیم ملی. بعد به یک دیدِ انتخابی می رسید. من به این نگاهی که دارم، افتخار می کنم.»
باید برانکو را با همین رویکردش قبول کرد؛ مردی که گاهی با خودستایی شروع می کند. البته نمی توان از او ایراد هم گرفت. کارنامه اش قابل احترام است. موفق ترین مربی خارجی تیم ملی ایران بود؛ قهرمانی بوسان، سومی جام ملت ها، صعود به جام جهانی. در لیگ کرواسی، چین و ایران به قهرمانی باشگاهی رسیده است. به عنوان کمک مربی، به بالاترین افتخار فوتبال کرواسی، یعنی سومی جام جهانی هم چنگ زده است. برای همین بدون مکث می گوید: «بله من یک دید انتخابی مناسب دارم. بهترین بازیکن ممکن را برای هر پست می بینم. چند مربی را می شناسید که در سه لیگ مختلف قهرمان شده باشد؟»
اشاره برانکو ایوانکوویچ به توانایی خود در پیدا کردن استعدادهای فوتبال است.
قبول دارم که تقریبا قلهای در فوتبال ایران باقی نمانده است که فتح نکرده باشید؛ مگر این که با «پرسپولیس»، قهرمانان آسیا و قهرمان جام حذفی شوید. این رویای شما است یا به آن چه که میخواستید در فوتبال ایران رسیدهاید؟
- بله؛ این ها هم بخشی از رویاهای من است. من همیشه چالشها و اهداف زیادی دارم که باید برای رسیدن به آن ها تلاش کنم. همین چالشها و اهداف است که مرا باانگیزه نگه میدارند. مسلما اگر رویایی بزرگ تر از قهرمانی در لیگ برتر ایران نداشتم، قراردادم را تمدید نمی کردم. من هنوز برای پیروزیهای هر چه بیش تر و قهرمانیهای زیادتر عطش دارم؛ همین طور برای معرفی هر چه بهتر پرسپولیس و فوتبال ایران و رشد بازیکنان. واقعیت این است که انگیزهها و هدفگرایی من از آن روزی که به ایران آمدم، حتی یک لحظه کم نشده و تغییر نکرده اند. شاید اگر روزی حس کنم انگیزه هایم پایین آمده اند، استعفایم را بنویسم، چمدانم را ببندم و با اولین پرواز به کرواسی برگردم. انگیزه رابطه مستقیمی با توانایی ها دارد. من همیشه برای موفقیت حریص هستم. برای خودم مرزی تعیین نمی کنم. نمی گویم حالا باید قهرمان آسیا شویم چون اگر به این هدف برسیم، بعد برایم همه چیز تمام شده است.
یادم میآید سال 2003 میلادی با هم در فدراسیون فوتبال ایران گفت و گو کردیم. شما گفتید آرزوهای من هیچ سقفی ندارند. هنوز مانند 15 سال قبل رویاپرداز یا شاید بهتر است بگویم، بلندپرواز هستید؟ این بلندپروازی در ایران است یا به قلههایی دیگر هم فکر میکنید؟
- بله؛ هنوز به همان اندازه رویاپرداز و به قول شما، بلندپروازم. به خاطر همین گفتم دنبال پیروزیها و قهرمانیهای هر چه بیش تر و رشد بهتر و بیش تر بازیکنانم هستم. اما همیشه این را گفته ام که ما باید ابتدا از خودمان شروع کنیم. مهم ترین دغدغه من هر روز صبح که از خواب بیدار می شوم، به روز شدن است. تمرینات جدید، برنامه های جدید، تاکتیک های جدید، ضدتاکتیک های جدید، همه با سرعتی نجومی می آیند و این اصلا ساده نیست که ما بخواهیم خودمان را به روز کنیم. اما خوش بختانه من حمایت باشگاه را دارم، حمایت بازیکنان را دارم و از همه مهمتر، حمایت هواداران را و این حمایتها من را در راستای رسیدن به اهدافم کمک خواهند کرد.
اجازه بدهید به روسیه سفر کنیم؛ شما تجربه مربی گری تیمملی ایران در جام جهانی را دارید و اولین مربی غیرایرانی بودید که سرمربی تیمملی ایران در جام جهانی شدید. در آلمان با پرتغال بازی کردید و تجربه بازی با آنگولا را که تقریبا تیمی شبیه مراکش بود هم دارید. چه قدر تصور میکنید این پرتغال به تیمی که مقابل شما قرار گرفت، نزدیک است؟
- پرتغال قهرمان اروپا است و تیمی قابل احترام. اما آن پرتغال که سال 2006 در آلمان مقابل ما بازی کرد، خیلی ستاره های درخشانتری داشت. بیایید یکی یکی مرور کنیم؛ «رونالدو»، «فیگو»، «دکو»، «مانیش» و بازیکنان باکیفیت دیگری که حتما به یاد دارید. تیم فعلی پرتغال شاید به اندازه آن دوره ستاره نداشته باشد. در واقع، به جز رونالدو، ستاره دیگری در این تیم نیست. اما خب آن ها در اسم، قهرمان اروپا هستند. می توانم بگویم ویژه ترین خصوصیت پرتغال، تیم بودن و یک دست بودن آن ها است. من به آن ها لقب «یک تیم واقعی» را می دهم. حتی می بینید که رونالدو هم در تیم ملی پرتغال به اندازه باشگاهش خودخواه نیست. مسلما هیچ آدم عاقلی نمی گوید تیمملی ایران مقابل پرتغال کار آسانی خواهد داشت اما برای رقم زدن یک اتفاق خوب باید تلاش کرد. لطفا از من در مورد نتیجه احتمالی بازی ایران و پرتغال نپرسید. من برانکو ایوانکوویچ هستم، نه «نوسترآداموس». کار من هیچ وقت پیش گویی بازی ها نبوده است. در مورد مراکش می خواهم این را بگویم که آن ها می توانند اسلحه پنهان آفریقا در جام جهانی باشند.
بین سه تیم اسپانیا، مراکش و پرتغال، کدام تیم میتواند بیش ترین سختی و دردسر را برای تیمملی ایران و سبک بازی آن ایجاد کند؟
- وقتی درباره حریفان ایران در جام جهانی حرف میزنیم، همه اول به اسپانیا و پرتغال فکر میکنند که منطقی هم هست. این تیمها قهرمان جهان هستند، قهرمانان اروپا هستند و یک آسمان پر ستاره هم به اندازه این دو تیم ستاره درخشان ندارد. اما خب فوتبال است و نمیتوان قاطعانه دربارهاش حرف زد. من یک نگاه ویژه به مراکش دارم؛ آن ها با اقتدار به جام جهانی رسیده اند. پس از سال 1998، برای نخستین بار به جام جهانی راه یافته اند. این فاصله 20 ساله برای آن ها انگیزه زیادی می سازد. قاعدتا می خواهند مسافر و توریست نباشند و بهترین عملکرد ممکن را نشان دهند و با خاطره ای خوش از روسیه برگردند. اما باید اول بدانیم تمامی کارهایی که سرمربی تیمملی انجام میدهد، فقط و فقط برای گرفتن بهترین نتیجه است. ما همه از ایران انتظار داریم که نتیجه بگیرد و می بینید که داریم حمایتش میکنیم اما این که فکر کنید نتیجه گرفتن در روسیه کار ساده ای است، به خودتان بی احترامی کرده اید. با این حال، حق تسلیم شدن نداریم چون جام جهانی گذشته نشان داد که ما حتی مقابل آرژانتین هم میتوانیم خوب بازی کنیم و حریف دست و پا بستهای نیستیم. اولویت و امتیازی که ایران نسبت به تیمهای دیگر دارد، این است که سرمربی تیمملی زمان زیادی خواهد داشت که بازیکنان را دور هم جمع کند. در حالی که خیلی از تیمهای ملی پیش از جام جهانی این فرصت را از دست می دهند. از آن جا که لیگ در ایران زودتر تمام میشود، بازیکنان حتی میتوانند چند روزی استراحت داشته باشند و بعد به اردوی تیمملی بروند.
پیش از جام جهانی آلمان، در ملاقاتی به من گفتید ستارههای فوتبال ایران در جام جهانی باید «رحمان رضایی» و «یحیی گلمحمدی» باشند. این اتفاق هم تا حدودی افتاد و یحیی یکی از ستارههای تیمملی ایران بود. این یعنی به واسطه فشار بالایی که تیم ملی در بازی های جام جهانی تحمل می کند، باید منتظر بهترین نمایش از مدافعان تیم ملی بود. آیا این بار هم باید انتظار داشته باشیم که مدافعان ما ستارههای تیمملی شوند؟
- من خودم از لحاظ دیدگاه و فلسفه مربی گری، یک مربی هجومی هستم. می توانید به سبک بازی تیم ملی در زمان مربی گری من برگردید یا همین پرسپولیس را ببینید. اما یک تیم باید در تمام بخشها کیفیت داشته باشد؛ یعنی اگر من یک مربی تهاجمی هستم، خط دفاعی تیم من هم باید عالی باشد. همانطور که در پرسپولیس ما در عین این که بیش ترین گل زده را داریم، کم ترین گل خورده را هم در جدول به اسم خودمان می کنیم. ما هم در دفاع و هم در حمله بهترین هستیم. در یک تیم همه چیز مهم است اما نمیتوان کتمان کرد که به هر حال، همه چیز از زیربنا شروع میشود؛ مثل وقتی که شما میخواهی خانه بسازی و اول باید زیربنا را فراهم کنی. سنگ بنا و زیرسازی هر تیمی، خط دفاع و دروازه بانش است. قطعا مدافعان نقش بسیار مهمی در موفقیتهای یک تیم دارند اما به نظر من، همه بازیکنان ایران، نه فقط مدافعان باید در روسیه بدرخشند. ما از ایران انتظار داریم در در جام جهانی نتیجه خوبی بگیرد چون توانایی آن را دارد.
به نظر می رسد کدورت های قدیمی میان شما و «کارلوس کی روش» به حداقل رسیده است.
- من این جا هستم تا برای پرسپولیس و با پرسپولیس زندگی کنم. سوءتفاهم ها در همه خانواده ها هست. فکر می کنم امروز باید بهترین راه را برویم؛ راهی که نه ما در پرسپولیس متضرر شویم و نه تیم ملی.
در تمام سال هایی که در ایران گذراندید، کدام بخش برای شما خاطره انگیز بود؟
- این دشوارترین سوال ممکن است. وقتی به عقب برمی گردم، می بینم موفق شده ام بخشی از تاریخ فوتبال ایران را بنویسم. با تیم «امید»، با تیم ملی و حالا با پرسپولیس. چه طور می توانم بگویم کدام یک را بیش تر دوست دارم؟ شما جای من بودی، کدام یکی را انتخاب می کردی؟ این سوالی است که خیلی وقت ها با آن مواجه می شوم. مردم و خبرنگاران و حتی گاهی بازیکنانم از من می پرسند بهترین خاطره ات یا بهترین تیمی که در ایران داشتی، کدام بوده؟ طبیعی است که هر دورهای لذت و هیجان و همین طور سختیهای خودش را داشته چون در هر لحظه، هر کدام بهترین دوران بودند. اما در ایران چیزی وجود دارد که از همه بهتر و قشنگتر است و به هیچ جا شباهت ندارد؛ در کشورهای دیگر، نتایج و موفقیتها خیلی کم در ذهن میمانند اما در ایران مردم تا مدتها آن ها را به خاطر میسپارند و حتی سالها دربارهاش حرف میزنند. این را نمی توانید همه جای دنیا پیدا کنید. در فوتبال اروپا شما یک بازی را می برید، مردم شاد هستند و یک هفته در موردش حرف می زنند، بعد همه چیز تمام می شود. من این جا هنوز در خیابان با مردمی روبه رو می شوم که در مورد قهرمانی بوسان با من حرف می زنند. خب این حیرت انگیز است.
مطالب مرتبط:
کی روش: بازیکنان پرسپولیس دیگر به تیم ملی دعوت نمیشوند
کی روش: برانکو حسود است و به نیمکت تیم ملی فکر میکند
مشتزنی کرواسی و پرتغال در خاک ایران؛ هفت پرسپولیسی خط خوردند
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر