الان 32 ساله است و اگر حکمش در دادگاه تجدید نظر تغییر نکند، باید تا 42 سالگی را در زندان بگذراند. مهندس عمران است و روی پروژههای مختلف ساختمانی کار میکرده اما دغدغه اصلی او حقوق کودکان است؛ از کودکان کار گرفته تا کودکان بی گناهی که در کوبانی و غزه کشته میشوند.
«امید علیشناس»، فعال حقوق کودکان شهریور ماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتی در منزل دستگیر شد. «سیمین عیوض زاد»، مادر امید آن روز را به خوبی به یاد دارد: «خانه بودیم که ماموران آمدند و گفتند امید را برای چند سوال و جواب مختصر میبرند. کامپیوتر و موبایلش را هم بردند. حالا به استناد آن چه در کامپیوترو موبایل بوده، او را به اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و توهین به رهبری محکوم کردهاند.»
امید بیش تر از 10 ماه است که در بازداشت موقت به سر میبرد. مادرش به «ایرانوایر» میگوید: «از همان اول به ما گفتند که وثیقه صد میلیونی برایش تهیه کنید که تا زمان صدور حکم قطعی به قید وثیقه آزاد باشد. ما هم خیلی سریع وثیقه تهیه کردیم اما هر بار ما را دواندند و وثیقه را قبول نکردند. ما حتی با قاضی پرونده هم صحبت کردیم و گفتیم ما یک درخواست قانونی از شما داریم اما بدون بیان هیچ دلیلی، از قبول کردن وثیقه خودداری میکنند. الان بازداشت امید غیرقانونی است و نباید پس از بازجویی و قبل از اعلام حکم قطعی در زندان باشد.»
امید علیشناس اسفندماه در دادگاهی به ریاست قاضی «مقیسه» محاکمه و اردیبهشت ماه حکم دادگاه بدوی به او ابلاغ شد: «دو بار امید را برای ابلاغ حکم به دادگاه فراخواندند اما به خاطر این که میخواستند او را با لباس زندان و دستبند به دادگاه ببرند، از رفتن خودداری کرد و آخر سر حکم در زندان به او ابلاغ شد و در بیرون هم به وکیلش.»
قاضی مقیسه او را به 10 سال زندان محکوم کرده است. او یکی از قضاتی است که به صدور احکام طولانی مدت برای فعالان مدنی و روزنامهنگاران مشهور است. با این حال، امید و خانوادهاش از شنیدن حکم شوکه شدهاند: «ما واقعا انتظار این حکم سنگین را نداشتیم. وکیل امید تقاضای تجدید نظر داده و ما منتظر حکم دادگاه تجدید نظر و قطعی هستیم. طبق قانون، امید باید تا ابلاغ حکم قطعی به قید وثیقه آزاد باشد اما الان بیش تر از 10 ماه است که در بازداشت موقت به سر میبرد و وثیقه هم قبول نمیکنند.»
«امیر سالار داودی»، وکیل امید علیشناس است. مادر امید می گوید: «ما با وکیلهای زیادی صحبت کردیم که وکالت امید را به عهده بگیرند اما خیلی از آن ها دوست نداشتند با قاضی مقیسه طرف شوند. ایشان هم به وکلا توهین میکند و هم به متهمان. آقای داودی به خواست خود امید، وکالت او را به عهده گرفت. امید از زندان با او تماس گرفته و وضعیتش را توضیح داده بود و ایشان وکالت را قبول کردند. اما مراحل اداری خیلی طول کشید تا ایشان را پذیرفتند. با این حال، اجازه ملاقات با موکل را قبل از دادگاه به آقای داودی ندادند و ایشان تا روز دادگاه نتوانست امید را ملاقات کند. فقط سه روز قبل از دادگاه اجازه دادند، پرونده را بخواند.»
الان سه ماه است که خانواده امید نتوانستهاند او را ملاقات کنند: «به خانوادهها ماهی یک بار اجازه ملاقات حضوری میدهند اما چون به متهمان میگویند باید با لباس زندان به سالن ملاقات بیایند، امید در اعتراض به این موضوع حاضر نیست به سالن ملاقات بیاید. ما هم سه بار است که میرویم اما امید را ندیدهایم.»
طبق آیین نامه سازمان زندانها، زندانیهای امنیتی مجبور به استفاده از لباس زندان نیستند اما این قانون در زندان ها رعایت نمیشود و زندانیهای سیاسی همواره به این موضوع اعتراض دارند. خانواده امید هم هر سه باری که برای ملاقات حضوری رفتهاند و امید را ندیدهاند، این قانون را به مسوولان زندان گوشزد کردهاند: «ما به مسوولان گفتیم که این کارشان غیرقانونی است. حتی پیش آقای "خدادادی" هم که دادیار زندان است و مسوول ملاقاتها رفتیم و گفتیم که شما باید اجازه بدهید که امید با لباس شخصی به ملاقات بیاید چون این کارتان غیرقانونی است. اما در جواب ما گفتند شما پسرتان را راضی کنید که با لباس زندان بیاید. ما هم گفتیم ما حاضر نیستیم که چیزی را از امید درخواست کنیم که خودش راضی به انجام آن نیست.»
امید در اعتراض به این برخورد از حضور در ملاقات کابینی هم خودداری کرده است. مادرش میگوید: «او به مسوولان زندان گفته من ملاقات حضوری دارم و باید اجازه دهید خانوادهام را از نزدیک ببینم.»
امید علیشناس الان در بند هشت زندان اوین به سر میبرد. او هر بار که به خانه تلفن میزند، از وضعیت بد بند هشت زندان اوین میگوید: «بند هشت زندان اوین یکی از بدترین بندها است.در این بند، زندانی های سیاسی و امنیتی در کنار جرایم دیگر مثل کلاهبرداری و... نگهداری میشوند و رفتار زندانبانها به گونهای است که زندانیهای جرایم دیگر را علیه زندانی های سیاسی تحریک میکنند. بارها در بند درگیری ایجاد شده و امید همه اینها را تعریف میکند. ضمن این که در این بند 33 نفر در یک اتاق هستند که 12 نفر تخت دارند و بقیه "کف خواب" هستند. آن هایی که روی زمین میخوابند هم فقط به اندازه عرض شانه خود جا دارند. امید میگوید تمام روز ما در صف میگذرد؛ صف دستشویی، صف حمام و... . من نمی دانم چرا امید به عنوان یک زندانی سیاسی باید در این بند نگهداری شود.»
مادر امید می گوید: «فعالیتهای امید کاملا علنی بود. جزو گروه های سیاسی نیست و کاری خلاف قانون انجام نمیداد که چنین حکمی برایش درنظر گرفتهاند. پسر من به کودکان کار کمک میکرده و فعال مدنی بوده و این حکم سنگین را گرفته اما کسانی که هزاران میلیارد دلار اختلاس کردهاند، نه حکمهای این چنینی گرفته اند نه در این بندها نگهداری میشوند. پسر من در اعتراض به کشتار کودکان کوبانی توسط "داعش" همراه دوستانش جلوی در سازمان ملل تحصن کرد و حالا در دادنامه اش به عنوان یکی از اتهامهای او آمده که در تجمع غیرقانونی مقابل سازمان ملل شرکت کرده است. حمایت از کودکان کار، دیدن خانواده اعدامیها و زندانی های سیاسی و تلاش برای متوقف شدن حکم اعدام از کارهایی بود که امید و دوستانش انجام میدادند. حتی چند باری من هم او را همراهی کردم؛ یک بار قرار بود به دیدن مادر "ستار بهشتی" بروند که گفتم من هم می آیم و همراهشان رفتم. یک بار هم "آتنا فرقدانی" یک نمایشگاه نقاشی ترتیب داده بود که من هم رفتم. هیچ کار مخفیانه و غیر قانونی وجود نداشت.»
خانواده علیشناس بارها تهدید شدهاند که از انجام مصاحبه و اطلاع رسانی درباره وضعیت امید خودداری کنند: «به ما میگفتند مصاحبه نکنید به نفع پسرتان است. تهدیدمان هم کردند که اگر مصاحبه کنید، دیگرافراد خانواده را بازداشت میکنیم. ما هم سکوت کردیم و از داخل کاری که از دستمان برمی آمد، انجام دادیم؛ مثلا به آقای روحانی که پیش از انتخابات کلی وعده و وعیدهای حقوق بشری داده بودند، نامه نوشتیم و همین طور برای مسوولان دیگر نامه فرستادیم اما چه شد؟ پسرم به 10 سال زندان محکوم شد. من هم تصمیم گرفتم دیگر سکوت نکنم و حالا میخواهم صدایم را به گوش فعالان حقوق بشر خارج از ایران برسانم و بگویم نگذارید این برخوردهای غیرانسانی و ظالمانه با بچههای ما انجام شود.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر