زمانی که دولت ترامپ زمام امور را در ایالات متحده به دست گرفت و شروع به اتخاذ سیاستی تهاجمیتر علیه جمهوری اسلامی از جمله در ارتباط با توافق هستهای کرد، بسیار بر این باور بودند که اتحادیه اروپا در برابر فشارهای آمریکا مقاومت خواهد کرد تا برجام را از فروپاشی احتمالی نجات دهد. یکی از دغدغههای اصلی واشینگتن و در واقع محور کلیدی انتقادات دولت ترامپ از توافق هستهای ایران آن بود که برجام صرفا محدود به برنامه اتمی جمهوری اسلامیست و دیگر فعالیتهای "بیثباتکننده" تهران به ویژه برنامه موشکیاش را پوشش نمیدهد. رفته رفته اما، با تشدید فشارهای سیاسی و مرکزیت یافتن گفتمان "نه به برجام" در محافل تصمیمگیری واشینگتن، صدایی متفاوت از درون اتحادیه اروپا توجه بسیاری از ناظران را به خود جلب کرد. امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه که برای شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل در اواسط سپتامبر به نیویورک سفر کرده بود، طی سخنانی درباره افزایش نفوذ ایران در منطقه در دوره پسابرجام اعلام کرد که توافق هستهای با جمهوری اسلامی "کافی نیست".
به گفته وی، "آیا این توافق کافیست؟ نه، کافی نیست، چرا که شرایط منطقه [از زمان حصول توافق] متحول شده و ایران رفته رفته فشار بیشتری بر منطقه وارد میکند، و فعالیتهایش را در حوزه موشکی نیز افزایش داده است". او سپس احتمال تحریم ایران بر سر برنامه موشکیاش را به میان کشیده و تاکید کرد که میخواهد مذاکره درباره آینده برجام را با توحه به اینکه برخی محدودیتها در سال ۲۰۲۵ منقضی میشوند بلافاصله شروع کند و در نهایت رفتار جمهوری اسلامی در منطقه را به بحث و گفتگو بگذارد.
اندکی بعد در اوایل ماه نوامبر، امانوئل مکرون به دوبی و سپس برای دیدار با محمد بن سلمان و گفتگو درباره اوضاع لبنان و یمن به عربستان سفر کرد. طی این سفر نیز او ایران را از قلم نیانداخت و با اشاره به حمله موشکی حوثیهای یمن به ریاض نسبت به برنامه موشکی ایران ابراز نگرانی کرد و دوباره خواستار آغاز مذاکرات رسمی درباره آن شد. به گفته او، "نگرانیهایی بسیار جدی درباره ایران وجود دارد...همانند آنچه در سال ۲۰۱۵ درباره فعالیتهای هستهای ایران صورت گرفت، ضروریست چارچوبی را برای فعالیتهای موشکی ایران نیز ایجاد کرده و فرآیند مذاکره را به همراه اعمال تحریمهای اقتصادی در صورت نیاز آغاز کنیم".
به نظر میرسد نگرانی عمده فرانسه آن است که ایران با کار بر روی موشکهای بالستیک در نهایت توانایی لازم برای سوار کردن کلاهک هسته بر آنها به دست آورد.
چند روز پس از این موضعگیریها و با توجه به عملی شدن تحریمهای جدید ایالات متحده علیه ایران به ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در قالب قانون کاتسا، پاتریک پویان مدیرعامل شرکت فرانسوی توتال در مصاحبهای با سیانان از احتمال بازنگری این شرکت در قرارداد اخیرش با ایران برای توسعه فاز ۱۱ میدان پارس جنوبی به ارزش حدود ۵ میلیارد دلار خبر داد. او در این مصاحبه با اشاره به حضور گسترده توتال در بازار آمریکا و تحریمهای جدید واشینگتن علیه جمهوری اسلامی، گفت "یا ما خواهیم توانست این قرارداد را به طور قانونی عملی کنیم، و یا اگر به دلیل تغییر در ساختار تحریمها نتوانیم چنین کاری را انجام دهیم آن وقت مجبور به بازنگری در قرارداد خواهیم شد".
اکنون با اوج گرفتن تنشها میان عربستان و ایران بر سر مداخله در لبنان و اعلام استعفای نخستوزیر سعد حریری، انتقادات پاریس از رفتار سیاست خارجی ایران شدت گرفته است. ژان ایو لو دریان، وزیر امور خارجه فرانسه، در نشستی به همراه عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان در ۱۶ نوامبر، جمهوری اسلامی را متهم به داشتن مقاصد "هژمونیک" در منطقه کرد.
هر چند فرانسه در گذشته و بهخصوص در جریان مذاکرات هستهای نیز سختگیری منحصربه فردی نسبت به ایران نشان میداد، موضع جدیدش حاکی از نوعی تکصدایی در اتحادیه اروپا و همراهی بیشتر با رویکرد تهاجمی دولت ترامپ در قبال جمهوری اسلامیست. جالب آنکه چنین موضعی به طور تلویحی از سوی فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، رد شده است. موگرینی پس از نشست وزرای خارجه اتحادیه اروپا در اواسط نوامبر تاکید کرد که "ما تحریمهای جدید از سوی اتحادیه اروپا علیه ایران را [به خاطر برنامه موشکی این کشور چنانکه فرانسه خواستار آن شده] به بحث نگذاشتیم، نه امروز، و نه هفته پیش، و پیشبینی میکنم در آینده نیز چنین بحثهایی نداشته باشیم".
با توجه به تحولات مذکور، پربیراه نخواهد بود اگر دولت امانوئل مکرون را با وجود قراردادهای اقتصادی قابلتوجهی که شرکتهای بزرگ فرانسوی مانند توتال و رنو پس از توافق هستهای با ایران امضا کردهاند، پیشگام فشار بر جمهوری اسلامی در اتحادیه اروپا بدانیم، اما چرایی این رویکرد نسبتا سرسختانه را باید علاوه بر ویژگیهای فردی و شیوه رهبری مکرون در عوامل کلانتر ساختاری جستجو کرد.
واضح است که مکرون که به لحاظ سیاسی در طیف راست میانه قرار میگیرد به عنوان یک رهبر سیاسی گرایشهای قوی ملیگرایانه دارد. بازدید او در ۴ جولای، یعنی اندکی پس از به قدرت رسیدن، از زیردریایی اتمی فرانسه و شرکت در یک حمله موشکی شبیهسازی شده به خوبی نشانگر تمایل وی به ارتقای جایگاه نظامی و سیاسی فرانسه در اروپا و به طور گستردهتر در جهان بود. تصمیم بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا چنین رویکردی را تا حد زیادی تسهیل و تشویق کرده است.
به بیان دیگر، اگر فرآیند برکسیت نهایی شده و به فرجام برسد، فرانسه تنها قدرت اتمی و عضو شورای امنیت سازمان ملل در اروپا خواهد بود و بدینترتیب جایگاهی ویژه برای رهبری اتحادیه اروپا در حوزه مسائل امنیتی و نظامی به دست میآورد. از سوی دیگر، چنانکه از برخورد شخصی امانوئل مکرون با دونالد ترامپ - برای نمونه هنگام دست دادن این دو شخصیت سیاسی - برمیآید، رهبر جوان فرانسه میکوشد اقتدار کشورش را به عنوان رهبر جدید اتحادیه اروپا در برابر ایالات متحده احیا کند. با توجه به تمایل فرانسه برای نیل به این اهداف کلان سیاسی، مداخله بیش از پیش پاریس در امور استراتژیک خاورمیانه - از برنامه موشکی ایران گرفته تا جنگ سوریه تا رقابت ژئوپولتیکی تهران و ریاض و اوضاع سیاسی در لبنان - چندان عجیب نیست.
به نظر میرسد فرانسه مکرون نیز مانند روسیه پوتین، خاورمیانه بیثبات و پرتنازع امروزی را سکوی پرتابی برای نیل به جایگاهی والاتر در جهان و افزایش اقتدار سیاسیاش در جامعه بینالمللی میبیند، جایگاه و اقتداری که شاید بدون ایفای نقش فعال در منازعات جاری خاورمیانه و تلاش برای بهرهبرداری سیاسی و اقتصادی از انها به راحتی قابل حصول نباشد.
*پژوهشگر روابط بینالملل
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر