دشمنی ایران و اسرائیل بر کسی پوشیده نیست. رهبران ایران از آغاز تاسیس جمهوری اسلامی به طور پیوسته و علنی اسرائیل را تهدید به نابودی کردهاند. در مقابل، اسرائیل نیز به ویژه بر سر برنامه هستهای ایران، جمهوری اسلامی را بارها تهدید به حمله نظامی کرده و برای افزایش فشارهای بینالمللی بر ایران از جمله تحریمهای اقتصادی از هیچ تلاشی فروگذار نکرده است. اسرائیل به منزله تنها دارنده تسلیحات هستهای در خاورمیانه به انحا مختلف كوشيده مانع از دستيابى ديگر بازیگران منطقهای، اعم از دوست و دشمن، به چنین تسلیحات شود. جمهوری اسلامی نیز با پایهگذاری و پرورش گروههای نیابتی در خاورمیانه از جمله «حزبالله» لبنان در مرز اسرائیل توانسته نوعی بازدارندگی موثر در برابر بزرگترین دشمنش در منطقه ایجاد کند. به بیان دیگر، ایران از آغاز انقلاب ۵۷ تاکنون صرفا به طور غیرمستقیم و با واسطه حزبالله و دیگر گروههای ضداسرائیلی مانند حماس و جهاد اسلامی کوشیده است جاهطلبیهای اسرائیل را مهار کند.
این توازن حساس اما بلندمدت اکنون با گذشت تقریبا ۷ سال از جنگ سوریه و پیروزی نسبی حکومت بشار اسد و حامیانش در عرصه نبرد به طور بنیادی در حال تغییر است. دلیل اصلی چنین تحولی نیز تسلط سپاه پاسداران و شبهنظامیان مورد حمایت آن بر نواحی جنوب غربی سوریه و نزدیک بلندیهای جولان است که آنها را هممرز با اسرائیل قرار میدهد. در واقع این نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامیست که ایران در همسایگی مستقیم و بلافصل اسرائیل قرار میگیرد و میتواند در حیاط خلوت آن پایگاه نظامی زده یا به اشکال نامتقارنتر حضور نظامیاش را تقویت کند.
ايران در مرز اسرائيل
چهارشنبه ۱ نوامبر ٢٠١٧ آخرین باری بود که هواپیماهای اسرائیلی مواضعی را در داخل سوریه هدف قرار دادند. هرچند مقامات سیاسی و نظامی اسرائیل معمولا در چنین مواردی از اظهارنظر امتناع کرده یا به کلی سکوت پیشه میکنند، این بار یک کارخانه در جنوب شهر «حمص» مورد اصابت موشکهای هوا به زمین قرار گرفت. در پاسخ، پدافند هوایی ارتش سوریه یک موشک زمین به هوا شلیک کرد که بعید به نظر میرسد جنگنده اسرائیلی را ساقط کرده باشد. یک روز بعد، یسرائیل کتز، وزیر اطلاعات اسرائیل، طی مصاحبهای با رادیو ارتش موضع رسمی دولت را مبنی بر جلوگیری از ارسال تجهیزات نظامی پیشرفته به حزبالله لبنان تکرار کرد.
رخداد مذکور تنها نمونهای از یک استراتژی کلیست که اسرائیل در قبال جنگ داخلی سوریه اتخاذ کرده و دو بعد اصلی اما درهمتنیده آن عبارتند از: پیشگیری از تجهیز حزبالله به تسلیحات پیشرفته به ویژه موشکهای میانبرد، و پیشگیری از تقویت حضور نظامی ایران و گروههای شبهنظامی وابسته به آن در نیمه غربی سوریه به ویژه در نزدیکی مرزهای شمالی و شرقی اسرائیل.
یکی از مهمترین و تحریکآمیزترین اقدامات نیروی هوایی اسرائیل در جریان جنگ سوریه - که جزو نخستین گامهای آن در عملیاتی ساختن این استراتژی به شمار میرود - حمله موشکی به «مزرعة الامل» در منطقه «قنیطره» در ژانویه ۲۰۱۵ بود. طی این حمله هوایی، جهاد مغنیه فرزند عماد مغنیه، از فرماندهان ارشد حزبالله، به همراه پنج عضو دیگر این گروه و سرتیپ دوم محمد اللهدادی کشته شدند.
حمله دیگری از اين نوع که توجه بسیاری از ناظران جنگ سوریه را جلب کرد در اوايل سپتامبر ۲۰۱۷ رخ داد. طی این حمله هوایی، جنگندههای اسرائیلی یک تاسیسات نظامی در نزدیکی شهر مصیاف در استان حمای سوریه را که بنا به گزارشها در آن تسلیحات شیمیایی و موشکهای زمین به زمین تولید میشد، هدف قرار دادند. اهمیت این حمله، علاوه بر هدف مورد اصابت، این بود که بعد از توافق روسیه و ایالات متحده درباره ایجاد “مناطق کاهش تنش” از جمله در جنوب غربی سوریه و به طور خاص در مناطق درعا و قنیطره اتفاق افتاد. اسرائیلیها از آن بیم دارند که چنین تمهیدی دست ایران را برای تثبیت حضور نظامی و ایجاد جای پایی برای شبهنظامیان وابسته در بلندیهای جولان و مجاورت مرزهای اسرائیل باز بگذارد.
مدت کوتاهی پیش از حمله مصیاف، در اواخر آگوست ۲۰۱۷ یوسی کوهن رئیس موساد در راس هیاتی عالیرتبه از واشینگتن دیدار کرد تا مقامات کاخ سفید را در جریان نارضایتی تلآویو از ایجاد مناطق کاهش تنش در سوریه بگذارد. تقریبا در همان مقطع، بنیامین نتانیاهو نیز به روسیه سفر کرد تا شخصا به ولادیمیر پوتین درباره تلاشهای احتمالی ایران برای تقویت حضور نظامیاش در اطراف مرزهای شمال شرقی اسرائیل هشدار دهد. در واقع حمله هوایی اسرائیل به مصایف نتیجه این باور در تلآویو بود که تعمیق حضور ایران در سوریه دغدغه مهمی برای روسیه و آمریکا محسوب نمیشود و اسرائیل خود به تنهایی باید برای مقابله با آن دست به کار شود.
برخی از منابع وابسته به گروههای اپوزیسیون سوریه حضور نیروهای ایرانی را در اطراف گذرگاه قنیطره - که مناطق تحت کنترل سوریه و اسرائیل را در بلندیهای جولان از یکدیگر جدا میکند - گزارش کردهاند. از میان گروههای شبهنظامی شیعه مورد حمایت جمهوری اسلامی، “حزبالله النجبا” که یک گروه عراقی به رهبری شیخ اکرم کعبی و متعهد به ولایت فقیه است، واحدی تحت عنوان “آزادسازی جولان” تشکیل داده و برای پایان دادن به اشغالگری اسرائیل در بلندیهای جولان اعلام آمادگی کرده است. “فوجالجولان” گروه دیگری از این دست است که به دولت سوریه وابسته بوده و جزو “نیروهای دفاع وطنی” محسوب میشود. این گروه “ضدصهیونیستی” که مقر آن در منطقه خان ارنبه در استان قنیطره و نزدیک مرزهای اسرائیل واقع است، با قبیله دروز رابطه نزدیکی دارد و با نیروهای حزبالله همکاری میکند.
اقدامات ایران در جنوب غربی سوریه اما محدود به تحرکات زمینی و جابجایی شبهنظامیان در اطراف مرزهای اسرائیل نمیشود.
تقریبا همزمان با سخنرانی بنیامین نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل در ماه سپتامبر، پدافند هوایی اسرائیل یک هواپیمای بدون سرنشین را بر فراز بلندیهای جولان - که بخش بزرگی از آن همچنان تحت اشغال نیروهای اسرائیلی قرار دارد - هدف قرار داد. پهپاد مذکور که با موشک پاتریوت ساقط شد از یک پایگاه هوایی در نزدیکی دمشق برخاسته و در حال انجام عملیات شناسایی در حوالی بلندیهای جولان بود. منابع اطلاعاتی اسرائیل اعلام کردند که این پهپاد ساخت ایران بوده و از طرف حزبالله به پرواز در آمده بود. جاناتان کنریکوس، سخنگوی ارتش اسرائیل، در آن زمان به جمعی از خبرنگاران گفت که “نیروهای دفاعی اسرائیل اجازه نخواهند داد نیروهای ایرانی، حزبالله، جهاد اسلامی، یا شبهنظامیان شیعه از هر سنخی به مرزهای اسرائیل نزدیک شوند”.
برای مواجهه با چنین تحرکاتی از سوی ایران و حزبالله و و به طور کلی تضعیف حکومت سوریه، اسرائیل علاوه بر اتکا به حملات هوایی و پدافندی با برخی از گروههای شورشی محلی مانند “فرسان الجواان” نیز همکاری میکند. این همکاری عمدتا در قالب ارائه خدمات پزشکی، کمکهای مالی و اطلاعات امنیتی و نظامی صورت میگیرد. گزارشهایی درباره همکاری اسرائیل با گروههای اسلامگرا مانند احرار الشام و تحریر الشام (النصره سابق) به ویژه در قالب خدمات پزشکی نیز مخابره شده است.
در اواسط سپتامبر ۲۰۱۷، طی سخنانی در یک کنفرانس امنیتی در هرتزلیا، یسرائیل کتز وزیر اطلاعات اسرائیل، با اشاره به توافق میان دمشق و مسکو مبنی بر تمدید فعالیت پایگاه هوایی روسیه در استان لاذقیه سوریه به مدت نیم قرن دیگر، درباره احتمال امضای توافق مشابهی میان دمشق و تهران هشدار داد. به گفته وی، “همین روزها اسد و ایران در حال حرکت به سوی امضای توافقی بلندمدت در راستای تثبیت حضور نظامی ایران در سوریه هستند، توافقی مشابه آنچه میان دمشق و مسکو به امضا رسید”. وی افزود این طرح شامل احداث بندر نظامی، تاسیس پایگاههای هوایی و زمینی و همچنین استقرار “دهها هزار شبهنظامی شیعه از کشورهای مختلف” در سوریه و اطراف مرزهای اسرائیل است.
در صورت تحقق چنین برنامهای، جمهوری اسلامی موفق خواهد شد علاوه بر جبهه جنوب لبنان که مشرف به شمال اسرائیل است و حزبالله در آن حضور دارد، جبهه جدیدی را در از داخل قلمرو سوریه به مرزهای شمال شرقی اسرائیل گشوده و بدین ترتیب دشمن دیرینش را از دو جهت محاصره کند. چنین استراتژیای همچنین تا حدی میتواند خلا ناشی از تضعیف بالقوه روابط ایران با گروهای فلسطینی در نوار غزه را که نواحی جنوبی اسرائیل را در تیررس خود دارند، پر کند.
*پژوهشگر روابط بینالملل
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر