اغلب آنهایی که در سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۵ نوجوان بودهاند، «سروش نوجوان» را به خاطر دارند؛ مهمترین نشریه ویژه این گروه سنی و مملو از داستانهای کوتاه خواندنی و گزارشهای اجتماعی که به همت «قیصر امینپور» و همراهی «فریدون عموزادهخلیلی» و «بیوک ملکی» راه اندازی شد. در ۱۹ سال فعالیت این مجله، ۲۲۸ شماره روی کیوسک مطبوعات رفت و پس از آن انتشارش متوقف شد.
پس از ۱۰ سال، اردیبهشت ماه امسال گردانندگان آن خبر از راهاندازی مجدد این نشریه به سردبیری «علی کاشفخوانساری» دادند. اما تنها چند ماه بعد و در مهرماه ۱۳۹۶ کانال تلگرامی این نشریه خبر از تعطیلی مجدد داد و علت آن را «مشکلات مالی و اداری» عنوان کرد.
«رویا مکتبی»، داستان نویس مقیم آلمان که در دوره اول انتشار این نشریه با آن همکاری داشته است، به «ایران وایر» میگوید: «سروش نوجوان هیچ وقت به آن دوران طلایی پایان دهه 60 و اوایل دهه 70 برنگشت. برای نسل ما، عملا بعد از قیصر و رفتن عموزاده خلیلی، سروش نوجوان مرد. حقیقتا دیگر فرقی نمیکرد که منتشر بشود یا نه.»
مکتبی میگوید از کیفیت دوره جدید این مجله اطلاعی ندارد و نمی داند آیا جایی در میان جامعه مخاطب برای خودش باز کرده بود یا نه: «نسل نوجوان امروز و مخاطبانش باید بگویند که آیا بدون سروش نوجوان، خلایی در زندگی خود احساس خواهند کرد؟ برای ما آن زمان سروش نوجوان مثل یک خویشاوند بود؛ کسی که میآمد و با خودش یک عالم سوغاتی و خبر از دنیایی متفاوت داشت. سروش نوجوان زندگی خیلی از ما را به نوعی متحول کرد. نسل امروز رسانههای خودش را دارد، نیازی ندارد هر دوشنبه صبح تا ظهر 10 بار فاصله خانه تا کیوسک مطبوعاتی سر خیابان را برود و بیاید تا مجله را داغ داغ از زیر سکوی دکه بردارد.»
سروش نوجوان به همت قیصر امینپور نویسنده، مدرس دانشگاه و یکی از شاعران مشهور و معاصر، فریدون عموزاده خلیلی نویسنده ادبیات کودک و نوجوان، سردبیر هفتهنامه «دوچرخه» و روزنامه «آفتابگردان» و مدیر مسوول هفته نامه «چلچراغ» و نیز بیوک ملکی نویسنده و شاعر کودک نوجوان آغاز به کار کرد.
«مصطفی خرامان»، نویسنده کودک و نوجوان در مراسم راهاندازی مجدد این نشریه گفت: «فکر نکنید سروش نوجوان تصادفی سروش نوجوان شده است؛ قیصر و عموزاده برای تک تک مطالب مجله وقت می گذاشتند. گاهی صحبت درباره چاپ یک مطلب، دو ساعت طول میکشید؛ یعنی اتفاقی که امروز حتی برای کتابها نمیافتد.»
به گفته او، قیصر امینپور برای نوجوانانی که داستان های خود را برای سروش نوجوان میفرستادند، وقت می گذاشت و گاهی برای یک داستان، ساعتها با یک نوجوان بحث میکرد: «همان نوجوانان حالا از نویسندگان کشور هستند.»
خرامان در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به تعطیلی مجله سروش نوجوان، خطاب به دست اندرکاران فعلی این مجله گفت:«قیصر فقط می خواست داستان و شعر را به بچهها یاد بدهد اما افرادی آمدند و کاری کردند که قیصر از مجله برود.»
رویا مکتبی، نویسنده ای که با سروش نوجوان همکاری داشته است هم میگوید داغ دلش از رفتن قیصر هنوز تازه است: «غصه رفتنش از آن غصههایی است که هیچ وقت از دلم نمیرود. من قیصر را با سروش نوجوان شناختم؛ از کیلومترها دورتر. آن زمان من در شیراز زندگی می کردم اما انگار همه ما، بچههای آن نسل، اعضای یک خانواده بودیم. هنوز گاهی در گوشه ای از دنیا هم دیگر را پیدا می کنیم و این می شود دلیل دوستیمان. همین درک حضور قیصر امین پور و بودن عضوی از خانواده سروش نوجوان مهمترین دلیل دوستیهای ما و نقطه مشترکمان است.»
امینپور ۱۵ سال با سروش نوجوان ماند. شماره 188 در آبان ماه 1382 پایان کار او در این مجله بود. سروش نوجوان سه شماره بعد خود را بدون سردبیر منتشر کرد و پس از آن «محمدرضا سرشار» سردبیر این نشریه شد.
ٰ«مجید بلالی»، مدیرعامل «انتشارات سروش» میگوید: «سروش نوجوان فراتر از یک مجله بود. شاید بتوان گفت یک جریان بود. این مجله در ۱۵ سالی که تحت مدیریت قیصر امین پور چاپ می شد، یک دانشگاه بود و کسانی که امروز از بزرگان ادبیات کشور هستند، در زمان امین پور در این دانشگاه حضور داشتند.»
بلالی در مراسم راهاندازی مجدد سروش نوجوان گفت:«درخت تناور سروش نوجوان که چندسالی اسیر خشک سالی شده بود، دوباره جوانه می زند. در کشور ما به نوجوانان توجه لازم مبذول نمی شود در حالی که بیش ترین توجه را لازم دارند و در ابتدای راه خودشناسی هستند.»
بلالی پنج ماه قبل از اینکه سروش از تعطیلی مجدد به دلیل مشکلات مالی و اداری خبر بدهد، این را گفته بود. او پس از توقف انتشار این نشریه، نگفت چرا انتشارات سازمان ثروتمندی مثل صدا و سیما باید اسیر مشکلات مالی باشد و چرا در این انتشارات به نوجوانان توجه لازم مبذول نمیشود.
اخیرا روزنامههای «تماشگران امروز» و «وقایع اتفاقیه» هم به دلیل مشکلات مالی تعطیل شدهاند. پیشتر، مدیری که در یکی از این روزنامهها شاغل است، به «ایران وایر» گفته بود: «واقعیت این است که روزنامه ضررده بود و ما بیش تر از این نمیتوانستیم ادامه بدهیم. هم مدیون همکاران میشدیم، هم بدهی حامیان مالی روزنامه که فقط برای حمایت از کار فرهنگی آستین بالا زده بودند، بیش تر میشد.»
این روزنامهنگار با انتقاد از وضع مطبوعات در ایران افزوده بود: «الان همه روزنامهها ضررده هستند و من نمیدانم چه طور منتشر میشوند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر