طبق سخنان دیروز «دونالد ترامپ» و اعلام وزارت خزانهداری امریکا، سپاه پاسداران ایران قرار است در لیست سازمانهای تروریستی قرار بگیرد. البته ترامپ به وضوح مشخص نکرده که آیا قرار است کلیت سپاه تحریم شود یا اشخاص و شرکتهایی به لیستهای قبلی اضافه خواهند شد. سپاه پاسداران در کنار حضور گسترده امنیتی در ایران و منطقه، در اقتصاد کشور هم نقش پررنگ و تعیین کنندهای دارد.
اما در صورت تحریم سپاه، چه بر سر «برجام» خواهد آمد؟ تبعات چنین تصمیمی چه خواهد بود و ترامپ چرا در چنین شرایط بحرانی، تصمیم به چنین اقدامی گرفته است؟
«ایران وایر» این سوالها را از «رضا تقیزاده»، تحلیلگر سیاسی پرسیده است:
طبق صحبتهای ترامپ و خبری که وزارت خزانهداری امریکا اعلام کرد، سپاه پاسداران ایران قرار است در لیست تحریمها قرار بگیرد. به نظر شما آیا کلیت سپاه قرار است مورد تحریم قرار بگیرد یا میخواهند اشخاص و شرکتهایی را به لیست تحریمها اضافه کنند؟
- تاخیر یک روزه کنفرانس مطبوعاتی ترامپ نشان میدهد که مشکلاتی وجود دارد و هنوز تصمیمات نهایی گرفته نشده بود. آنچه ترامپ درباره سپاه مطرح کرد، مبهم و پیچیده بود. «رونالد ریگان» یک سال بعد از رسیدن به ریاستجمهوری، حکم حکومتی یا فرمان اجرایی به شماره ۱۲۳۳۳ صادر کرد که طبق این قانون، وزیر خارجه مسوولی است که میتواند سازمانهای خارجی مشکوک به اقدامات تروریستی را در لیست سازمانهای تروریستی قرار بدهد. قرار گرفتن در این لیست باعث اعمال تحریمهایی علیه آن سازمان میشود و تردد افراد وابسته به آن به عنوان تردد تروریستی زیر نظر گرفته میشود، اموال آنها ضبط میشود و اگر شرکتهای تجاری به اسم آن ها باشد، مصادره میشود. خروج از این لیست هم تصمیم وزیر امور خارجه امریکا است. همانطور که در سال ۲۰۰۹ «هیلاری کلینتون» پیش از ترک دولت «باراک اوباما»، «سازمان مجاهدین خلق» را از این فهرست خارج کرد. در حال حاضر ۶۱ سازمان در این لیست هستند. اما ترامپ اعلام نکرد که سپاه سازمان تروریستی است. یقینا این مساله تصمیم بعدی وزیر خارجه امریکا خواهد بود. ترامپ محتاطانه گفت به خزانهداری امریکا دستور داده است که علیه افراد و شرکتهای سپاه تحریم اعمال کند. همین مساله نشان میدهد هنوز به قطعیت نرسیدهاند که آیا از نظر حقوقی، مشکلات امنیتی قرار دادن سپاه در لیست سازمانهای تروریستی حل شده است یا خیر. در روزهای آینده این اتفاق خواهد افتاد؛ همانطور که درباره خروج از برجام هم هیچ نگفت و تصمیم در مورد آن را به کنگره موکول کرد. در واقع، او با اعمال تحریمهای غیرمستقیم، زمینه تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران را ایجاد کرده است.
گفتید مشکلات امنیتی مانعی است برای افزودن نام سپاه پاسداران به لیست تروریستی. کدام مشکلات امنیتی مدنظرتان است؟
- امریکاییها حداقل تا سال ۲۰۰۷ با سپاه معامله و توافق داشتند؛ توافقهایی که در عراق و افغانستان انجام شده بود. عموم این همکاریها بعد از ۲۰۰۱ اتفاق افتاد؛ به ویژه بعد از آن که امریکا «طالبان» را در افغانستان ساقط کرد. ایرانیها برای مقابله با باقیماندههای طالبان، به امریکاییها کمک کردند. این همکاریها حداکثر تا سال ۲۰۰۷ ادامه داشت. حالا سازمانی که خودش را ارتش و نیمی از نیروهای دفاعی یک کشور میداند، قرار است در لیست سازمانهای تروریستی قرار بگیرد. اولا این اقدامی بیسابقه است. با توجه به ابعاد نظامی، اقتصادی و سیاسی سپاه، قرار گرفتن آن در چنین لیستی، امریکا را در مظان همین خطر قرار میدهد که سپاه در عملی متقابل، ارتش این کشور را در لیست تروریستی خود قرار دهد. همانطور که پیشتر ایران ملوانان ناوهای امریکایی را دستگیر کرده بود. در چنین شرایطی، سپاه میتواند دستگیری آنها را بازداشت عوامل تروریستی قلمداد کند و قطعا جلوی همکاریهای نظامی، امنیتی و اطلاعاتی عوامل خود با امریکا را هم میگیرد. قابل توجه است که امریکاییها تقریبا در تمامی کشورهای همسایه ایران حضور نظامی امنیتی دارند؛ از پایگاه پنجم امریکا در بحرین تا پایگاه هوایی در قطر. حالا اگر ایران بخواهد تلافیجویانه عمل کند، طبق اظهارات فرمانده سپاه که گفت امریکاییها بهتر است تا فاصله دو هزار کیلومتری نیروهایش را عقب ببرد، به نوعی امکان بالقوه برخورد بین دو نیرو به وجود میآید که خطری امنیتی است.
با وجود این روابط و همکاریهایی که شما اشاره کردید، باز هم معتقدید که ترامپ زمینهسازی کرد تا سپاه را به لیست سازمانهای تروریستی اضافه کند؟
- تقریبا تردیدی نیست که امریکا آماده شد تا سپاه را به عنوان یک سازمان تروریستی اعلام کند.
اما سپاه حضور گستردهای در مناسبات اقتصادی ایران دارد؛ چه در حوزه داخلی و چه خارجی. اگر به همین سمت پیش برویم و کلیت سپاه تروریست خوانده شود، آیا از برجام با وجود تمام سرمایهگذاریهای خارجی که در ایران انجام شده است یا موسسات اعتباری اروپایی که به ایران آمدهاند، چیزی باقی میماند؟
- اگرچه سپاه و برجام تا حدی مرتبط هستند اما بهتر است این دو را جدا تحلیل کنیم. قبل از هر چیز و بدون توجه به اینکه سپاه در لیست تحریمهای امریکا قرار میگیرد، با توجه به حرفهای ترامپ، بایستی برجام را توافقی تمام شده تلقی کرد. البته خیلیها به صحبتهای تقریبا فوری «فدریکا موگرینی»،مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پس از صحبتهای ترامپ استناد میکنند که البته مرتکب اشتباهی حقوقی شد. او گفت که یک کشور یا یک فرد نمیتواند به تنهایی یک قرارداد جمعی را لغو کند. در حالیکه برجام یک قرارداد نیست بلکه توافق است. هر کشوری نمیتواند توافق را باطل کند اما میتواند از آن خارج شود و تعهدات خود را یکجانبه لغو کند. بعد از موضعگیری موگرینی، سه کشور آلمان، فرانسه و بریتانیا بیانیهای منتشر کردند که برجام را در همین چهارچوب کارآمد میدانند و مصمم به حفظ آن هستند. اما به نظر من این اقدامات برنامهریزی شده بود. امریکاییها نقش پلیس بد و اروپاییها نقش پلیس خوب را به همان دلایلی که اشاره کردید، یعنی سرمایهگذاریها و منافع اقتصادی میخواهند ادامه دهند که البته من تردید دارم. اما مهمتر این است که جمهوری اسلامی ابزاری برای ترک یکجانبه برجام در اختیار نداشته باشد. هدف، خفه کردن به تدریج برجام است. تحریمهایی که از طریق کنگره به ایران اعمال میشوند، ظاهرا بیارتباط با توافق اتمی هستند اما میتوانند همکاریهای اقتصادی، مالی و بانکی کشورهای اروپایی را با ایران با مشکلات عمدهای روبهرو کنند و حتی خرید و فروش نفت را دچار محدودیت سازند. به این ترتیب که شرکتهای بیمه محمولههای نفتی ایران را بیمه نکنند یا پالایشگاههای نفتی اروپا از خرید نفت ایران خودداری کنند تا مشمول تحریمهای امریکا نشوند. امریکا تحریمهایی اعمال کرده است که اروپاییها قادر به سرپیچی از آن نیستند. ایران فشارهای اقتصادی سنگینی متحمل خواهد شد که او را ناگزیر به اقدامی تلافیجویانه میکند. این کنش و واکنشها در نهایت به این ختم می شوند که ایران یکجانبه از برجام خارج شود یا عملا برجام از اهمیت و ارزش بیفتد. سپاه اما یک مساله حیثیتی و همانطور که گفتید، اقتصادی است و بخشی از زندگی سیاسی، نظامی و اقتصادی حکومت ایران. اگر اعلام شود که سالیانه در ایران ۲۰ میلیارد دلار تجارت قاچاق وجود دارد، ظن غالب به سمت بخش هایی میرود که تجارت قاچاق را در بنادر تحت کنترل یا فرودگاههای خاص خودشان دارند؛ امکاناتی که در اختیار سپاه است. تمامی سازمانها، شرکتها و موسساتی که غیرمستقیم هم به اسم سپاه ثبت شدهاند، دچار مشکل خواهند شد؛ مثلا «رنو» فرانسه با ایران قرارداد کاری دارد. بخشی از سهام شرکت خودروسازی در ایران که با رنو همکاری میکند، متعلق به سپاه است. البته چون رنو در امریکا بازاری ندارد، از بابت تحریمها نگران نیست اما شرکت بزرگ نفتی «توتال» این حساسیت را دارد. تمام آنهایی که تجارتهای بزرگتری در امریکا دارند، در صورت تحمیل تحریمها، نمیتوانند از آن سرپیچی کنند. این مساله را «آنگلا مرکل»، موگرینی و رهبران بریتانیا و فرانسه میدانند. موگرینی میگوید ما پایبند به برجام میمانیم اما آیا میتواند توتال را مجبور به تجارت با ایران کند؟ آنها مصالح و منافع تجاری خود را مقدم میدانند و در یک اقتصاد آزاد برای خودشان تصمیم میگیرند. حتی با وجود تمایل دولتها، موسسات سرمایهگذاری بانکی و تجاری قادر به ادامه معاملات با ایران نخواهند بود.
در واقع کشورهای اروپایی راهی جز همراهی با امریکا نخواهند داشت.
- بله راهی جز این ندارند. برای همین نقش پلیس خوب را بازی می کنند تا ایران در اقدامی تلافیجویانه، از برجام خارج نشود، غنیسازی اورانیوم را افزایش ندهد، درهایش را روی بازرسان آژانس نبندد یا آنکه اجرای پروتکل الحاقی را به تعویق نیاندازد.
یک بخش دیگر از صحبتهای ترامپ به برنامه موشکی ایران مربوط بود. این بحث هست که امریکا ممکن است بخواهد با تغییر «قانون بررسی توافق هستهای»، دامنه آن را به برنامه موشکی ایران بکشاند. آیا چنین امکانی قانونی است؟
- بله از نظر قانونی امکانپذیر است. در توافق ۵۹ صفحهای برجام درباره قانونی بودن یا نبودن آن مادهای نیست. از برنامه موشکی هم صحبتی نشده است. اما در مصوبه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل تصویب شده است که ایران برای هشت سال نمیتواند موشکهای بالستیکی آزمایش کند که قادر به حمل کلاهک هستهای باشند. ایران هم همیشه میگوید این موشکها دفاعی هستند و نمیتوانند کلاهک هستهای حمل کنند. خب، وقتی کلاهک نگذارید، قادر به حمل نیست و وقتی بگذارید، طبیعتا قادر به حمل این سلاح است. در این مورد بین ایران و کشورهای غربی اختلاف تفسیر هست. دو ماه قبل، وقتی ایران درست بعد از فرستادن شش فروند موشک «ذوالفقار» از کردستان و کرمانشاه به «دیرالزور»، اقدام به آزمایش موشکی کرد، امریکا، آلمان، فرانسه و بریتانیا طی بیانیهای این اقدام را محکوم کردند. تفسیر حقوقی این است که کشورهای بزرگ اروپایی درباره مصوبه ۲۲۳۱ و فعالیتهای موشکی بالستیکی ایران با امریکا همسو هستند. پس اگر امریکا به همین بهانه تحریمهایی را علیه سپاه و جمهوری اسلامی اعمال کند، اروپاییها هم آن را تکرار خواهند کرد و اتحادیه اروپا هم چارهای جز این نخواهد داشت. قابل پیشبینی هم هست. امریکاییها، هم در زمان اوباما و هم ترامپ، دکترینی را دنبال کردهاند مبنی بر کنترل حکومت ایران با هدف تغییر رفتار آن. اوباما امتیاز داد و به قول ترامپ، یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار پول نقد داد، ۱۰۰ میلیارد دلار از داراییهای ایران را نقد کرد و امکانات اقتصادی و اجازه فروش نفت به آن داد تا بلکه رفتار جمهوری اسلامی از داخل تغییر کند و طرف داران اصلاحات یا عملگرایانی که سپاهی و افراطی نیستند، به تدریج قدرت را در دست بگیرند. اما بعد از تجربهای سه ساله، اینچنین نشد. جمهوری اسلامی با درآمد حاصل از فروش نفت یا پولهای بلوکه شدهاش که آزاد شد و پولهای نقدی که با هواپیما در تهران از امریکا تحویل گرفت، برنامهها و فعالیتهای منطقهای، موشکی و سایبری خودش را توسعه داد. حالا هم همان دکترین کنترل جمهوری اسلامی از سوی امریکا تعقیب میشود؛ با این تفاوت که به جای انتظار از تغییر رفتار، اعمال فشار از خارج را دستور کار قرار دادهاند. دکترین و استراتژی یکی است اما تاکتیک فرق دارد. حالا با اعمال تحریم ها، جمهوری اسلامی را از درآمدهای مالی محروم میکنند، به مقابله با سپاه در منطقه میپردازند، ارسال موشک حزبالله لبنان به «حوثی»های یمن را پی گیری و مسیرهای دریافت قطعات پیش رفته برای ساخت موشک از اروپا یا کره شمالی را مسدود میکنند. تمام این جزییاتی که ترامپ به آنها اشاره کرد، قبلا در سندی که کاخ سفید منتشر کرده بود، وجود داشت و در سخنان ترامپ گنجانده شده بود.
با همه این انتظاراتی که گفتید برآورده نشده اند و تغییری رفتاری که ترامپ میخواهد با روش خود اعمال کند، به نظر شما جمهوری اسلامی چه واکنشی در پیش خواهد گرفت؟
- به باور بسیاری از ناظران، جمهوری اسلامی تنها زیر فشار تن به سازش میدهد. سخنان ترامپ نشان داد که او هم در این باور شریک است. او گفت ما وقتی توافق اتمی را امضا کردیم که جمهوری اسلامی از نظر اقتصادی در حال فروپاشی و آویزان بود اما ما با دادن این پولها، او را نجات دادیم. اگر ترامپ چنین تصوری دارد، یقینا دوباره سیاستی را حداقل برای سه سال و اندی که بر سر کار است، در پیش میگیرد که ایران را از امکانات مالی محروم کند و بال و پرش را در منطقه ببندد. دیگر به جمهوری اسلامی و سپاه اجازه حرکت آزاد در منطقه داده نخواهد شد. جمهوری اسلامی طبیعتا در مقابل، واکنش تبلیغاتی تندی نشان خواهد داد. اما باید دید آیا حاضر است موجودیت خود را برای حفظ سپاه روی خط بگذارد یا به طریقی دیگر و با پی گیری دیپلماسی، خط دوم، یعنی دیپلماسی پنهان و غیررسمی، مثل فرستادن نمایندگان سیاسی بدون اسم اقدام خواهد کرد؛ همانطور که مقدمات مذاکرات اتمی به صورت محرمانه از عمان آغاز شد و به کشورهای اروپایی رسید. ممکن هم هست که شاخههای اصلاحطلب، اصولگرا و عملگرا با هم متحد شوند و تصمیم بگیرند که سیاست واحدی را تعقیب کنند. اینها را نمیتوان حدس زد اما میتوان به یقین گفت که امریکا انتظار دارد از راه اعمال فشار بتواند رفتار جمهوری اسلامی را تغییر دهد. این تصور تنها ترامپ نیست و عده زیادی در داخل و خارج از ایران هستند که معتقدند جمهوری اسلامی فقط زیر زور و فشار تن به سازش میدهد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر