با رسیدن تاریخ همه پرسی برای استقلال کردستان عراق، تردیدها پیرامون برگزاری یا عدم برگزاری آن طی مذاکرات مقامات اقلیم کردستان با دولت مرکزی عراق و مقامات بینالمللی شدت گرفته است. برخی گمان میکنند که در دقایق پایانی، این همهپرسی لغو میشود و برخی معتقدند در هر صورت برگزار خواهد شد.در این مدت هیچ دولت و حکومتی در منطقه به جز اسراییل از این تصمیم مقامات کرد اقلیم کردستان حمایت نکرده است بلکه کشورهای همسایه تهدید کردهاند که روابط خود را آن قطع میکنند و درگیریهای نظامی پیش خواهد آمد. در این میان، «علی شمخانی»، دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی حتی تهدید کرده است که به سرکوب اپوزسیون مسلح کرد ایران برخواهند آمد. «ایران وایر» نظر «عبدالله مهتدی»، دبیرکل حزب «کومله» کردستان ایران را در این مورد پرسیده است:
چه قدر برگزاری این همهپرسی را لازم میدانید؟
- رهبری سیاسی در کردستان عراق و خود «مسعود بارزانی» بارها این سوال را از این منتقدان در جامعه بینالمللی پرسیدهاند که زمان مناسب کی است؟ بارها خواستهاند که زمان مناسب مشخص را پیشنهاد دهند که در آینده با ضمانت جامعه بینالمللی برگزار شود. گفته اند شما این تاریخ و ضمانت را بدهید تا ما رفراندوم را عقب بیاندازیم؛ حتی تا دو سال دیگر. اما هیچ زمانی مشخص نشده است. فقط پاسخ دادهاند که مشکلاتتان را با بغداد حل کنید. حداکثر قول جامعه بینالمللی، حضور در این گفتوگوها بین اربیل و بغداد است که تلاش کنند حقوق کردها محفوظ بماند؛ بدون هیچ ضمانتی. از سوی دیگر، رهبران کردهای عراق هم تاکید دارند آنها به خاک عراق ضمیمه شدهاند. سابق از این کشوری به نام عراق وجود نداشت. کردهای عراق میگویند از اول هم موافق این انضمام نبودهاند. بعد از جنگ جهانی اول، در کنفرانس «سور» حق رفراندوم برای مناطق کردنشین در جهت استقلال آن ها به رسمیت شناخته شد. بعد از حدود 100 سال هنوز این وعده عملی نشده است. این پاسخ کردستان عراق است.
ایران، عراق و ترکیه تهدید کردهاند که حمله نظامی میکنند. ترکیه نیروهای خود را در مرز مستقر کرده است. آقای شمخانی تهدید به قطع روابط سیاسی و اقتصادی کرده است. برگزاری رفراندوم باعث نمیشود شرایط برای مردم اقلیم کردستان سختتر شود؟
- بله؛ کاملا ممکن است حداقل برای کوتاه مدت تا حتی میان مدت شرایط سختتر شود. اما موضع کردستان عراق این است که اقدام به همهپرسی برای استقلال ریسک دارد ولی ریسک ادامه وضع موجود بیش تر است و از سوی دیگر، به تدریج موقعیتهایشان را زیر فشار دولت عراق از دست میدهند. در حالیکه جامعه بینالمللی صرفا از آنها نیروی پیشمرگه میخواهد و جنگجویانی علیه «داعش». طبق برنامهریزی از پیش، آقای «نوری مالکی» از اول ژانویه ۲۰۱۴ جلوی چشم همه سهم بودجه کردستان عراق را که ۱۷ درصد کل بودجه کشور مقرر شده است، قطع کرد. حقوقها قطع شدند و کردستان با بحران شدید مالی مواجه شد که نارضایتیهای داخلی را به دنبال داشت. تظاهرات برگزار و اختلافات در بین احزاب عمیق شدند. در این میان، فشاری به دولت عراق وارد نشد. حالا که جنگ داعش در جریان است، چرا حقوق کارمندان را قطع میکند. در تمام مدت جنگ بازپسگیری موصل، حقوق کارمندان آن منطقه پرداخت میشد اما یک دینار حقوق کارمندان اقلیم کردستان را پرداخت نکردند. این بساط مالکی است که «حیدر عبادی» هم در آن تغییری ایجاد نکرد. در چنین شرایطی، موضع اقلیم کردستان این است که چرا بایستی با جامعه بینالمللی که در مقابل این مسایل صدایش بلند نشده است، گفتوگو کند.
شما چه طور فکر میکنید؟
- فکر میکنم کردهای عراق کار درستی کردند. البته نه به این معنا که تمام پروسه درست طی شده است. نقطه ضعف این همهپرسی در این است که اختلافات داخلی احزاب سیاسی کرد مانع از آن شد که به اندازه کافی با خون سردی و تفاهم مشورت کنند و از مدتها پیش به اجماع برسند.
این اقدام درست به تعبیر شما، صرفا یک تاکتیک است برای گرفتن امتیازات بیش تر از حکومت عراق، چه قبل از برگزاری رفراندوم و چه بعد از آن و با تکیه بر آرای مردم یا مقدمهای است برای تشکیل دولت کردستان؟
- به گمان من، مقدمهای است برای تشکیل دولت کردستان. نمیتوان نادیده گرفت که کردها با در دست داشتن نتایج رای مثبت در رفراندوم ۲۵ سپتامبر، کارت قویتری برای مذاکره با عراق و کشورهای همسایه، جامعه بینالمللی، سازمان ملل و شورای امنیت خواهند داشت. اما طبق شواهد، به نظر نمیرسد که آنها تمایلی به بازی با این کارت داشته باشند بلکه هدفشان این است که بتوانند از طریق مسالمتآمیز به هدف خود، یعنی ایجاد یک دولت کرد و کشور کردستان برسند. انتقادهای بسیاری به فساد در مقامات دولتی و شیوه حکم رانی کردستان عراق وارد است ولی این مسالهای است که با مضمون مبارزه اجتماعی و سیاسی، رفرمهایی در داخل جامعه کرد اتفاق بیفتد. ولی اینها مانع از آن نيستند که کردها بخواهند سرنوشت خود را طبق رفراندوم تعیین کنند. صدها برابر همین اشکالات و انتقادات به دولت مرکزی عراق وارد است اما کسی نمیگوید عراق نباید دولت داشته باشد بلکه میگویند ساختار نظامی، سیاسی و اقتصادی آن باید اصلاح شود. خب، همین قانون درباره کردستان هم وجود دارد. شما از حق فلسطینیها برای تشکیل دولت حمایت میکنید اما اختلافات داخلی فلسطین بین «حماس» در غزه و «فتح» در ساحل غربی بسیار بیش تر از اختلاف کردها است. این معایب در کردستان عراق به حدی نیست که بگوییم قادر به اداره خودشان نیستند. درحالیکه از خیلی کشورهای همجوارشان در خاورمیانه پیشرفتهتر و منسجمتر هستند.
در کنار این اختلافات داخلی و تهدیدهای کشورهای همسایه، اقلیم کردستان نتوانسته است حمایتهای بینالمللی را جلب کند. شما میگویید روشهای مسالمت آمیز اما الان تهدیدهای نظامی در میان است. این تهدیدهای نظامی چه قدر از سوی احزاب کرد جدی گرفته شده اند و شما تا چه میزان ایجاد درگیری را محتمل میدانید؟
- اگر قرار باشد عراق به اقلیم کردستان در داخل کشور حمله نظامی کند یا ایران و ترکیه بخواهند از حد مزاحمتهای مرزی فراتر بروند و به قلب کردستان عراق پا بگذارند، مطمئنا با مقاومت روبهرو خواهند شد. اما من این احتمال را ضعیف میدانم. به فرض اینکه ایران و ترکیه بخواهند کردستان عراق را اشغال کنند، بله میتوانند ولی بعدش با این مردم چه خواهند کرد؟ بعید میدانم این ماجراجویی، مطلوب ایران و ترکیه باشد که بخواهند به کرکوک و اربیل، سلیمانیه و شهرها و استانهایی که کردستان عراق دارد، وارد شوند یا حتی مراکز و میدانهای نفتی و یا پارلمان آن ها را در اختیار بگیرند. بعید هم میدانم امریکا و جامعه بینالمللی این عمل را که تجاوز آشکار محسوب میشود، بپذیرند. از لحاظ قوانینی بینالمللی و منشور سازمان ملل متحد، تمامیت ارضی کشورها باید بین دولتها به رسمیت شناخته شود. هیچ دولتی مطابق این قوانین، حق ندارد تمام یا بخشی از دولت یا کشور دیگری را اشغال کند. ولی هیچ قانونی بینالمللی نمیگوید بخشی از مردم و جامعه در داخل یک کشور نمیتوانند خواستار جدایی شوند.
دولت ایران نیازی ندارد مستقیما وارد شود. نیروهای «حشد شعبی» را میتواند بسیج کند.
- در این خصوص کاملا حق با شما است. ایران و ترکیه میتوانند مانورهای نظامی بدهند و مرزها را ببندند و ضمن مزاحمتهای مرزی، پهنههای خاصی از آن نقاط را در داخل کردستان عراق برای مدتی در اختیار داشته باشند و امتیاز بگیرند. من اشغال همهجانبه و ورود به عمق کردستان عراق را بعید میدانم. گرچه هیچ چیز کاملا منتفی نیست اما ماجراجویانه است و برایم عجیب است اگر امریکا چنین اجازهای بدهد. امریکا تا پیش از ۲۵سپتامبر نمیخواهد این موضعگیری را اعلام کند چون به نوعی، ضمانتی برای رفراندوم کردها محسوب میشود. اما درباره حشد شعبی وضعیت متفاوت است. این احتمال بیش تر درباره کرکوک مطرح است که استانی مستقل از لحاظ حقوقی است. از اقلیم کردستان نیست اما اکثریت آن کردنشین هستند. حشد شعبی نه در کرکوک که در مناطقی از این استان حضور و همین الان در نبردهای باز پسگیری «حویجه» شرکت دارد. بله، ایران یا فراکسیون «دولت قانون» به رهبری نوری مالکی، نخست وزیر سابق و از عوامل ایران در عراق که با کردها دشمنی دارد، اگربخواهند، میتوانند این کار را بکنند. یا حتی با تصمیم دولت عراق هم حشد شعبی میتواند وارد عمل شود. کافی است بهانهای داشته باشند؛ چند انفجار مثلا که بهانه تامين امنیت را تکمیل کند. بله، حشد شعبی میتواند در کرکوک مشکلات و درگیریهای نظامی ایجاد کند.
آمادگی نظامی دفاعی را برای مقابله با چنین درگیریهایی در نیروهای کرد تضمین شده میدانید؟
- اگر فقط حشد شعبی باشد و ارتش عراق یا نیروهای قویتری وارد نشوند، مطمئنا جنگ خونینی خواهد شد. ولی فکر میکنم کردها از پس آن برخواهند آمد چون سرزمین مال آنها است. زمین را میشناسند و مردم با آنها هستند در این مناطق. اگر این جنگ در مناطق دوردست عربنشین اتفاق می افتاد، وضعیت فرق میکرد. نیروهای حشد شعبی که عمدتا عرب و شیعه مذهب هستند، به راحتی نمیتوانند کرکوک را اشغال کنند چون با مقاومت سرسختانه کردها مواجه خواهند شد.
علی شمخانی گفته است که در کنار بستن مرزها و فسخ قراردها با اقلیم کردستان از فردای رفراندوم، درصدد سرکوب اپوزسیون مسلح ایران برخواهند آمد. شما چه قدر آمادهاید؟
- ما این تهدید آقای شمخانی و سپاه پاسداران را در رابطه با اپوزسیون کرد ایرانی که پایگاهها و ستاد مرکزی آن در کردستان عراق است، کاملا جدی میگیریم. اتفاقا همین را باعث احتمال ایجاد مزاحمتها و اغتشاشات در داخل کردستان عراق، فرستادن نیروهای ویژه، موشکباران کردنها، شلیک خمپارهها، فرستادن نیروهای تروریست به سمت احزاب کرد ایرانی و مقرهایشان و از اهداف جمهوری اسلامی میدانیم. ما مقابل چنین مسالهای مقاومت خواهیم کرد.
ایجاد دولت کرد در مجاورت مرزهای سوریه، ترکیه و ایران چه تاثیری بر کردها در این کشورها خواهد داشت؟
- به نظرمن مایه خوشحالی، غرور و اعتماد به نفس در آن ها خواهد شد و حقخواهی را بالا میبرد و میتوانند مدعیتر ظاهر شوند. رفراندوم کردستان عراق به طور مشخص بر کردستان ایران تاثير اجرایی، عملی یا قانونی نمي گذارد چون محدود به کردستان عراق است. ولی تاثیر معنوی و روحی خواهد داشت؛ حتی روی کل ایران. امیدوارتر میشوند. از طرفی، لایههای مختلف جنبشهای مدنی را در داخل کردستان تقویت خواهد کرد. میدانم جمهوری اسلامی از این مساله نگران میشود اما تاثیر میان و بلندمدت را مثبت میدانم. نخبگان و روشن فکران جامعه ایران هم متوجه شدهاند که مساله کردهای ایران را صرفا با اقدامات سرکوبگرایانه نمیتوان پاسخ داد اما بر روند دموکراتیزه تاثیر خواهد داشت.
آیا اپوزسیون و حکومت ایران باور خواهند کرد که کردها در صورت وجود فدرالیسم، به وعدههای خود پایبند میمانند و تجربه عراق تکرار نخواهد شد؟ چه قدر این نگرانیها را به جا میدانید؟
- این نگرانیها هست اما به جا نیست. من به عنوان کسی که خواهان تغییر نظام سیاسی ایران هستم و در سال ۱۳۵۸ از سازمان دهان تحریم رفراندوم جمهوری اسلامی توسط کردها بودم، مطلقا اعتقادی به جمهوری اسلامی و هیچیک از جناحهای آن ندارم. معتقدم این نظام باید برود و جای خود را به نظامی دموکراتیک، سکولار و از جمله فدرال بدهد که در آن حقوق مردمان مختلف مورد توجه قرار بگیرد. اما طی این سالها متوجه شده ام چند عامل یا ذهنیت مانع آن میشود که با خیالت راحت به گرایش تغییر نظام جمهوری اسلامی بپیوندیم؛ یکی از این عوامل، امریکاستیزی است. ولو منشا آن جمهوری اسلامی نبوده باشد اما در این چهار دهه مورد استفاده مقامات آن قرار گرفته و یکی از عواملی بوده که باعث شده است اپوزسیون ایرانی نتوانند بر سر تغییر نظام به توافق جدی برسند. یکی دیگر از این عوامل، ترس از تجزیه ایران است. نه اینکه بگویم این ترس بیاساس است اما در مقابل آنهایی که این ترس را بزرگ میکنند یا از آن بهره می برند که جمهوری اسلامی بماند و گرنه حتما ایران تجزیه میشود، من کاملا برعکس فکر میکنم. ایران اگر شانسی برای وحدت داشته باشد، دردموکراتیزه شدن جامعه ایران و ساختار سیاسی کشور است. تا کی میتوان ترک، عرب، بلوچ و کرد را به زور در ایران نگه داشت و هیچ حقوقی به آنها نداد؟ نظام سیاسی حاکم بر ایران با حادتر کردن این تضادها و تعمیق گسلهای اجتماعی و اتنیکی، به جای به رسمیت شناختن حقوق آنها، با تکیه بر سیاست امنیتی و سرکوب، نسخهای میپیچد برای تجزیه ایران. هر یک روز که به عمر جمهوری اسلامی اضافه میشود، یک روز به متلاشی شدن ایران نزدیکتر میشویم. خیلیها در ایران نمیدانند که دولت مرکزی عراق سهم داروی کردستان را هم قطع کرده است و آنها باید از خارج این اقلام را وارد کنند. با وجود این همه ائتلاف بینالمللی و کمک نظامی به عراق، یک فشنگ هم به کردستان نمیدهند. در حالیکه در حال جنگ با داعش است. آلمان و تاحدودی فرانسه به آن ها کمک کرده اند. اگر این مواضع علیه کردها گرفته نمیشد که آنها به همهپرسی نمیرسیدند. مسعود بارزانی چندین بار در سخن رانیهای اخیرش گفته است این آرزو را داشتیم ولی اگر در قدرت سیاسی مشارکت واقعی داشتیم، به سمت آن نمیرفتیم. حتی دولت مرکزی با عنوان بازسازی ساختار اداری، تمام مقامات کرد را از بغداد اخراج کرد. ایران هم اگر بخواهد چنین سیاستی داشته باشد، مطمئنا با همین وضع روبهرو خواهد شد.
همین الان هم در حوزههای گستردهای حقوق مردم کرد در ایران نقض میشوند و تحت همان حکومت دیکتاتوری زندگی میکنند که شما میگویید باید برود اما با این وجود این نگرانی را به جا نمیدانید؟
- این نگرانی باید راه حلی در خودش داشته باشد. اگر پاسخ نگرانی این باشد که استبداد و دیکتاتوری برای حفظ وحدت ایران باقی بماند، همین باعث از دست رفتن وحدت میشود. شاید این روش در قرن نوزدهم و زمان رضا شاه جواب میداد اما دوران آن گذشته است. ما در عصر بعد از جنگ جهانی، ارتباطات و حقوق بشر زندگی میکنیم. در چهار استان کردنشین که یک استان آن مشترک میان آذربایجانیها و کردها است، برای یکبار هم استاندار کرد نداشته ایم. دولت حسن روحانی میگوید فرد مناسبی نیست. یعنی در ۱۰ میلیون کرد، یک بسیجی کرد وابسته به خودشان هم نیست؟ در قرن ۲۱حق تحصیل به زبان مادری قابل انکار نیست. من نمیگویم نگرانی نسبت به گسلهای اتنیکی در ایران موضوعیت ندارد بلکه میگویم راهحل آن در ایران توسل به دیکتاتوری و استبداد نیست. سمپاتی هم نباید ایجاد کند.
شاید یکی از مسایلی که باعث تشدید مخالفتها شده است، حمایت اسراییل از برگزاری این رفراندوم باشد. حتی مقامات ایرانی از آن به عنوان ایده «اسراییل دوم در منطقه» نام بردهاند. اصلا حمایت اسراییل از استقلال کردستان را مثبت ارزیابی میکنید؟ به نظرتان اسراییل حاضر است در این حمایت، از توان سیاسی و نظامی خود استفاده کند؟
- من به امریکاستیزی اشاره کردم اما باید اسراییلستیزی را هم به آن اضافه کنم. جمهوری اسلامی برای بقای خودش دلایل درستی در این اسراییل و یهودیستیزی دارد. حتی به آن احتیاج دارد. اما چرا روشن فکران ایرانی هم همین موضع را دارند و با دشمنی به این مساله نگاه میکنند. طوری از این حمایت صحبت میکنند که انگار لکه ننگی است. میتوان از فلسطینیها برای تشکیل دولت حمایت کرد و از امریکا و اسراییل هم انتقاد کرد اما لزومی به دشمنی نیست. اسراییل برای منافع خودش حمایت کرده است. او میخواهد کسانی غیر از عرب و جمهوری اسلامی در خاورمیانه شکل بگیرند تا کاملا یک دست، مخالف اسراییل نباشد. کردها هم باید در عراق هماندیشی کنند. بعید میدانم ارتش اسراییل به اینجا بیاید. کردها هم چنین درخواستی ندارند. از طرفی، اسراییل یک ابرقدرت نیست که بنا به درخواست شما بلافاصله نیروهای هوایی بفرستد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر