روز گذشته که «ربابه رضایی» به ملاقات همسرش در زندان «رجایی شهر» رفته، یک خبر ویژه برای او داشته است. رانندگان شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه دیروز چراغهای اتوبوسهای خود را روشن گذاشته و با سرعت 20 کیلومتر در ساعت رانده اند تا صدای اعتراض «رضا شهابی»، همکار در بندشان را به گوش مردم شهر برسانند.
این فعال کارگری بیش تر از یک ماه است که در زندان رجایی شهر، در اعتصاب غذا و دارو به سر میبرد. دیروز مسوولان زندان به خانواده او اجازه ملاقات حضوری دادهاند و همسرش به او گفته است رفقا و همکارانش صدای اعتراض او شدهاند: «حال رضا خیلی بد است؛ 13 کیلو وزن کم کرده، قندش پایین است و فشارخونش بالا. معده درد شدید دارد، سمت چپ بدنش گزگز میکند و حالت سِری پیدا کرده است. پاهایش بی حس شده اند و کمرش خیلی اذیت شده است. دکتر گفته اگر چند روز دیگر این اعتصاب ادامه پیدا کند، کانال نخاعی او آسیب میبیند.»
او وقتی خبر اعتراض رانندگان واحد را در سطح شهر شنیده، بسیار خوشحال شده است: «احساس کرد دوستان و رفقا او را فراموش نکردهاند و صدای او را به گوش همگان میرسانند.»
رضا شهابی، راننده ۴۵ ساله ای است که به دلیل فعالیتهای کارگری در قالب «سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه»، خرداد سال ۱۳۸۹ بازداشت و به اتهام های «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی»، با حکم قاضی «صلواتی» در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به شش سال زندان و پنج سال محرومیت از فعالیتهای اجتماعی محکوم شد.
او پس از اعتصاب غذاهای مکرر در زندانهای «اوین» و رجایی شهر، چهاردهم مهر ۱۳۹۳ با سپردن وثیقه ۲۰۰میلیون تومانی، برای پی گیری روند درمان بیماریهایش به مرخصی درمانی آمد: «وقتی رضا به مرخصی آمد، گفتند دیگر آزاد شده است چون مدتی که از حبس او باقی مانده بود، در مرخصی درمانی بود. در این مدت، چندین بار به پزشکی قانونی رفتیم و مرخصی او با معایناتی که در پزشکی قانونی انجام شد و نامهای که میدادند، تمدید میشد.»
چندی پیش قوه قضاییه با وثیقهگذار تماس میگیرد و میگوید در صورت عدم بازگشت شهابی به زندان، وثیقه اش ضبط میشود: «چند بار از دادستانی پرسو جو کردیم، گفتند سه ماه از زندانش باقی مانده و نامه پزشک قانونی برای سه ماه مرخصی درمانی او در پرونده ثبت نشده است و به همین دلیل باید به زندان برگردد. رضا هم به خاطر آزاد کردن وثیقه، به زندان برگشت و گفت باید سند مردم آزاد شود و من هم این سه ماه را میگذرانم تا همه چیز تمام شود.»
اما وقتی به زندان رفته، متوجه شده به جای سه ماه، پنج ماه غیبت خورده و حکمِ جدیدِ یک ساله دیگری هم به پرونده او اضافه شده است و باید 17 ماه دیگر در زندان بماند.
حکم جدید رضا شهابی مربوط به «پنج شنبه سیاه» زندان اوین است. فروردین۹۳ او در جریان اعتراضات زندانیان بند۳۵۰ به ماموران زندان و درگیری، مضروب شد و آذرماه همان سال با وجود این که در مرخصی درمانی به سر میبرد، به دادسرای اوین احضارش کردند و مورد بازجویی قرار گرفت. شهابی در اردیبهشت۹۴ به یک سال زندان محکوم شد.
ربابه رضایی توضیح می دهد:«رضا میگوید این حکم ناحق است و تا زمانی که از اجرای آن کوتاه نیایند، در اعتصاب غذا میمانم.»
«علی»، یکی از رانندگان خطوط «بی آر تی»(BRT) که روز گذشته با چراغ روشن و سرعت 20 کیلومتر حرکت کرده است، به «ایران وایر» میگوید: «رضا خیلی مظلوم است. مردم نمیدانستند چه شده که اتوبوسها راه نمیروند و پشت هم قطار شدهاند. چند نفر از فعالان اجتماعی و دانشجوها به ما کمک میکردند و برای مردم توضیح میدادند که رضا شهابی کیست و موضوع چیست. خیلیها رضا را نمیشناختند و از دردهایش خبر نداشتند.»
البته بعضی مردم همچنان بی تفاوت بودهاند: «بعضی فقط به فکر خودشان هستند که دیرتر به مقصد میرسند یا بیش تر در صف میمانند اما خیلیها نیز همدردی میکردند.»
او توضیح میدهد که بعد از روشن شدن چراغ اتوبوسها، ماشینهای گشت شرکت واحد وارد خطوط شدند تا به رانندهها تذکر دهند و بعضی رانندهها را از خط خارج کردند. با این حال، رانندهها کوتاه نیامدند و خیلیها در این اعتراض شرکت کردند: «دیدم یک سری از بچهها اطلاعیه سندیکای کارگری برای روشن کردن چراغ و حرکت 20 کیلومتر را در حمایت از رضا شهابی روی شیشه ماشین گشت شرکت واحد گذاشتهاند. صحنه بامزهای بود. آنها گشت میزدند که اجازه ندهند رانندگان در این اعتراض شرکت کنند اما رانندگان به خودشان اطلاعیه شرکت در اعتراض داده بودند.»
به گفته علی، مدیریت و حراست شرکت واحد به تعدادی از اعضای شناخته شده سندیکا روز گذشته اجازه تردد در خطوط را نداده اند: «با این حال، خیلی ها اعتراض کردند و خیلی از مردم رضا را شناختند و فهمیدند چه ظلمی در حق او شده است.»
آنها هفته گذشته هم همراه خانواده شهابی، با حضور در مقابل مجلس شورای اسلامی، اعتراض خود را نسبت به وضعیت رضا شهابی اعلام کرده بودند. تجمع در مقابل مجلس به دعوت ربابه رضایی، همسر این فعال کارگریِ در بند شکل گرفته بود: «ما فکر کردیم مجلس خانه ملت است اما برخورد بسیار بدی با آنها که در این تجمع حاضر بودند، شد. نیروهای امنیت با خشونت همه ما را متفرق کردند.»
ربابه رضایی امیدوار است اعتراضها نتیجه دهند: «امیدوارم مسوولان هم صدای رضا را بشنوند و حکم ناعادلانه او تا دیر نشده، تغییر کند.»
تا چهارشنبه دیگر و ملاقات بعدی از راه برسد، هزار فکر و خیال از سر ربابه رضایی میگذرد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر