روی پشت بام یک برج 20 طبقه ایستاده، دو دستش را باز کرده و میخواهد خودش را به پایین پرتاب کند. مردم جمع شده و پلیس را خبر کرده اند. برای عملیات نجات خودکشی، سه تیم اعزام میشوند؛ آتشنشانی، ماموران پلیس و تکنسینهای اورژانس تهران.
«محسن» بارها با کسانی که لبه پرتگاهها ایستادهاند، همکلام شده است؛ با کسانی که فقط یک قدم با پریدن فاصله داشتهاند؛ پریدن از طبقه بیستم یک برج، یک ساختمان یا یک پل بلند. او مامور آتش نشانی است: «ما باید بتوانیم در همان لحظه آنها را پشیمان کنیم. مهم ترین کاری که میتوانیم در این کار انجام دهیم، این است که او را از اجرای تصمیمی که گرفته، منصرف کنیم. ما قرار نیست روی طرز فکر او تاثیر بگذاریم. هنر ما این است که در آن لحظه او را از آن لبه پرتگاه دور کنیم.»
به آنها آموزشهای جزیی درباره نحوه برخورد به این افراد دادهاند: «ما هیچ وقت در آن لحظه به او نمیگوییم همه چی زیبا و خوب است و تو بد میبینی و... . به او میگوییم الان بیا این طرف تا به تو توضیح بدهیم چرا این همه آدم اینجا جمع شدهاند. یا بیا این جا، این تصویر را ببین و بعد دوباره برو. به عقب که بیاید، او را میگیریم و بعد کار را به روانشناسان و روان پزشکان میسپاریم.»
بارها با همین روشها توانسته است از خودکشی چند نفری جلوگیری کند. البته بعضی مواقع هم موفق نبوده است: «مثلا یک دختر 17 ساله از طبقه ششم ساختمانی خودش را پایین انداخت. اسکیزوفرنی داشت و مدام میگفت یک نفر به من میگوید باید خودت را پرتاب کنی. در یک چشم به هم زدن، خودش را پایین انداخت.»
معمولا در هنگام این صحبتها، تکنسینهای اورژانس هم آنها را همراهی میکنند. «محمد» 10 سالی است که به عنوان تکنسین در اورژانس تهران کار میکند. میگوید: «ما هیچ آموزشی درباره حرف زدن با افرادی که میخواهند خودکشی کنند یا برخورد با خانوادههایشان نمیبینیم. سرتیم ما که معمولا کارشناسان پرستاری و در برخی مناطق، پزشکان هستند، شاید نکاتی را در واحدهای روانشناسی خوانده باشند.»
دکتر «ح . عسگری»، روانپزشک ساکن تهران اما معتقد است کسانی که وارد گفت و گو با فردی که اقدام به خودکشی کرده است، میشوند، اگر متخصص باشند، کمک بیش تری به این افراد میکنند: «در آن لحظه و آن موقعیت، گفتن یک جمله میتواند فرد را منصرف و یا کاری کند که او بدون معطلی اقدامش را عملی کند.»
او توصیه میکند به احساس گناه این افراد دامن نزنیم: «مثلا هیچوقت نباید بگوییم مادرت را نگاه کن و ببین چه طور گریه میکند یا میدانی اگر بمیری، برای او چه اتفاقی میافتد؟ هیچ وقت نباید بگوییم تو مشکلات زیادی نداری، چرا میخواهی دست به این کار بزنی؟ یا این که او را با دیگران مقایسه کنیم که ببین فلانی مشکلاتش چه قدر زیاد است و از تو بدبخت تر است اما هیچ به خودکشی فکر نکرده اما تو دربرابر مشکلات کوچک تسلیم شدهای. فردی که تصمیم به خودکشی گرفته، خودش را با هزاران نفر مقایسه کرده اما احساسی که موجب رنجش او شده، خیلی بیش تر از آن چیزی است که اطرافیان حس میکنند. او بارها خودش را سرزنش کرده است پس نباید سرزنش، قضاوت و مقایسه شود و احساس گناه بیش تری به او بدهیم.»
عسگری معتقد است تا جایی که میتوانیم، باید سعی کنیم او تصمیم خود را به بعد موکول کند: «24 ساعت به خودت مهلت بده، سه روز دیگر صبر کن، تو که این همه صبر کردی، بگذار یک هفته دیگر بگذرد و... .»
محمد، تکمسین اورژانس بارها به خانههایی پا گذاشته است که افرادی در آن دست به خودکشی زدهاند؛ قرص و مرگ موش خوردهاند، رگ دستشان را زدهاند و... . او در یکی از مناطق بالای شهر تهران کار میکند؛ جایی که افراد از نظر مالی بینیاز هستند: «پیش تر فکر میکردم آدمها از فقر و بدبختی دست به خودکشی میزنند اما الان در این منطقه، هم خانههای آن چنانی دارند، هم ماشینهای مدل بالا ولی بچه یک دفعه در 18 سالگی احساس می کند باید خودش را بکشد.»
او بعد از چند سال کار کردن، متوجه شده آن چه فکر فرد را به سمت ایده خودکشی سوق میدهد، عدم احساس خوش بختی است که ممکن است با پول و ثروت آن چنانی به دست نیاید. محمد ماه گذشته با دختری که قصد خودکشی با قرص را داشته وبه قول خودش، خودکشی او نافرجام مانده، همکلام شده است: «وقتی پرسیدم چرا خودکشی کردی، دیدم دختر در 20 سالگی احساس تنهایی میکند. احساس این که برای هیچ کس مهم نیست. فکر میکرد یک موجود مزاحم و اضافی است که پدر و مادرش مجبور شدهاند سالها به خاطر وجود او، زندگی مشترک تلخشان را تحمل کنند. گفت دلم میخواهد به رنج آنها پایان بدهم.»
دکتر عسگری می گوید مهم ترین مساله این است که به حرف افرادی که از افکار خودکشی صحبت میکنند، گوش داده شود و طرفِ موردِ صحبت، با آنها همدردی کند: «آنها بیش تر از نصیحت، نیاز به محبت و توجه دارند؛ موضوعی که معمولا از سوی افراد نادیده گرفته میشوند. از آن جا که هیچکس دوست ندارد رفیق یا یکی از نزدیکانش را از دست دهد، شاید با شنیدن این که یکی از عزیزانش تصمیم گرفته است تن به مرگ خودخواسته دهد، عصبانی شوند و به او بد و بیراه بگویند یا تصمیم او را مسخره کنند و یا واکنش غیرعادی نشان دهند.»
دکتر به آنها توصیه میکند تا آن جا که میتوانند، خونسردی خودشان را حفظ کنند و با آرامش و توجه، به حرفهای عزیزشان گوش دهند. می گوید باید با روانپزشکان مشورت کنند و محبت خود را از آن فرد دریغ نکنند.
محمد در هفته حداقل یک بار برای رسیدگی به پرونده های خودکشی به ماموریت میرود: «اورژانس تهران حداقل در منطقه غرب تهران 30 مرکز دارد و ما دست کم هفتهای یک بار از مرکز خودمان برای پرونده های خودکشی اعزام میشویم. پشت بیسیم هیچوقت کلمه خودکشی را نمیگویند، معمولا میگویند طرف کاهش سطح هوشیاری دارد یا مسمومیت اعلام میکنند.»
برپایه گزارش سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۱۴ میلادی، نرخ خودکشی در ایران ۵٫۳ در میان 100 هزار نفر است و در رتبه 58 جهانی قرار دارد. اما عسگری معتقد است که این آمارها درست نیستند: «بسیاری از اقدامات به خودکشی از ترس آبرو و فرهنگ ما عنوان نمیشوند. خودکشیهای بسیاری نافرجام است که گزارش نمیشوند.»
به اعتقاد این متخصص اعصاب و روان، نرخ خودکشی در ایران بیش تر از آنچیزی است که عنوان میشود: «افسردگی، ناراحتیهای اعصاب و روان و مشکلات خانوادگی هم مهم ترین علتهای خودکشی در ایران هستند که روز به روز بیش تر میشوند و همه آنها ریشه در مشکلات اقتصادی و اجتماعی دارند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر