«جنی» یک معلول جسمی – حرکتی با ملیت امریکایی است که از چهار سال پیش در فروشگاه مواد غذایی «هول فود» استخدام شده است. می گوید در امریکا نزدیک به ۵۳میلیون معلول با درجات مختلف وجود دارد که از حمایت مالی و سایر امکانات رفاهی دولت برخوردار هستند. در این کشور یک سیستم تاکسی رایگان، پرستار، ریدر یا خواننده متن، حقوق ماهیانه، غذا و تسهیلات استخدامی برای معلولان طراحی شده است.
البته جنی کماکان مشکلات خاص زندگی روزمره اش را دارد: «ناتوانی دردناک است؛ این که نمیتوانم بعضی ورزشها را انجام بدهم یا مثلا کوه نوردی یا صخره نوردی بروم. اما برای رفت و آمد و انجام کارهای روزانه مشکل خاصی ندارم چون سیستم و تمام آدم های زندگیام با من هماهنگ هستند.»
او به بیمیلی برخی توانخواهان برای اشتغال در این کشور اشاره می کند: «با توجه به کمک های دست و دلبازانه دولت، برخی آن ها مایل به کارکردن نیستند. اما در سال۲۰۱۵ نزدیک به ۱۷.۵درصد این افراد استخدام شدند.»
جنی تنها معلولی نیست که در امریکا با او مواجه شده ام؛ یکی از معلمان سال گذشته پسرم، خانم «کاترینا» بود. او به سختی راه میرفت و یکی از پاهایش را روی زمین میکشید اما بازده کاری و ارزشیابی مدرسه نشان میداد که او یکی از موفق ترین آموزگاران شمال کالیفرنیا است و همه بچه ها سخت تلاش می کردند تا با کاترینا کلاس بگیرند.
بر اساس قانون اساسی کشور امریکا، دولت موظف است شرکت های دولتی و کارآفرینان خصوصی را به استخدام معلولان ترغیب کند.
«سمانه نیک منش»، نابینای ساکن کانادا هم میگوید: «تفاوتها و شکافها با شرایط معلولان در ایران زیاد هستند. اگر من شغل تازه ای پیدا کنم که در ارتباط با شروع آن با مشکل مواجه باشم، با موسسه حمایت کننده نابینایان در این جا که شبیه به سازمان بهزیستی است، تماس میگیرم. از آن موسسه کسی من را تا محل کار جدیدم همراهی میکند، همه امور مرتبط با شغل جدید را به من آموزش می دهد و برای حضور در محیط تازه آماده ام می کنند.»
سمانه به سال های اقامتش در ایران اشاره میکند: «سیستم در آن جا واقعا برای افرادی مانند من بیرحمانه بود. الان در یک رستوران کار میکنم و احساس رضایت مندی دارم. با درآمد خوب حاصل از کارم، یک خانه با همه امکانات برای خودم تدارک دیده ام. برخی دوستان نابینای من خانه دولتی دارند و حقوق ماهیانه می گیرند، به همین دلیل هم چندان میلی به رفتن به دانشگاه یا کار کردن ندارند. اما درصدی که مایل به اشتغال یا تحصیل هستند، به شکل همه جانبه مورد حمایت قرار می گیرند. این جا می گویند اگر قانون به نظر شما ظالمانه است، میتوانید برای عوض کردن آن تلاش کنید زیرا قانون وحی منزل نیست بلکه توسط افراد ذینفع قابلیت تغییر دارد.»
او می گوید استخدام یک نابینا در امریکا واقعا کار ساده ای است: «با مجموع شنیده هایم، باید بگویم دستیابی به شغل معلمی برای یک فرد نابینا که نشان بدهد توانایی تدریس دارد، دشوار نیست. آن ها حقوق بالایی میگیرند و فقط کافی است این شغل را بخواهند.»
بسیاری از کشورهای جهان به نسبت وضعیت توسعه یافتگی خود، در تلاش هستند دیوار تبعیض و محرومیت برعلیه معلولان را بردارند. آن ها قوانین حمایت کننده در این خصوص تدوین کرده و در مرحله عمل، تلاش می کنند بستر مناسبی برای حضور سالم این جامعه انسانی فراهم کنند؛ جامعه ای یک میلیاردی که ۱۵درصد جمعیت جهان را تشکیل می دهد.
۲۰ درصد معلولان جهان در کشورهای توسعه یافته و نزدیک به 80 درصدشان ساکن کشورهای در حال توسعه اند؛ 80 درصدی که با معضل استخدام و دستیابی به حداقل تسهیلات زندگی مواجه اند.
خبرگزاری آلمانی «دویچه وله» در مورد سهمیه استخدام معلولان در ادارات دولتی و خصوصی آلمان نوشته است سهمیه پنج درصدی استخدام معلولان در این کشور اجباری است و برای کارفرمای خصوصی از مشوقهایی همچون معافیت مالیاتی استفاده می شود.
در ایران بر اساس «قانون جامع حمایت از معلولان» مصوب سال ۱۳۸۳، سه درصد از ظرفیت استخدام دولتی باید به توانخواهان اختصاص یابد؛ قانونی که «نهال زند رضایی» آن را یک قانون بیعمل و غیرقابل اجرا می داند: «۱۲سال پیش در رشته روانشناسی فارغ التحصیل شدم. قابل وصف نیست که برای پیدا کردن کاری که با رشته مورد علاقه ام تناسب داشته باشد، چه دوندگی هایی کردم اما در نهایت به نتیجه نرسیدم. دوستان من هم شرایط مشابهی دارند. آن سه درصدی که استخدام شده اند، دقیقا کجا هستند؟ چرا لیست روشن و شفافی وجود ندارد؟ چرا هیچ کدام از اعضای خانواده ما به یک معلم نابینا یا یک معلول جسمی و حرکتی یا فردی که عضوش را از دست داده، به طور اتفاقی در یک اداره دولتی مواجه نمیشود؟ دستگاههای خصوصی که هیچ، ادارات دولتی هم به این قانون بیتوجه هستند و اصلا خود را ملزم به مراعات آن نمیدانند »
«سحر تقی پور» نابینا است. او 11 سال به شکل حق التدریس در دبیرستان های کرج درس میداده اما در شرایط مشابه با بقیه همکارانش، او را رسما استخدام نمیکنند: «مثل بقیه درخواست دادم اما گفتند امکان استخدام من را ندارند. وقتی موی دماغشان شدم و هر روز رفتم آموزش و پرورش ناحیه، این بار کلاسهایم را گرفتند و گفتند به خاطر سابقهام، یک ارفاق قائل میشوند و بهتر است در بخش بایگانی مدرسه مشغول به کار شوم.»
سحر عاشق تدریس است. در طول 11 سال گذشته، بهترین بازدهی را داشته است. او تمام صفحات کتاب را حفظ کرده تا موقع تدریس، از یک معلم بینا چیزی کم نداشته باشد. بچه ها با او رابطه خوبی دارند و سیستم نظارت و ارزشیابی مدرسه نشان می دهد که یکی از موفق ترین معلمان مدرسه بوده است.
سحر به بهزیستی مراجعه کرده و آن ها هم این شیوه نامه را منصفانه ندانسته اند: «تا جایی که خبرها را دنبال میکنم، بهزیستی هم در این مورد نامه نگاری کرده و گفته است حذف یا محدود کردن ضمنی معلولان از سیستم استخدامی کشور عادلانه نیست. یکی از کارشناسان توانبخشی اداره بهزیستی، دوستانه به من گفت ما هم مثل شما نگران این وضعیت هستیم و تلاش کرده ایم با مسوولان آموزش و پرورش مکاتبه کنیم اما آن ها می گویند مشکل از سازمان اداری – استخدامی کشور و آیین نامههای آن ها است.»
در مقابل این اعتراض ها ،«اسفندیار چهار بند»، رییس مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و فنآوری اطلاعات وزارت آموزش و پروش به ایسنا گفته از این شیوه نامه برداشت نادرستی شده است: «طبق قانون، سه درصد سهمیه جذب معلولان داریم که به تناسب رشته تدریس، باید اختصاص یابد.»
با این وجود، منتقدان می گویند متن شیوه نامه استخدام معلمان، مروج تبعیض است و کمک می کند مجریان با برداشت های سلیقه ای، این تبعیض را گسترش دهند. در روزهای اخیر، پس از طرح مواردی درباره زنان در شیوه نامه جذب معلمان زن، انتقادهای گسترده ای مطرح شد که با مقام های دولتی به آن ها واکنش نشان دادند. ولی کم تر کسی درباره وضعیت استخدام معلولانی که می خواهند معلم باشند، نوشته است. انگار همه به این بخش از تبعیض عادت کرده اند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر