با این که در 9 سالگی ایران را ترک کرده است اما فارسی را روان حرف میزند. «فرهاد محیط» متولد سال 1347 است. یک سال قبل از انقلاب ایران همراه خانوادهاش از ایران خارج شده، در فرانسه و انگلستان زندگی کرده و به مدرسه رفته اما در 13 سالگی به امریکا مهاجرت کرده است. او در دانشگاه «یوسیالای» در ایالت کالیفرنیا، در رشتههای ریاضی، کامپیوتر و اقتصاد که هر سه مورد علاقهاش بودهاند، لیسانس گرفته و مدرک «امبیای»(MBA) در زمینه مدیریت کارآفرینی از دانشگاه «وارتون» درایالت پنسیلوانیا دارد.
فرهاد محیط در زمینه های مختلفی چون مدیریت تولید، تبدیل ایده به واقعیت، هدایت شرکت های بزرگ اینترنتی، انتقال با پورتال ها (درگاه ها)، بهینه سازی سایت بر اساس الگوریتم، توسعه نرم افزاری، جمع آوری سرمایه و هدایت و ایجاد انگیزه در تیم های کاری دارای تخصص فوقالعادهای است.
او مهم ترین دلیل موفقیت های خود را «شانس» می داند:«خوش شانس بودم. شاید اگر در خانوادهای دیگر به دنیا میآمدم و حمایتهای پدرم را نداشتم، شاید اگر از ایران خارج نمیشدم و نمیتوانستم در دانشگاههای خوب به دنبال علایق خود بروم، هرگز به این موفقیتها نمیرسیدم.»
بعد از کمی مکث میگوید: «البته پشتکار هم خیلی مهم است. من 10 سال برای عملی شدن ایدههایم وقت گذاشتم و فقط صبر کردم اما بعد از 10 سال نتیجه گرفتم.»
اما نام فرهاد محیط فقط با موفقیتهای کاری و فروش میلیون دلاری سایتهایش گره نخورده است، او معاون «بنیاد فرهنگ ایران» در کالیفرنیا هم هست؛ بنیادی که در سال 2008 با همکاری عدهای از چهرههای سرشناس ایرانی و برای شناساندن فرهنگ ایران به وجود آمد: «این موسسه، یک موسسه غیرانتفاعی، غیرمذهبی و غیرسیاسی است و هدفش فقط و فقط معرفی فرهنگ ایران است. مردم ما ممکن است از نظر مذهب یا گرایش های سیاسی با هم توافق نداشته باشند اما همه بر سر فرهنگ ایران با هم تفاهم دارند و هدف ما فقط شناساندن فرهنگ ایرانی بود.»
فرهاد محیط برای شناخت فرهنگ ایران مدتها به کلاسهای مولوی شناسی که در کالیفرنیا برگزار میشده، رفته و معتقد است فرهنگ ایران به او در موفقیتهای شخصی و کاریاش کمک کرده است: «یک کارآفرين را مردم باید دوست داشته باشند و او را بپذیرند تا ایدههایش را قبول کنند. آداب و رسوم و اصول رابطه ایرانی بسیار به من کمک کرد تا بتوانم با مردم ارتباط خوبی برقرار کنم. همیشه میگویم فرهنگ ایران جای مانور بسیار دارد. رفتار، پیشینه و حتی غذاهای ایرانی در برقراری رابطه بسیار مهم هستند. باور کنید با دادن یک قاشق قورمه سبزی به یک غیر ایرانی، میتوانید او را شیفته کنید.»
تمام تلاش خود را کردهاند تا بتوانند جامعه ایرانی را در بنیاد فرهنگ ایران با خودشان همراه کنند. اولین تلاش آنها به زمان آمدن «منشور حقوق بشر» کورش کبیر از موزه بریتانیا به امریکا برمیگردد: «وقتی قرار شد در سپتامبر سال قبل منشور کوروش به لس آنجلس بیاید، ما با موزه "گتی" وارد مذاکره شدیم. ابتدا قرار بود این منشور شش هفته در موزه بماند اما استقبال ایرانیها آن قدر زیاد بود که 10 هفته ماند و موزه گتی بزرگ ترین بازدیدش را با 75 هزارنفر تماشاگر تجربه کرد.»
آنها وقتی استقبال ایرانیها را میبینند، تصمیم میگیرند از این ظرفیت برای شناساندن فرهنگ ایران به غیر ایرانیها بیش تر استفاده کنند. همان جا ایده ساخت مجسمه «آزادی» ایرانیها برای اهدا به جامعه امریکا شکل میگیرد: «فکر کردیم چه طور میتوانیم منشور حقوق بشر کوروش و رابطه آن با حقوق بشر امریکا را نشان دهیم. بعد به ایده ساخت مجسمه رسیدیم.»
آنها برای حمایت مالی از سوی مردم بیانیه میدهند و فکر میکنند راهی طولانی برای جمع شدن مبلغ مورد نظر در پیش دارند اما بعد از انتخابات امریکا یکباره استقبال از این ایده به اوج میرسد: «انگار مردم هم میخواستند بگویند فرهنگ ما را بشناسید و ما این هستیم. روزی 10 هزار نفر سایت و صفحه فیسبوک را می دیدند و حمایت مالی میکردند.»
در مرحله بعد، از مجسمهسازان دعوت میکنند تا طرحهایشان را ارایه دهند: «اصلا تصور نمیکردیم 300 ایده ساخت مجسمه از مجسمهسازان بگیریم. در این بین، چند طرح انتخاب شد اما طرح "سسيل بَلموند" همه جانبه تر بود.»
او يك مجسمهساز معروف سریلانکایی- بریتانیایی است. اما چرا بنیاد فرهنگ ایران یک مجسمهساز ایرانی انتخاب نکرد؟
فرهاد محیط می گوید: «ما میخواهیم فرهنگ ایران، جهانی باشد. ضمن این که اصلا تصور نمیکردیم مجسمه ساز مشهوری مثل سسیل بَلموند در این برنامه شرکت کند و طرح بدهد. وقتی از لندن به امریکا آمد، دیدیم هزینه بلیط او از جایزه بنیاد فرهنگ برای برنده بیش تر است. پرسیدم چه طور شد در این برنامه شرکت کردید؟ گفت عاشق ایران هستم و قبل از انقلاب هم چند بار به ایران رفته امم. وقتی دیدم ایده شما درباره کوروش كبير و حقوق بشر و ایران است، با خودم گفتم میخواهم طراحش باشم.»
بعد از پیدا شدن طراح، نوبت به یافتن جا برای نصب مجسمه آزادی ایرانیها میشود:«میخواستیم این مجسمه در جایی نصب شود که به راحتی در دید و چشم عموم باشد و مردم بتوانند با وسیله نقلیه عمومی به این مکان برسند. وقتی به شهرداری لسآنجلس رفتیم، چند ایرانی رده بالا که در آن جا مشغول به کار بودند را دیدیم. همه از طرح استقبال کردند و گفتند اجازه بدهید کمکتان کنیم. این بود که ما توانستیم مجسمه را در یکی از بهترین نقاط لس آنجلس، یعنی دروازه "بورلی هیلز" نصب کنیم.»
آنها از نتیجه کار راضی هستند: «همیشه در بازدید از این اثر، سوال این است که این مجسمۀ چیست؟ این خیلی به شناخت غیر ایرانیها از ایران و فرهنگ آن کمک میکند.»
می گوید قرار است در برخی نقاط دیگر ایالات متحده، در خارج از کالیفرنیا هم کارهایی برای شناساندن فرهنگ ایران انجام شود: «البته عجلهای برای این کار نداریم. میخواهیم با صبر و حوصله به نتیجه درست برسیم.»
می پرسیم فرهاد محیط یک کارآفرین موفق و سرشلوغ است، چه طور میشود که برای بنیاد فرهنگ هم وقت میگذارد؟
میخندد و میگوید: «کار میکنم که پول داشته باشم و نیازهای جسمی را برآورده کنم اما با روحم چه کنم؟ بنیاد فرهنگ به من عشق و محبتی میدهد که از آن انرژی و انگیزه میگیرم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر