تازه از ایران برگشته است. از تهران تا تبریز و بندرعباس و خرمشهر و اصفهان، همهجا را با گیتارش گشته، درس داده و برای دوستدارانش نواخته است. «لیلی افشار» اولین زن در دنیا است که در رشته نوازندگی گیتار، مدرک دکترا گرفته است.
او نزدیک به 30 سال است که در دانشگاه «ممفیس»، بزرگ ترین دانشگاه ایالت تنسی امریکا، مشغول تدریس گیتار است. لیلی افشار یکی از کسانی بود که در مراسم اختتامیه جشنواره «تیرگان» در انتاریو کانادا روی صحنه رفت. تک نوازی او با گیتار و اجرای قطعات اسپانیولی، ایرانی و آذری تماشاگران را غافلگیر کرد. او دنبال رویای کودکی خود رفته و موفق شده است آن را به واقعیت زندگی خود تبدیل کند.
لیلی افشار در 10 سالگی، وقتی تمرین گیتار یکی از بستگانش را شنیده، شیفته صدای گیتار کلاسیک شده است: «سازهای دیگری مثل ویولن و یا پیانو هم در خانه ما بود. پدرم پیانو و ویولن میزد. اما گیتار کلاسیک را که شنیدم، بیش تر از همه خوشم آمد. انگار همان لحظه عاشق صدای گیتار شدم.»
فردای همان روز پدرش با یک گیتار به خانه برمیگردد: «یک معلم هم برای من گرفتند و بدون این که کسی از من بخواهد و یا توقعی داشته باشد، هر روز تمرین میکردم. اوایل يك معلم خصوصی داشتم كه در اركستر مجلسی، "كنترباس" می نواخت. بعد به هنرستان موسيقی رفتم و دوبار در هفته در كلاس های شبانه هنرستان موسيقی شركت می كردم. در هنرستان، استاد من آقای "افراسيابی" بود و بعد برای مدت كوتاهی آقای "چيت ساز".»
بعد از تمام شدن دبیرستان، او برای ادامه تحصیل راهی امریکا میشود: «اوايل اقامتم در امريكا نمی دانستم می توان نوازندگی گيتار را در دانشگاه ادامه داد و آموخت. بنابراين، به دانشگاه بوستون رفتم تا تصميم بگيرم چه رشته ای را بخوانم. گيتارم را هم با خود به امريكا برده بودم چون می دانستم می خواهم نوازندگي اين ساز را ادامه دهم. اما دانشگاه بوستون اصلا رشته مربوط به نوازندگی گيتار نداشت.»
اما او نومید نمیشود: «یکبار همين طور که در خيابانها میچرخيدم، ديدم كنسرواتوار بوستون كلاس گيتار دارد. رفتم كنسرواتوار و گفتم می خواهم ثبت نام كنم. گفتند مدرسه دو هفته است كه شروع شده. به هر حال، امتحان دادم و قبول شدم اما گفتند بايد خيلی تمرين كنم.»
از همان روز اول او آن قدر تمرین میکند که ظرف چند هفته از همکلاسیهایش جلو میزند. لیسانس و فوق لیسانس خود را میگیرد و آماده برگشتن به ایران می شود که پدرش سفارش میکند در امریکا بماند و درس خود را ادامه دهد: «فکر میکنم مهمترین دلیل موفقیت من در این رشته، پدرم بود. او بود که در 10 سالگی خواسته من را جدی گرفت و برای من گیتار خرید و معلم گرفت. همیشه هم میگفت پشتکار داشته باش تا به شهرت بینالمللی برسی.»
او این پند پدر را آویزه گوش میکند و به تمرینهایش ادامه میدهد. مقطع دکترا را که تمام میکند، بلافاصله دانشگاه ممفیس در ایالت تنسی به او پیشنهاد کرسی استادی میدهد: «در دانشگاه درس میدادم. در شهرها و ایالتهای مختلف و کشورهای اروپایی کنسرت و دورههای آموزشی برگزار میکردم و احساس میکردم به رویای کودکی رسیدهام.»
اما یک ایمیل از ایران باعث میشود او یاد آن چه واقعا از کودکی در ذهنش بوده است، بیفتد: «یک بار ایمیلی دریافت کردم از ایران که در آن نوشته بود خانم افشار! شما همه جای دنیا میروید اما به کشورتان سر نمی زنید. خیلی متحول شدم. یادم آمد من از بچگی دوست داشتم با گیتارم در سراسر ایران کنسرت داده و روی صحنه بروم.»
زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، لیلی افشار 20 سال بود که ایران نرفته بود: «کمی تحقیق کردم و دیدم انگار شرایط برای رفتن به ایران مهیا است و رفتم. وقتی چرخ هواپیما به آسفالت فرودگاه میخورد، قلبم تاپ تاپ میکرد از شدت هیجان.»
او اولین کنسرتش را در تالار «رودکی» تهران برگزار میکند: «دیدن چهره دوستان و آشناها و فامیل در کنسرت بیش تر به هیجانم آورده بود و انگار با تمام وجودم مینواختم.»
در همان سفر اول متوجه میشود نوازندگان از لحاظ علم و تکنیک گیتار عقب هستند: «به خاطر جنگ و این چیزها، درها بسته بود و از نظر موسیقی عقب بودند.»
او تصمیم می گیرد به آن ها آموزش بدهد و هر سال برای برگزاری کنسرت و آموزش راهی ایران شود. فقط به تهران اکتفا نمیکند، به شهرستانها هم میرود:«در این سالها شاگردانی داشتهام که حالا خودشان استاد هستند و درس میدهند. خیلی وقتها دعوتم میکنند که برای آموزش به شهرشان بروم؛ از تبریز تا خرمشهر و اصفهان و... .»
او عکسها و فیلمهایش از ایران را در صفحه اینستاگرامش به اشتراک میگذارد.
لیلی افشار هم از سایر زنان نوازنده در داخل کشور مستثنی نیست و محدودیتهای برگزاری کنسرت در ایران را تجربه کرده است: «در تهران مشکلی ندارم، سریع برایم مجوز صادر میشود و کنسرت میدهم اما برای برگزاری کنسرت در شهرهای دیگر مشکل داریم. به همین دلیل من در آموزشگاههای موسیقی برای 30 تا 50 نفر مینوازم؛ افرادی که معمولا جزو هنرجوها هستند. ابتدا قطعه را توضیح میدهم و بعد برایشان گیتار میزنم؛ یعنی یک نوع کنفرانس آموزشی است نه کنسرت.»
او چند جلد کتاب آموزشی هم نوشته است: «خیلی خوشحالم که در ایران از روی کتاب های من درس میدهند چون من این کتابها را فقط و فقط برای آموزش در ایران نوشتم.»
لیلی افشار در کنسرتهایش همیشه قطعاتی ایرانی و آذری هم اجرا میکند؛ فرقی نمیکند این کنسرت در تبریز برگزار شود یا کالیفرنیا: «در برنامهها خیلی از قطعات ایرانی و آذری را که تنظیم کرده ام، میزنم. بعد همیشه از امریکاییها میپرسم که کدام قسمت از برنامه ها را دوست داشتید. همه میگویند قطعات ایرانی آذری را. آنها چون این موسیقی را نشنیدهاند، برایشان جذاب است. قطعههایی مثل "بارون بارونه"، "رشید خان"، "سنده قالماز" و... را میزنم و متوجه میشوم چه قدر لذت میبرند.»
از او میپرسیم چه طور به آرزوها و رویاهای کودکی خود رسیده است؟ فوری میگوید: «پشتکار. من واقعا به حرف پدرم گوش کردم. سالها روزی 10 ساعت تمرین میکردم. مطمئنم با پشتکار میتوان رویاها را واقعی کرد.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر