در چند روز گذشته روزهای سختی را پشت سر گذاشته است. خودش میگوید یکی از تلخترین خبرهای زندگی را شنیدم و تجربه کردم؛ تجربه مرگ دوست.
دکتر «هژیر رحمانداد»، استاد مدیریت دانشگاه «ام آی تی» شهر بوستن در امریکا، از دوستان نزدیک «مریم میرزاخانی» بود. او هنوز نتوانسته این تجربه تلخ را هضم کند و حزن و اندوه از تک تک کلماتش پیدا است: «از بیماری مریم با خبر و تا یک ماه قبل با او در تماس بودم. اما سرعت افت سلامتی ایشان در یک ماه آخر بسیار شوکه کننده بود و خبر درگذشتش از تلخ ترین تجربیاتم در زندگی بود.»
آخرین بار مریم را یک سال و نیم پیش و در سفر خانوادگی او به بوستن دیده بود؛ دیداری که در چند روز گذشته بارها تصاویرش جلوی چشمانش رژه رفته اند: «در آن موقع، دانشگاه هاروارد در تلاش برای جذب ایشان بود و در حاشیه سفر، با خانواده و بچهها دور هم جمع شدیم. سرطان ایشان تحت کنترل بود و امیدوار بودیم سلامتی کامل حاصل شود.»
مریم را از خیلی سال پیش میشناسد؛ از زمانی که طلای المپیاد ریاضی به گردن او انداخته و انگیزهای میشود برای تلاش بیش تر هژیر رحمانداد در المپیاد: «مریم یک سال از من بزرگ تر بود و موفقیتهایش در المپیاد ریاضی، الهام بخش تلاش بیش تر بسیاری برای شرکت در آن المپاد بود؛ از جمله خود من.»
الگوگیری و تلاشهای هژیر رحمانداد هم نتیجه میدهد و او نیز سال بعد مدال طلای المپیاد جهانی شیمی مسکو را به دست میآورد و بعد راهی دانشگاه «صنعتی شریف» میشود؛ دانشگاهی که مریم در آن در رشته ریاضی محض مشغول درس خواندن بود: «شرکت در المپیاد و حضور همزمان در دانشگاه شریف موجب شد که با هم سلام وعلیک داشته باشیم. اما دوستی جدیتر ما به دوران تحصیل در بوستن باز میگردد. ایشان در دانشگاه هاروارد مشغول بود و من در ام آی تی.»
هر دو دانشجوی دکترا بودند و همدیگر را در گروه دانشجویان ایرانی، رفت و آمدهای دوستانه و فعالیتهای خارج از درس بیش تر میدیدند و دوستی بین آن ها عمیقتر شد. او خاطرات زیادی از آن روزها و مریم دارد اما ترجیح میدهد آن خاطرات برای خودش و دوستانش باقی بمانند: «بیش تر خاطراتم به فعالیت های مشترک در حلقه های دوستانه باز می گردد و مریم همیشه ترجیح می داد زندگی شخصی اش در فضای عمومی مطرح نباشد و به احترام آن ترجیح، بهتر است دوستانی که خاطرات کاری با ایشان دارند، از آن خاطرات بگویند.»
هژیر رحمانداد به عنوان یک دوست، ویژگیهای منحصر به فردی در مریم میرزاخانی دیده است: «نبوغ ریاضیاتی مریم برای عموم شناخته شده است اما از نظر من، حداقل دو خصوصیت دیگر ایشان نیز بسیار برجسته و تحسین برانگیز بود؛ مریم در کارش جزو با پشتکارترین افرادی بود که من میشناختم. طوری که به گواهی دوستان ریاضیدانش، با تلاش مداوم و کار روی ادبیات و مفاهیم مربوط، به درکی عمیق از موضوعات کاری خود میرسید که او را از دیگر محققان متمایز میکرد.»
موضوع دیگری که هژیر رحمانداد از خصوصیات منحصر به فرد مریم یاد می کند، فروتنی و تواضع مریم میرزاخانی بوده است. می گوید وقتی مریم میرزاخانی برنده مدال «فیلدز» ریاضیات شد، بسیاری از ایرانیها در دانشگاههای معتبر از او برای سخنرانی و مراسم تقدیر دعوت کردند و رسانههای زیادی برای مصاحبه با او تماس گرفتند اما مریم از پذیرفتن مراسم تقدیر و گفت وگو با رسانهها خودداری میکرد: «برای مریم پاداش دستآوردهای علمی در فرایند تحقیق و یافتن بود و نه درتحسین دیگران. با وجود فرصت های بسیار، هرگز به دنبال ترفیع و تبلیغ خود نرفت و چه بسا که چنین برخوردی برایش ضد ارزش بود.»
می گوید زمانی که نام مریم میرزاخانی به عنوان برنده مدال فیلدز اعلام شده، از شادی در پوست خودش نمیگنجیده است. او آن احساس را به خوبی به خاطر میآورد: «من تخصصی در حوزه ریاضی ندارم و لذا درکم از اهمیت یافتههای علمی مریم محدود بود به آن چه از دوستان ریاضیدان میشنیدم. بر اساس این شنیدهها، میدانستیم دستآوردهای ایشان کمنظیر و بسیار مهم بودند و احتمال دریافت جایزه فیلدز برایش جدی است. با این وجود، شنیدن این خبر بسیار شادیآور بود؛ هم به خاطر اهمیت به رسمیت شناختن دستآوردهای مریم، هم به خاطرتاثیر مثبت این جایزه بر خودباوری و الگوسازی برای بسیاری در ایران و سراسر دنیا و هم شادی از موفقیت یک دوست.»
آیا موفقیتهای مریم را باید متعلق به ایران بدانیم یا امریکا؟ این سوالی است که در چند روز گذشته بارها در شبکههای مجازی به اشتراک گذاشته شده اند. هژیر رحمانداد در پاسخ میگوید: «به نظر من، پیش زمینه ذهنی که به این سوال می انجامد، اشتباه است. افراد متعلق به کشورها نیستند. البته ممکن است بتوان راجع به شهروندی یک فرد، تعلق خاطر او به یک جامعه، تاثیری که او از یک جامعه گرفته و تاثیری که بر آن جامعه گذاشته است، صحبت کرد. در این حوزه، مریم هم شهروند ایران بود و هم شهروند امریکا. دانش آموخته هر دو کشور بود و در مورد آینده و روندهای هر دو تعلق خاطر داشت. تاثیر ایشان نیز چند بعدی بود. نه تنها خیرشان به ایرانیان و امریکاییان رسید بلکه هم در دستآوردهای علمی و هم در الگوسازی، چهره ای جهانی بود. تحمیل تعلق به ایران یا امریکا، کم لطفی به او است.»
از روز درگذشت مریم میرزاخانی در روز 15 جولای تا کنون، ایدههای مختلفی برای گرامیداشت نام و خاطره او توسط ایرانیان مطرح شده است: «ایده های مختلفی در فضای مجازی مطرح است؛ برای مثال، در حوزه کاری ایشان، اجرای جایزه علمی، دادن کمک هزینه تحصیلی، برگزاری دورههای آموزشی، امکان فرصت مطالعاتی برای دانشجویان، زنجیرههای سخنرانی و کرسی استادی به نام و یاد ایشان ایده هایی بالقوه ارزشمند هستند. در حوزه درمان سرطان و یادبود عمومی ایشان نیز ایدههای مختلفی داده شده است.»
اما او معتقد است اجرای این ایدهها باید در هماهنگی با ایدهآلهای مریم باشند: «در عملی کردن این ایدهها، هماهنگی ایده با شخصیت و ایده آلهای مریم مهم است؛ مثلا شناخت و پرورش استعدادهای خفته و تراز کردن زمینه رقابت در زمینه های علمی جزو ارزش های ایشان بود. نکته مفید دیگر، هماهنگ عمل کردن علاقهمندان در برنامهریزی است تا هرچه سریعتر و بدون پخش شدن انرژیها و منابع، کاری درخور ایشان انجام شود.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر