خبر درگذشت «مریم میرزاخانی» تنها چند روز پس از رسانه ای شدن ابتلای او به سرطان سینه، شوکی ناگهانی به همراه داشت. از ساعتهای اولیه درز این خبر، نام و عکس او در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد و پای رسانههای غیرفارسی را هم به این عزای مجازی باز کرد. رسانههای مختلف جهان از مرگ این دانشمند ایرانی در 40 سالگی خبر میدادند و ویدیوها و تصاویرش را به اشتراک میگذاشتند. نام او برای ساعتها در میان 10 ترند نخست جهانی بود اما وقتی کار به رسانههای داخل ایران رسید، مریم میرزاخانی برای بار دیگر باحجاب شد.
تابستان سال ۲۰۱۴ بود که میرزاخانی توانست برنده مدال «فیلدز» شود؛ بالاترین جایزه جهانی در رشته ریاضیات. او اولین زن و نخستین ایرانی بود که توانست به این مقام دست یابد. در آن سال هم رسانههای داخل ایران هنگام درج این خبر، حجاب بر سر میرزاخانی کشیدند.
حالا با گذشت تنها سه سال از اعطای این مدال به میرزاخانی، بار دیگر تصاویر او بر رسانههای داخل ایران منتشر شده است؛ این بار هم موهایش در میان اعداد و ارقام و معادلات روی تخته سیاه گم شده اند و آنهایی هم که خواستند موهای او را نپوشانند، تصویر پشت او را سیاه کردند تا کوتاهی موهایش به چشم نیاید. برخی رسانه ها مثل «شرق» و اعتماد طرح زدند تا گرفتار دشواری های انتشار عکس نشوند و برخی دیگر دست به دامن کادرهای بسته شدند تا فقط صورت او در تصویر باقی بماند. روزنامه هایی هم بودند که عکس با حجاب او را پیدا و منتشر کردند؛ مانند «جوان» و «خراسان». با این حال، رسانه هایی بودند که اسیر این تابوها نشدند؛ مانند روزنامه «همشهری» و «دنیای اقتصاد» که تصویری واقعی از مریم میرزاخانی منتشر کردند و کارشان از سوی بسیاری از کاربران فضای مجازی مورد استقبال قرار گرفت.
در میان پنهانکاریهای رسانههای داخل ایران، بسیاری از کاربران ایرانی و غیرایرانی دنیای مجازی اما تصاویر مریم میرزاخانی را دست به دست کردند در حالیکه با موهایی کوتاه، انگار مستقیم به دوربین چشم دوخته و تمام پنهان شدگیها را به چشم مخاطب میریزد.
اکانت توییتر خبرگزاری «فارس» هم با انتشار عکس بیحجاب مریم میرزاخانی، خبر درگذشت او را اعلام کرد که باعث موضعگیریهای بسیاری شد. «سام»، یکی از کاربران در جواب این توییت نوشت: «وضوتون باطل نشه عکس بیحجابش رو گذاشتید!»
یکی دیگر از کاربران با به اشتراکگذاری دوباره توییت خبرگزاری فارس نوشت: «پس مشکل ما خودسانسوری است.»
در مقابل، برخی هم از این خبرگزاری تشکر کردند:«عکسی مطابق عقاید زندهیاد مریم میرزاخانی منتشر کردین.»
سه سال پیش هم روال همین بود؛ روزنامهها عکسهای مریم میرزاخانی را باحجاب منتشر کرده بودند و برخی سایتهای خبرگزاریها بدون حجاب. در آن سال، یکی از کاربران توییتر به اسم «سعید» نوشته بود: «حجاب امری نسبی است؟ این که روزنامهها عکس مریم میرزاخانی رو با حجاب چاپ کردن ولی سایتا بدون روسری، یعنی مردم روزنامهخون براشون حجاب واجبتره!»
«آیدین سیارسریع» هم در اکانت توییترش نوشته بود: «غرب با دادن جایزه به مریم میرزاخانی قصد دارد به زنان ما بگوید بدون داشتن حجاب نیز می توان موفق بود. در حالی که الهام چرخنده ماه ها است به زنان ایرانی ثابت کرده که تنها در یک صورت می توان در کشور پرافتخارمان موفق بود!»
حالا با درگذشت مریم میرزاخانی، واکنشها به حجاب اجباری که روزنامهها و برخی دیگر از رسانهها بر سر میرزاخانی کردهاند، شدیدتر شده است. «ملینا» یکی از کاربرانی است که به این مساله واکنش نشان داده است: «حجاب اجباری حتی پس از مرگ هم دست از سر زن ایرانی بر نمیداره.»
یکی دیگر از کاربران اما خشمگینتر به نظر میرسد: «کاش از شرم بمیرید. برای تصویر خبر فوتش هم حجاب سرش کردید؟ تف.»
این واکنشها به عکسی بود که خبرگزاری «خبرآنلاین» با فوتوشاپ، میرزاخانی را باحجاب منتشر کرده بود.
«محسن حسام مظاهری» هم در یادداشتی که مورد توجه قرار گرفت، نوشت: «چالشی که رسانه های رسمی با آن مواجه شدند، نشان دادن یک "بی حجاب محبوب و محترم" بود؛ چیزی که در ادبیات رسمی تعریف ندارد.»
او نوشت:«چالش تصویرِ مریم میرزاخانی، ناخواسته فرصتی فراهم کرد برای مواجههای متفاوت با موضوع حجاب؛ تنگنایی برای شکستهشدن ادبیات کلیشهای و مرسوم؛ چالشی که بازنده آن، گفتمان رسمی حجاب بود و برندهاش، نابغه ایرانی که با جایگاه انکارناپذیرش توانست واقعیتِ "انتخابِ" خود را لااقل به گروهی از رسانههای رسمی بقبولاند تا برای نخستینبار پس از گذشت قریب به چهار دهه از اجباریشدن حجاب، تصویر یک بانوی ایرانیِ بیحجاب با احترام بر صفحات اول روزنامههای کشور نقش بندد.»
اما توییت «غلامعلی حدادعادل»، رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی واکنشها به مرگ میرزاخانی را در کنار مساله حجاب اجباری، به سمت دیگری هم برد. حدادعادل عکسی از میرزاخانی به اشتراک گذاشت که به سالهای زندگی او در ایران برمیگشت؛ زمانیکه او در المپیاد جهانی ریاضی مقام طلا کسب کرده بود و حدادعادل و اکبر هاشمیرفسنجانی جلوی صف برندگان ایستاده بودند. واکنشها اما به سمت فرار مغزها از ایران رفت و با یادآوری سقوط مینیبوس حامل نخبگان دانشگاه «صنعتی شریف به دره در اسفند ۱۳۷۶، اوج گرفت.
20سال پیش، آن اتوبوس در مسیر بازگشت از بیست و دومین مسابقات ریاضی، به دره سقوط کرد و در پی آن هفت نفر از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف به همراه دو عضو هیات علمی این دانشگاه و دو راننده اتوبوس جان خود را از دست دادند. مریم میرزاخانی اما از بازماندگان این حادثه بود که زخمی هم شد؛ زنی که بعدها پس از کسب مدال فیلدز، گفته بود هیچ دستورالعمل خاصی برای اثباتهای جدید در ریاضیات ندارد و این مسیر برای او مثل این است که: «در جنگلی گم شده باشی و سعی کنی تا از همه دانش خودت استفاده کنی تا به شگردهای جدیدی دست یابی و اگر کمی هم خوششانس باشی، شاید بتوانی راه خروج را پیدا کنی.»
واکنشها در شبکههای مجازی از این هم فراتر رفت؛ وقتی عکسی از مریم میرزاخانی منتشر شد که کودک خود را در آغوش کشیده بود. دخترکی در آغوش او جا خوش کرده بود که به خاطر قوانین جمهوری اسلامی، تابعیت ایرانی ندارد. حالا تنها فرزند میرزاخانی به دلیل همین قوانین، ایرانی شناخته نمیشود.
همین مساله باعث شده است که مجلسیها به تکاپو بیافتند تا این قانون را اصلاح کنند. خبرگزاری فارس با انتشار دوباره عکسی بیحجاب از مریم میرزاخانی، خبر داد در مجلس شورای اسلامی برای تسریع در رسیدگی به طرح اصلاح «قانون تابعیت» با هدف اعطای تابعیت به دختر مریم میرزاخانی، امضا جمعآوری میشود. سالها است که کنشگران حقوق زنان در تلاش هستند تا رضایت مسوولان را برای تغییر این قانون جلب کنند.
یکی از کاربران در توییتر با مخاطب قرار دادن خبرگزاری فارس نوشت: «نوشدارویی بعد از مرگ سهراب.»
دیگری نوشت: «میخواهند برای خودشون آبرو کسب کنند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر