نرگس محمدی٬ نایب رئیس و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر، پانزدهم اردیبهشت ماه بازداشت و به بند زنان اوین منتقل شد. بنا به اظهارات تقی رحمانی٬ همسر نرگس محمدی٬ هنوز به این زندانی گفته نشده که دلیل دستگیری وی چیست.
تقی رحمانی٬ فعال سیاسیست که پیشتر به فرانسه مهاجرت کرده. او ۱۴ سال از عمر خود را در زندان گذرانده و فرزندان این دو فعال نیز بارها شاهد هجوم ماموران امنیتی به منزل خود بودهاند. فشار بر این خانواده و قرار دادن آنها در چنین موقعیتی موضوع گفتوگو با تقی رحمانیست که در ادامه میخوانید.
روند بازداشت و پرونده خانم محمدی در چه شرایطی قرار دارد؟
دستگیری نرگس غیرمترقبه بود. اگر نرگس را احضار میکردند٬ او خود را معرفی میکرد اما دادستانی بدون ابلاغ رسمی و هیچ توضیحی ایشان را دستگیر کرد. هنوز هم به نرگس توضیحی داده نشده که به چه علتی زندانیست. به خانواده گفتهاند که دلیل این دستگیری اجرای حکم قبلی اوست. در سال ۹۰ و پس از آنکه نرگس را از کارش اخراج کردند٬ قاضی پیرعباسی او را در دادگاه بدوی به ۱۱ سال زندان محکوم کرد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۶ سال کاهش یافت. نرگس را در اردیبهشت ماه سال ۹۱ دستگیر کردند که پس از آن بیماری فلج عضلانی او شدت پیدا کرد تا آنجا که پزشکی قانونی زنجان تایید کرد که نرگس توان تحمل زندان را ندارد. پس از تلاشهای بسیاری ایشان به مرخصی آمد. حالا گفتهاند همان حکم برای نرگس به اجرا درآمده. از طرفی نرگس پس از آزادی به عنوان فعال مدنی با کاترین اشتون دیدار داشت که در آن دیدار بر لزوم وجود نهادهای مدنی تاکید کرده بود اما بعد از این دیدار پروندهای توسط قاضی صلواتی برای او باز شده که همان اتهامهای قدیم در آن تکرار شده است. قرار بود همان روزی که دستگیرش کردند٬ وکلایش پروندهی جدید را مطالعه کنند. این حکم اما از چند جهت زیر سوال است: طبق قانون مجازات اسلامی جدید٬ نرگس یک سوم حبس خود را کشیده و با توجه به بیماریاش شامل آزادی مشروط میشود و از طرف دیگر پزشکی قانونی زنجان اعلام کرده که اگر نرگس در فضای بسته زندانی شود دچار فلج عضلانی خواهد شد و بعد هم تشنج میگیرد که این تشنج از فلج عضلانی خطرناکتر است.
مشکل فلج عضلانی ایشان از نظر پزشکی چه علایمی دارد و چه خطراتی ایشان را تهدید میکند؟
به گفتهی پزشکان در یک لحظه مخچه از مغز دستور نمیگیرد و بیمار در حالیکه دقیقا همهچیز را میفهمد٬ ارادهای ندارد و به زمین میافتد. من این حالت را در نرگس دیدهام که وقتی پرتاب میشود اگر به جایی برخورد کند٬ ممکن است زخمی شود. فلج عضلانی او بعد از مدتی به تشنج کشیده میشود و باید دست و پای نرگس را محکم گرفت که بسیار خطرناک است. از طرفی ایشان آمبولی زایمان هم داشته و باید مدام داروی والفورین مصرف کند تا خونش غلیظ نشود. بیماری نرگس مداوایی ندارد و اگر در فضای مناسب برای بروز بیماری قرار گیرد٬ باز هم این فلج و تشنج باز میگردد. به همین دلیل حکمی که ۴ سال پیش برای نرگس صادر شده٬ قابل اجرا نیست.
در خبرها آمده بود که خانم محمدی هشدار داده که اگر داروهایش را به او ندهند٬ اعتصاب غذا میکند. روز سهشنبه شما در صفحهی فیسبوکتان نوشتید که ایشان در تماس با خانواده گفته که داروهایش را به او دادهاند. آیا مسالهی اعتصاب غذا منتفی شده؟
اتفاقا یکی از مسوولان، یکشنبه گذشته که نرگس ملاقات داشت٬ گفته که اگر برای تو سر و صدای زیادی صورت بگیرد٬ قاضی صلواتی حکم سنگینتری را برایت صادر خواهد کرد. در حالیکه این تهدیدها غیرقانونی و خارج از روال قضاییست. یکشنبهی پیش گفت که از ۵ دارویی که مصرف میکند٬ ۲ تای آن را به او ندادهاند و به همین دلیل حال جسمانیاش وخیم شده بود. اما از آنجایی که داروهایش را به او دادهاند٬ اعصاب غذایش منتفی خواهد شد. این آخرین خبریست که از وضعیت فعلی ایشان دارم.
اگر بخواهید دستگاه یا نهادی را در این پرونده مورد خطاب قرار دهید٬ روی سخن شما با کیست؟
شاکی پرونده نرگس محمدی٬ کانون مدافعان حقوق بشر و بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی وزارت اطلاعات است که زیر نظر آقای علوی اداره میشود. ایشان ۳ سال پیش در معرفی برنامههای خود به مجلس اعلام کرد که پروندههای سال ۸۸ را دوباره بررسی خواهند کرد. در حالیکه فعالان مدنی و سیاسی را وزارت اطلاعات آقای احمدینژاد دستگیر کرده و حالا شاکی این پرونده وزارت اطلاعات آقای روحانیست. اگر این وزارتخانه از شکایت خود صرفنظر کند٬ این پروندهها شاکی نخواهند داشت و بسیاری از فعالان مدنی و سیاسی آزاد خواهند شد. در حال حاضر وزارت اطلاعات پشت پروندهی نرگس است اما این مساله با برنامههای آقای علوی و آقای روحانی در تناقض است. آقای روحانی از مردم دعوت کرد تا منشور حقوق شهروندی را نقد کنند. نرگس هم جلسهای برای هوای پاک برگزار کرد که حالا این جلسه از موارد اتهامات اوست. این نکتهی قابل تاملیست. اقای روحانی میگوید که مردم میتوانند اعتراض کنند اما وزارت اطلاعات به طور مثال کانون صنفی معلمان را تهدید کرده که حق ندارند حتی تجمع اعتراضی سکوت داشته باشند. مسوولان متاسفانه قانونی که خود نوشتهاند را نیز اجرا نمیکنند. ما میدانیم قوهی قضائیه ایران با فشار آوردن به فعالان مدنی میخواهد دولت آقای روحانی را ناکارآمد و ضعیف جلوه دهد. در حالیکه از قوهی قضاییه انتظار میرود که طبق قوانین خود عمل کند که در این پرونده٬ نرگس با توجه به بیماریاش و زمان صدور حکماش٬ نباید امروز زندانی باشد.
در واقع شما الان وزیر اطلاعات و رییسجمهوری را مورد خطاب قرار داده و انها را مسوول میدانید؟
اگر بخواهیم مدنی برخورد کنیم٬ انگشت خطاب ما باید متوجه نهاد و مقام مسوول باشد. به نظر من رفتار وزارت اطلاعات زیر نظر وزیرش هم نیست. این وزارت با سیاست خود و زیر نظر جناح راست افراطی از موضع قدرت عمل میکند. بازجوهای وزارت اطلاعات به من گفته بودند که رییسجمهورها میآیند و میروند و ما نمیتوانیم تابع او عمل کنیم. در حالیکه این خلاف قوانین کشور است. وزارت اطلاعات به مجلس و رییسجمهور پاسخگوست. زمانیکه علیرغم اظهارات اقای روحانی و دعوت او از شهروندان برای اعتراض٬ وزارت اطلاعات معلمان را منع میکند٬ نشاندهندهی ان است که وزارت اطلاعات در اختیار آقای روحانی نیست. حتی زیر دستور وزیر این وزارتخانه هم شاید نباشد. ولی ما الان با قوه قضاییه٬ جناح راست افراطی و بخش امنیتی طرف هستیم. وقتی آقای ظریف میگوید که ما زندانی سیاسی نداریم٬ میتوانم اظهارنظر ایشان را نقد کنم و بگویم که اشتباه میکنید. ولی مسالهی من با قوهی قضاییه است. همچنین خطاب من به آقای علویست که شکایتش را از این پروندهها بردارد.
هدف نهادهای امنیتی و قضایی از تداوم فشارها،صرفا ناتوان نشان دادن دولت است ...
خیر، به نظر من بازداشت نرگس پروژهی ناتوانسازی یک فعال مدنیست. اما در مجموع این اقدام پیامهای گوناگونی دارد. بخشی از این پیام به آقای روحانی و چوب لای چرخ گذاشتن اوست. مثل سال ۷۹ که زیر نظر اصلاحطلبان و آقای خاتمی وبلاگنویسها را بازداشت کردند. مسالهی دیگر این است که با دستگیری بخشی از فعالان٬ جامعه را دچار تردید میکنند؛ آنهم جامعهای که حاضر نیست هزینهی زیادی پرداخت کند. دستگیریها جریان را متوقف نمیکند اما حرکت آن را کند خواهد کرد. این حربهی نهادهای امنیتی برای پاک کردن صورت مساله است و نه حل آن. هدف دستگیری فعالان مدنی مانند نرگس و صدور احکام سنگین٬ مرعوب کردن فعالان مدنیست. در این شرایط برای کسانی که فقط به قدرت میاندیشند٬ سرنوشت بچه و حتی خود زندانی مهم نیست. حکومت اگر بخواهد در جهت منافع مردم حرکت کند٬ به لزوم وجود نهادهای مدنی میرسد اما اگر بخواهد فضا را ببندد باید فعالان مدنی را تحت فشار قرار دهد. این پروژه مختص به نرگس نیست و اشکال مختلفی هم دارد. بعضیها از کارشان اخراج میشوند٬ برخی به دادگاه احضار میشوند و حکم برخی دیگر نیز اجرا میشود. بخشی از این پروژه هم در ارتباط با انتخابات آینده است. میخواهند جان فعالان مدنی را بگیرند تا این جریان نتواند در انتخابات شرط و شروط خود را مطرح کند. موفقیت یا عدم موفقیت حکومت در بستن فضا به درایت کنشگران مدنی هم بستگی دارد که در عین فعالیت مدنی٬ توان جامعه را نیز در نظر بگیرند. آنموقع میتوانند با توجه به تلاشهایشان به اهداف خود نزدیک شوند.
با توجه به اینکه بحث "هزینه" را مطرح کردید٬ نگاه بچهها به شرایط زندگی شما و انتخابهای پدر و مادرشان چگونه است؟
نرگس اصولا با وارد کردن بچهها در این قضیه موافق نیست. ولی واقعیت این است که در تمام این دوران سخت ما٬ بچهها از ۴ سالگی شاهد حملههای شبانهی نیروهای امنیتی به خانه بودند. در صورتیکه هر دوی ما در دسترس بودیم و اگر احضارمان میکردند٬ حتما مراجعه می کردیم. سال گذشته زمانیکه معلم سر کلاس گفت که پلیس خوب است٬ کیانا مخالفت کرد و گفت که "همه پلیسها هم خوب نیستند٬ آنهایی که لباس شخصی میپوشند به خانهی ما حمله کردند و بابای من را به همراه وسایلش بردند". در نتیجه این فضا روی روحیه بچهها حتما سنگینی خواهد کرد ولی ما امیدواریم که وقتی بزرگ شدند مشکلات ما را درک کنند. زمانیکه من به فرانسه آمدم٬ هر وقت که بچهها بهانه بابا را میگرفتند٬ نرگس سعی میکرد وجوه مثبت را به آنها نشان دهد؛ مانند اینکه خیلی از بچهها نمیتوانند به فرانسه بروند و پاریس را ببینند اما چون بابای شما در پاریس زندگی میکند٬ شما میتوانید به آنجا سفر کنید. نرگس سعی نکرد مساله محرومیت را به رخ بچهها بکشد بلکه سعی کرد وجود مثبت را پررنگ کند. اگرچه بدون شک این مسایل٬ عارضههای خود را خواهد داشت. پیام این برخوردها به شهروندی که میخواهد در کشور خود زندگی کند و مطابق قوانین فعالیت داشته باشد٬ است که تو «شهروند» نباش. در حالیکه نرگس و فعالان مدنی به دنبال پست و مقام نیستند و تنها با نگاهی مدنی میخواهند فعالیت مدنی داشته باشند. اما همین هم توسط مقامات تحمل نمیشود.
هزینههایی که پرداختید مطابق توانتان بود؟
هر آدمی مطابق باورهایش در راستای انتخاب خود تلاش میکند. شاید خطا هم داشته باشد. من حق خودم و فعالان مدنی و سیاسی میدانم که بر اساس باورهایمان حرکت کنیم. دهههاست که ظلمهای بسیاری صورت میگیرد؛ از دههی ۶۰ تا ۸۰. ما به عنوان شهروند خواستار تغییر قوانین هستیم و فعالیت خود را مسالمتآمیز و مسالمتجو پیش بردیم. حتی سعی کردیم دیدگاه خود را تقلیل دهیم اما جریان مقابل ترسید و مدام سعی کرد که فضا را ببندد. اتفاق خوب این است که از دههی ۷۰ تا به امروز دچار انقطاع تاریخی طولانی نشدیم و مردم دوران اصلاحات را به یاد دارند. در حالیکه زمان انقلاب مصدق هم فراموش شده بود. مطالبات فضای باز٬ برخورداری از حداقل حقوق شهروندی برای فعالیت سیاسی و مدنی در دنیای مدرن خواستهی زیادی نیست. فقط باید حسابشدهتر رفتار کرد تا دستاوردهای بیشتری حاصل شود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر