45 سفیرخارجی مقیم تهران روز چهارشنبه چهاردهم تیرماه از روی فرش قرمزی که جلوی در ورودی زندان «اوین» به میمنت ورود آنها پهن شده بود، گذشتند، از بین دسته گلهای باشکوه عبور کردند و در یک محوطه خنک و دلپذیر، زیر سایه سار درختان سر به فلک کشیده زندان دورهم جمع شدند.
روز پنج شنبه پانزدهم تیرماه اغلب روزنامههای داخلی از اظهار شگفتی سفرای خارجی مقیم تهران در مورد وضعیت عالی و مطلوب زندان اوین نوشتند. وقتی روزنامههای زندان را بین برخی بندها توزیع کردند، گزارشها خشم و عصبانیت زندانیان را برانگیخت. آنها این بازدید را «نمایشی»، «دروغین» و «دکوری» توصیف کردند. آن طور که یکی از ساکنین بند هشت زندان اوین به «ایرانوایر» میگوید، زندانیان تا ساعتهای بعد در حیاط زندان و در جریان هواخوری یا در تجمات چند نفره مابین راهروها، در مورد موضوع این بازدید متناقض و نابسامانیهای موجود زندان اوین حرف میزدند.
وب سایت «باشگاه خبرنگاران جوان» با اشاره به گزارش های منتشر شده درباره این بازدید، نوشته است روسیاهی رسانه هایی که تلاش می کنند تصویر وارونه و غیر واقعی از زندان های ایران و نقض حقوق بشر ارایه بدهند، به زغال مانده و سفرا انگشت حیرت به دهان گرفته بودند! بنا بر تصویری که سفرا در بازدید خود دیدند، زندگی در زندان اوین جریان دارد؛ مددجویان یا در آرایشگاه و آشپزخانه و فروشگاه زندان در حال گذران اوقات خوش فراغت هستند، یا در اتاق های شش تخته با روتختی های قرمز رنگ و فرش های متحدالشکل در حال خواب و قیلوله تابستان. یک عده هم در کلاس های معرق، زبان، خوشنویسی و موسیقی در حال گذران اوقات خوش تابستان هستند. باشگاه های ورزشی و تجهیزات مدرن بدن سازی، غذای اعلا، کتابخانه ای که در زندان های منطقه خاورمیانه نظیرش وجود ندارد، درهای باز بندها که به هم راه دارند، لباس های تمیز و اتو کشیده و....
مقدمه چینی برای بازدید سفرا از چند هفته قبل شروع شده بود. مسوولان زندان، زندانیان مشکل ساز بندهای مختلف را به جاهای دورتری منتقل و شروع کرده بودند به سامان دادن به وضعیت ظاهری بندها.
سفرای بازدید کننده هم در انتهای برنامه با همان خبرنگاران خاص مصاحبه کردند و گفتند که تحت تاثیر آن چه دیده اند، قرار گرفته اند. سفیر پرتغال گفته که انتظار نداشته است شرایط زندان تا آن حد خوب باشد و زندان اوین، زندان مدرنی است. سفیر هند گفته است اساس وجود سیستم زندانبانی و قضایی، نقطه قوت اوین بوده و سفیر اندونزی گفته است شاید زندانیانی باشند که با این وضعیت خوب اساسا نخواهند از زندان بروند!
این اظهارات در حالی مطرح شده اند که زندانیان ساکن زندان اوین میگویند واقعیت جاری در پشت این ماجرای دکوری، صددرصد با آن چه که به نمایش گذاشته شده، تفاوت دارد.
مخفی نگه داشتن زندانیانی که تحت شکنجه بوده یا در شرایط نامطلوب نگه داری میشوند، قصه جدیدی نیست. انتخاب بندهای خلوت و آرام و تجهیز زندان از یک هفته پیش از بازدیدهای نمایشی و حتی دیوارکشی کاذب بین زندانیان با قسمتهایی که قرار بوده توسط بازرسان مورد بازدید قرار بگیرد و تهدید زندانیان آن سوی دیوار به این که کوچکترین سر و صدایی منجر به برخوردهای شدید خواهد شد، پیش از این در خاطرات بسیاری از زندانیان مانند «منیره برادران» مورد اشاره قرار گرفته است.
«کیارش» ساکن بند هفت زندان اوین است. او میگوید دو سه روز قبل از بازدید، روی عدسی شام مان حسابی پیاز داغ ریخته بودند. غذای ظهر هم بر خلاف همیشه، کیفیت بهتری داشت. من به بچههای بند گفتم باور کنید خبری شده. فردای آن روز بود که وکیل بندها را صدا زدند و برایشان جلسه توجیهی گذاشتند که باید بر اوضاع نظارت دقیق داشته باشند و دست شویی و حمامها را برق بیاندازند. چند تا از بچههای معترض بند را همان روز منتقل کردند انفرادی؛ آنهایی که هیچ وقت زبان خود را نگه نمیداشتند و تا سر و کله رییس زندان پیدا میشد، اعتراض میکردند.
کیارش میگوید همان موقع میتوانسته پیش بینی کند آنها اجازه بازدید از بند هفت و هشت را نخواهند داد: «این جا را هر چه قدر هم بسابیم و بچهها وضعیت لباسها و تخت و وسایل شان را سامان بدهند، مشکل جای دیگری است. ساختمان کهنه و قدیمی است و وضعیت بند هفت و هشت واقعا فاجعه بار است. ما در یک شرایط حیوانی نگه داری میشویم. حتی هوای کافی نداریم. تهویهها خراب هستند و مطلقا جریان هوا را حس نمیکنی. گاهی تا سر حد خفگی برای نفس کشیدن کم میآوریم. ساس و حشره و سوسکهای قهوهای درشت از سر و کول مان بالا میروند. تن و بدن اغلب ما پر از دانههای درشت متورم و محل گزیدگی حشرات موذی است. تقریبا همه ما درگیر بیماری پوستی هستیم. حتی تعدادی از اتاقهای قرنطیه بند هفت که ما اسمش را گذاشتهایم «جهنم»، هیچ دریچه و پنجرهای رو به بیرون ندارند. این اتاقها فقط از چهار دیوار تشکیل شده اند. حتی یک دریچه کوچک هم نیست. برای همین هم بچهها معمولا استخوان درد دارند و از کم ترین نور آفتاب محروم هستند.»
سفرا از بند سه و چهار زندان بازدید کردند. بند سه یا بند مشاوره، آن طور که سایت خبری «زیتون» نوشته، با مدیریت «زهرا مشیر»، همسر «محمدباقر قالیباف»، شهردار تهران اداره می شود: «در وضعیتی که بندهای دیگر از تراکم جمعیت در حال انفجار است و در جایی که برای ۳۰۰ نفر پیشبینی شده اما تا ۵۰۰ نفر اسکان داده میشوند، بند سه بیش تر از ۱۰۰ نفر مددجو ندارد و زندانبانان هم مددکارند. زندانی قصاصی، سیاسی، رابطه ای و پردرد سر را راه نمیدهند. بند سه ویترین زندان است؛ دستچین شده و شسته رفته.»
سفرای مقیم تهران هم چنین از ساختمان خیاط خانه بازدید کردند؛ جایی که به قول کیارش، معمولا زندانیهای نور چشمی را میبرند آن جا برای کار. آن هایی که اهل اعتراض هستند، به خیاط خانه راه ندارند. با این که مدیر کل سازمان زندانهای استان تهران، آقای «مصطفی محبی» در گزارش کار زندان به سفرا گفته است، بخشی از درآمد چرخ کارها برایشان پس انداز میشود تا وقتی آزاد شدند، به آنها برگردانده شود. اما زندانیها میگویند اغلب کارکنان خیاط خانه بابت تسهیلاتی مثل تلفن و مرخصی و حقوق و امتیازاتی که باید طبیعتا بنا بر قانون در اختیار زندانی قرار بگیرد، تن به کار کردن در خیاط خانه میدهند.
بند چهار هم که میزبان سفرا بود، مخصوص محکومان مالی است که به علت حضور محکومان پول دار، جزو مرفهترین بخش ها است.
کیارش میگوید بعضی از ساکنان بند چهار با یک چک میتوانند کل زندان اوین را بخرند: «آنها برای آن بند امکانات لوکس میخرند. حتی میتوانند دیزاینر از بیرون بیاورند و اتاقهایشان را با پول خودشان تزیین کنند؛ یخچالهای چند در، کولرهای کنترل دار، پردههای آن چنانی. یک باره میبینی یک نفر هوس میکند کل بند را به شام فلان رستوران معروف دعوت کند. چه طور سفرا را به بند نگه داری اشرار، بند جوانان و یا بند موسوم به آدم خوارها نمیبرند؟ به بند هشت مثلا که جلوی چشم شما مواد مخدر دست به دست میشود و وسط اتاقها بساط استعمال تریاک پهن است؟»
این در شرایطی است که تابستانها با بالا رفتن دما و زمستانها با مستولی شدن سرما، گزارشهای متعددی در مورد ناکارآمدی و فرسودگی سیستم گرمایشی و سرمایشی این زندان و شیوع بیماریهای جلدی و پوستی و حشرات موذی منتشر میشود.
«امیر» زندانی ساکن بند هشت است. او از دست شپشها به امان آمده اما با همان وضعیت ناچار بوده شش ماه کف خوابی کند. او به «ایرانوایر» میگوید: «تختهای شیک با روتختی قرمز یک رنگ و فرشهای متحدالشکل آن ها کجا است؟ کاش یکی از آنها را به من میدادند که دیسک کمر و دردهای کهنه دارم و از سال گذشته که به بند هشت منتقل شدم، به خاطر ازدحام جمعیت و ظرفیت بیش از حد این بند، تخت نداشتم. هر چه قدر اصرار کردم، نه خودشان یک تشک دادند و نه اجازه دادند خانوادهام برایم یک تشک ابری بیاورند. تا شش ماه یک پتو پهن میکردم زیر پایم و میخوابیدم. این اواخر خدا رحم کرد و یکی از زندانیها آزاد شد و من هم از کف خوابی نجات پیدا کردم. »
به گفته امیر، این روزها سوسکها و ساسها لابه لای وسایل شان راحت زندگی میکنند: «سه ماه پیش آمدند و گندزدایی کردند. قاعدتا چون نور اتاقها کافی نیست و به خاطر بسته بودن فضا، بایستی هر ماه گندزدایی میکردند اما سه ماه از آخرین گندزدایی گذشته است. آقای سفیر اندونزی که میگوید یک زندانی شاید به میل خودش بخواهد در زندان اوین بماند، لطف کند یک شب روی یک پتوی کهنه پر شپش و ساس در کف زمین بخوابد تا خوب متوجه بشود چه تعداد از ما مشتاق ماندن در زندانیم.»
رسانه های داخلی هم چنین از بازدید سفرا از بیمارستان ۴۸ تختخوابی زندان اوین نوشته اند؛ همان جایی که زندانیان اوین آن را «بهداری» میخوانند و زیاد پیش آمده که زندانیان سیاسی نسبت به ناکارآمدی خدمات بهداری دست به اعتصاب واعتراض زدهاند. آنها میگویند حتی در بدترین شرایط مثل شکستن دست و پا و خون ریزیهای شدید، تنها خدماتی که دریافت کردهاند، چند عدد قرص مسکن استامینوفن بوده است. بازدید نمایشی سفرا از زندان اوین هم چیزی مثل یک قرص استامینوفن است؛ یک آرام بخش کوتاه مدت برای مسوولان جمهوری اسلامی که از بازتاب گسترده اعتراض های رسانه ای در سال های اخیر کلافه شده بودند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر