close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

آمریکایی هایی که برای سبدهای ایران پرواز کردند

۲ خرداد ۱۳۹۶
پیام یونسی‌پور
خواندن در ۱۰ دقیقه
ژوزف گارس در ایران وقت خود را صرف مطالعه در مورد فرهنگ و تاریخ ایران باستان می کرد.
ژوزف گارس در ایران وقت خود را صرف مطالعه در مورد فرهنگ و تاریخ ایران باستان می کرد.
به تونی مدیسون مدتی لقب بهترین جنس وارداتی آمریکا به خاورمیانه را داده بودند.
به تونی مدیسون مدتی لقب بهترین جنس وارداتی آمریکا به خاورمیانه را داده بودند.
ویتاری مارش تیم های زیادی را در ایران تجربه کرد و هنوز با دوستان ایرانی خود در تماس است.
ویتاری مارش تیم های زیادی را در ایران تجربه کرد و هنوز با دوستان ایرانی خود در تماس است.
مصاحبه کریس هرن در مورد مواد مخدر و الکل در ایران مدتی جنجال آفرین شد.
مصاحبه کریس هرن در مورد مواد مخدر و الکل در ایران مدتی جنجال آفرین شد.
جکسون ورومن از ستاره هایی بود که در ایران بازی کرد و بعد تغییر ملیت داد و لبنانی شد.
جکسون ورومن از ستاره هایی بود که در ایران بازی کرد و بعد تغییر ملیت داد و لبنانی شد.
پرکینز آمریکایی، امروز در لیگ بسکتبال ایران بازی می کند.
پرکینز آمریکایی، امروز در لیگ بسکتبال ایران بازی می کند.

بسکتبال یعنی «NBA»( National Basketball Association)؛ یعنی امریکا؛ یعنی دانشگاه هایی که به جز نیروی متخصص، باید بسکتبالیست هم تربیت کنند. توپ بسکتبال جزیی از هویت و بخشی از تشخص امریکایی ها شده. وقتی در مورد بسکتبال حرف می زنیم و گوشه ای دیگر از دنیا نشسته ایم، نمی شود گوشه چشمی به یک استعداد یا ستاره که در امریکا تربیت شده است، نداشت.

بگذریم از ستاره های بی بدیل NBA که حتی گاهی به رقابت های المپیک هم نمی روند. تیم های دوم و سوم امریکا هم در المپیک و سایر رقابت های جهانی قهرمان هستند، چه رسد به تیم منتخب از بهترین هایشان. جادوی بسکتبال امریکایی حتی می تواند پای یک شهروند نام‎دار امریکایی مانند «دنیس رادمن» را به خاک کره شمالی باز کند؛ آن هم به واسطه دعوت مستقیم «کیم جونگ اون»، رهبر کره شمالی. «اون» شیفته بسکتبال است.

پس عجیب نیست که پای بعضی از ستاره های بسکتبال امریکا هم به ایران باز شده باشد. اولین امریکایی که به عنوان بسکتبالیست وارد ایران شد، «هنری واشنگتن» بود. سال 81 خورشیدی «مهدی دادرس» واشنگتن را با 20 هزار دلار به تهران آورد؛ بازیکنی که آن قدر سنش بالا بود که حوصله دویدن در زمین بسکتبال را نداشت اما تکنیک او مثال زدنی بود. پرتاب های سه امتیازی یا دفاع روی تور او اگر حوصله داشت که برگردد برای دفاع، فوق العاده بودند.

مهدی دادرس، مدیرعامل وقت تیم «پیکان» حضور اولین بازیکن امریکایی در ایران را پیروزی بزرگ خودش در نقل و انتقالات ورزشی می دانست. هنوز هم گاه و بی‏گاه از این که موفق شده برای یک امریکایی در امارات ویزای یک ساله کاری بگیرد، سرمست است.  

از این جا کوچ امریکایی ها آغاز شد. حد فاصل سال های 1382 تا 1387 اوج حضور بسکتبالیست های امریکایی در ایران بود. نمی شد گفت همه آن ها ستاره های NBA بودند. ستاره های لیگ بسکتبال امریکا حتی با پیشنهاد «رئال مادرید» و «بارسلونا»، دوغول بسکتبال اروپا هم برای سفر وسوسه نمی شوند. اما سطح آن ها دست کم در آسیا حیرت انگیز بود.

برای شناخت بهتر بعضی از آن ها می توان سراغ خاطره های بهترین گارد راس تاریخ بسکتبال ایران رفت. «مهدی کامرانی»، پسر فراموش نشدنی تیم ملی بسکتبال ایران و یادگار آن تیم رویایی قهرمان آسیا گفته بود که بیش از هر مربی، فنون و تکنیک خود را مدیون «آندره پریس» امریکایی است؛ بازیکنی که سابقه حضور در باشگاه حرفه ای «دنور ناگتس» در NBA را داشت.

پریس متولد سال 1973 بود با سابقه بیش از 11 سال بازی حرفه ای در امریکا، اسپانیا و حتی عربستان. می گفتند «صباباتری» پریس را از دهان شیر (الاتحاد عربستان) بیرون کشیده است. پست اصلی او، گارد راس بود. با 50 هزار دلار در سال به ایران آمد و آن روزها رکورد نقل و انتقالات بسکتبال را شکست؛ روزهایی که فوتبالیست های درجه یک ایرانی تقریبا آرزوی چنین قراردادهایی را داشتند.

ویژگی آندره پریس، علاقه اش برای آموزش دادن بود. بعد از هر جلسه تمرین، کامرانی (هم پستی خودش در صباباتری) را نگه می داشت و شخصا به او تمرین اختصاصی می داد. عاشق کباب کوبیده و قدم زدن های شبانه در پارک «ملت» تهران بود. کسانی که اوایل دهه 80 خورشیدی به پارک ملت می رفتند، شاید مرد کشیده و سیاه پوست دومتر و 24 سانتی را دیده باشند.

یکی دیگر، ستاره ای بود به نام «ژوزف گارس» امریکایی متولد جزيره «دومينيکن» و ساکن نيويورک. دريبل‌ها، شوت‌ها و خال‎کوبی‌هايی که روی بدنش داشت، همه حیرت انگیز بودند. هواداران تیم بسکتبال «صنام» نه او را فراموش می کنند و نه «جان کارتر»، ديگر بازيکن امريکايی که سال 2009 در صنام بازی می‌کرد.

جان آرام بود؛ برخلاف ژوزف. او همیشه سرش را با لپ تاپ، موبایل، پلی استیشن، سیم های شارژر و یک تلفن گرم می کرد. می گفتند او بزرگ ترین دغدغه شبانه اش، رسیدن به یک پیتزای امریکایی است که این فاصله را هر شب با یک تلفن از بین می برد.

اما ژوزف حیرت انگیز بود. او سال گذشته گفت و گویی داشت با روزنامه «ميامی هرالد» که بخشی از واقعیت های زندگی یک شهروند امریکایی در ایران را به شکلی متفاوت بیان کرد. او گفته بود تا پیش از حضور در ایران، دیدگاه های سیاسی تندی در قبال مردم و سیاست ایران داشته است تاجایی که می خواسته پیشنهاد ماهیانه 20 هزار دلاری ایران را رد کند. اما با صنام قرارداد بست و به تهران رفت.

در این مصاحبه، ژوزف گارس می گوید: «بازيکنان امريکايی مثل من، فارغ از مسال ميان ايران و امريکا، با دستمزدهای بالا در ليگ برتر ايران دريبل زده و بازی کرده‌اند.»

او به همراه همسر و سه فرزندش به ایران آمده بود. یک ماه بعد از حضورش در ایران، سراغ کتاب های جامعه شناسی و تاریخ تمدن ایران را از مدیران باشگاه گرفت. می گویند بیش از 10 جلد کتاب در مورد ایران خوانده است و حالا هم در امریکا زندگی می کند. ژوزف یکی از امریکایی هایی بود که در دوران طلایی بسکتبال ایران در دهه 80 به تهران آمد.

سال 1386 ستاره ای به ایران آمد که لقبش شده بود: «بهترین جنس وارداتی امریکا». می توان تونی مدیسون را یک شاهکار در تاریخ لیگ بسکتبال ایران دانست؛ مردی که سابقه بازی در باشگاه حرفه ای «نیو اورلئان» را داشت اما خیلی زود راهی لیگ لبنان شد. سال های 2000 و 2001 لبنان هزینه ای چشم‏گیر در بسکتبال صرف کرد. همان خرج ها هم لبنان را به یکی از قطب های بسکتبال آسیا بدل ساخت. سال 86 تونی با قرارداد ماهیانه 35 هزار دلار به باشگاه «مهرام» پیوست. شوت‎زن تکنیکی و دریبل زن بود. هیجانش در بازی، تماشاگر را هم به وجد می آورد، چه برسد به هم تیمی هایش. می گفتند گاهی خودش در تایم اوت ها، بازیکنان را هدایت فنی می کرد.

دو سال در مهرام بود، دو سال هم برای پتروشیمی بازی کرد. سال 90 از ایران رفت فقط به یک دلیل؛ ایران دلار نداشت.  تحریم ها اوضاع نقل و انتقالات را خراب کرده بودند. امریکایی ها مایل به تمدید قرارداد بودند اما باشگاه ها نه تنها دلار که دیگر حتی ریال هم نداشتند. «محمود احمدی نژاد»، رییس جمهوری وقت در ادامه طرح خروج باشگاه های متمول صنعتی و نظامی از تهران، صباباتری را به قم فرستاد. صبا چند سالی درگیر رفت و آمد بود. مدیرانش سال های اول سعی کردند فقط تیم فوتبال را به قم بفرستند و بسکتبال را در تهران حفظ کنند. همین دعاوی، آرام آرام نه فقط امریکایی ها که بازیکنان خارجی را سرد می کرد. حقوق و دستمزد بازیکنان نرم نرم به تعویق افتاد.

یکی از وفادارترین امریکایی های بسکتبال ایران، «ویتاری مارش» بود. او پاییز سال 84 به تیم «پگاه» همدان پیوست، سال بعد با صنام قرار داد بست و یک سال بعد راهی تیم «بیم» مازندران شد. قراردادش پنج ماهه بود و برای هر ماه 15 هزار دلار می گرفت. در آخر هم به تیم راه و ترابری قم پیوست. سال 90 به دلیل صادر نشدن روادید از سوی ایران، مدتی در امارات ماند، بعد باشگاه قمی که توان پرداخت مطالباتش را نداشت، کلا قید حضورش را زد. هم‎بازی های او از علاقه عجیب ویتاری به ایران شگفت زده بودند.

اما شگفتی واقعی را «کریس هرن»، یکی دیگر از بسکتبالیست های امریکایی حاضر در ایران ساخت. او سال 2005 به مدت دو سال در پیکان بازی کرد. او خرداد ماه سال قبل در گفت‌وگویی با رادیو سایت «یاهو»، در مورد گرفتاری‌های اعتیادش به مواد مخدر و الکل در ایران حرف زد.

هرن گفته بود: «در ایران پیداکردن مواد مخدر اصلا کاری سخت نبود. برای این کار فقط لازم بود تاکسی بگیرم. مواد مخدر برای خودش یک زبان بین‌المللی دارد. باید بدانید شما مجبور نیستید به زبان مردم آن کشور حرف بزنید تا آن چه را که می‌خواهید، پیدا کنید.»

در این گفت و گو، بازیکن سابق تیم پیکان مدعی شد که یافتن مواد مخدر و الکل در ایران ساده تر از آن چیزی است که تصور می کنید. او در مورد راه حل خودش توضیح کامل داد: «من ابتدا تاکسی می‌گرفتم. راننده هم تلاش می‌کرد و البته می‌‌توانستم ترس از فاش شدن این ماجرا را در چشمانش ببینم. در بیش تر موارد، راننده تاکسی نیمه شب به منزلم می‌آمد. زنگ می‌زد، من هم به کنار پنجره می‌رفتم و او مواد را به سمت من پرتاب می‌کرد. بعد هم سوار تاکسی خود می‌شد و می‌رفت. او حتی مشروب هم می‌آورد.»

فاش‎گویی های هرن هیچ واکنشی در ایران ایجاد نکرد. شاید به این دلیل که هرگز بازیکن تاثیرگذاری در بسکتبال ایران نبود. حتی سفیر ورزشی قابل توجهی هم نبود. یک داستان تامل برانگیز اما در مورد یک امریکایی باقی ماند؛ پسری که برای خاورمیانه یک خاطره زیبا بود.

«جکسون ورومن» یکی از بهترین بسکتبالیست های امریکایی بود که به خاورمیانه آمد. سابقه بازی در «شیکاگوبولز» و «فینیکس سانز» را داشت؛ دو باشگاه در لیگ حرفه ای NBA ایالات متحده. چند سالی در بهترین باشگاه های اسپانیا و لیتوانی بازی کرد تا با پیشنهاد باشگاه مهرام، در سال 2009 میلادی به تهران بیاید. همان سال همراه با مهرام، در جام باشگاه‌های آسیا شرکت کرد و علاوه بر کسب عنوان قهرمانی با این تیم، به عنوان باارزش‌ترین بازیکن جام هم انتخاب شد. بعد لبنانی ها به او پیشنهاد تغییر ملیت دادند. پذیرفت و در مسابقات بسکتبال جام ملت‌های آسیا ۲۰۰۹ و جام جهانی بسکتبال ۲۰۱۰ برای تیم ملی بسکتبال لبنان بازی کرد. اما ژوئن سال 2015 جسد بی جانش را کنار استخر خانه اش در امریکا پیدا کردند. فدراسیون بسکتبال لبنان و روزنامه «آس» علت مرگ او را تصادف عنوان کردند.

امروز هم بسکتبال ایران از امریکایی ها خالی نشده است اما دیگر آن ستاره های سابق را نمی توان پیدا کرد. طی دو سال اخیر، بعد از ثبات قیمت دلار و دست پیدا کردن دوباره باشگاه های خصوصی و دولتی  ایران به اسپانسر و درآمد، آرام آرام پای بسکتبالیست های امریکایی هم به ایران دوباره باز شد. «دومنیک جونز» از لیگ چین به تیم «دانشگاه آزاد» آمد. جونز در بازی آخر تیم خود مقابل «شهرداری» اراک، بهترین و امتیازآورترین بازیکن زمین (با 43 امتیاز) شد.

جونز در دانشگاه آزاد البته تنها نیست؛ یک هم وطن به نام «جی‌پی پرینس» او را همراهی می کند. این دو بعد از فرمان «دونالد ترامپ» در مورد ممنوعیت شهروندان ایرانی برای ورود به خاک امریکا و بعد تصمیم متقابل ایران در قبال شهروندان امریکا، در مصاحبه با «سی ان ان»، موضع تندی علیه رییس جمهوری کشور خود گرفتند. پرینس در این مصاحبه گفت: «باید قبول کنیم که او (ترامپ) رییس جمهوری است و ما باید تاوان آن را بپردازیم.»

جوزف جونز که کمی نگران آینده و قراردادش به نظر می رسید هم گفتند: «راهی که دونالد ترامپ در پیش گرفته، به صورت مستقیم به من و پرینس خسارت وارد کرده است. دستور ترامپ باعث شده تا ایران مقابله به مثل کند و ما نتوانیم با بازی برای تیم طرف قرادادمان، برای خانواده خود درآمد کسب کنیم.»

«دورون پرکینز»، بازیکن امریکایی - ساحل عاجی هم این روزها برای «پالایش نفت»آبادان بازی می کند. ستاره نیست اما از بازیکنان هم تیمی خود یک سروگردن بالاتر بوده است. «کویین هاسلی» در تیم شهرداری اراک همه کاره و شاید بهترین بازیکن است اما اسفندماه سال قبل به نشانه قهر اراک را ترک کرد. دلیل آن، مشکلات مالی تیم شهرداری اراک و ناتوانی مدیران در پرداخت مطالبات این بازیکن بود. فعلا بسکتبالیست امریکایی به ایران بازگشته است.

«جیمز وایت» یکی از امریکایی هایی است که در باشگاه پتروشیمی بازی می کند. او نه فوق العاده است، نه خیلی ضعیف. بازیکنی در حد بقیه بازیکنان تیم خود که حتی برای مسابقات بسکتبال غرب آسیا در عمان، به کلی از ترکیب تیم اصلی و ذخیره ها کنار گذاشته شد.

آن ها کم تر در ایران دچار مشکل شده اند. از ترافیک تهران و کلان شهرها متنفر هستند، خودشان رانندگی نمی کنند چون با سیستم رانندگی در ایران کنار نمی آیند و عاشق غذاهای ایرانی هستند.

دلایل کوچ ستاره های امریکایی، فقط فقر دلار و تحریم هایی که البته آرام آرام برداشته می شوند، نیست. سیستم داخلی بسکتبال پوسیده شده است و دلال ها قدرت پیدا کرده اند. اگر روزی بسکتبالیست امریکایی برای حضور در ایران باید استانداردی مانند حضور در NBA یا سطح اول اروپا را می داشت، این روزها نه تنها بدون یک سی دی از بازی های بازیکن که گاهی بدون رزومه قرارداد بسته می شود.

شاید حضور امریکایی ها از سال های بعد دشوارتر شود. وضع قوانین منع حضور شهروندان میان دو کشور ایران و امریکا، یکی از موانعی است که پیش پای بازیکنان امریکایی قرار می گیرد؛ بازیکنانی که طی سال های اخیر، لیگ بسکتبال ایران را گرم کرده اند.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

نزدیک به 35 تن از بازداشت شدگان انتخاباتی در تبریز با ضمانت...

۲ خرداد ۱۳۹۶
خواندن در ۱ دقیقه
نزدیک به 35 تن از بازداشت شدگان انتخاباتی در تبریز با ضمانت آزدشدند