«احمد شیرزاد»، نماینده ششمین مجلس شورای اسلامی و از اعضای مرکزی حزب منحل شده «مشارکت» بود. او دکترایش را در رشته فیزیک ذرات بنیادین از دانشگاه «صنعتی شریف» گرفته و یکی از منتقدان سرسخت محمود احمدی نژاد بوده است. شیرزاد مثل دیگر اصلاح طلبان، در انتخابات ریاست جمهوری که 29 اردیبهشت ماه برگزار می شود، حامی حسن روحانی است. «ایرانوایر» بعد از آخرین مناظره زنده تلویزیونی کاندیداها، از او درباره مناظرهها و انتخابات پیش رو پرسیده است:
- مناظرهها چه قدر میتوانند در انتخابات تعیین کننده باشند؟
طبیعتا یک مقدار هیجان ایجاد میکنند و انگیزه به وجود میآورند اما هیچ کدام از این مناظرهها نمیتوانند طرفدار یک کاندیدا را تبدیل به طرفدار یک کاندیدای دیگر بکنند. اما باید توجه کنیم کسانی که از قبل از یک کاندیدای مشخص طرفداری میکنند، درصد کمی از مردم را تشکیل میدهند؛ به ویژه در ایران درصد جمعیت شناور برای رای دادن خیلی زیاد است. شاید بالای 60 درصد آرا، آرای شناور هستند؛ یعنی کسانی که از قبل تعلق جناحی ندارند. به همین دلیل این مناظرهها میتوانند تعیینکننده باشند. در روزهای اخیر بین آرای شناور جهت گیریها مشخص شده است اما به هر صورت، فکر میکنم مناظره سوم، مناظره بسیار تعیین کننده و اثر گذاری بود و شاید قابل قیاس با دو مناظره قبلی نباشد.
- عملکرد دو نماینده اصلاح طلبان در مناظره سوم را چه طور ارزیابی کردید؟
اشتباهات مناظره دوم را تکرار نکردند. تقسیم نقششان برای مقابله آقای جهانگیری با آقای قالیباف و آقای روحانی با آقای رئیسی درست بود. حتی ما به شوخی هم میگفتیم میرسلیم را هم باید هاشمیطبا بگیرد. این هم تا یک حدی به چشم میخورد ولی آقای هاشمیطبا خیلی هماهنگ نبود.
- اصول گراها از هفته گذشته درباره این که انتخابات به دور دوم می رسد، صحبت میکردند. با توجه به این مناظره، ارزیابی شما چیست؟
ممکن است انتخابات به دور دوم بکشد اما اینکه تصور کنند در دور دوم حتما آقای روحانی بازنده است، کاملا غلط است. به هر حال، چند روزی که در پیش داریم بسیار تعیینکننده است که چه قدر مردم تصمیم به شرکت در انتخابات بگیرند و به کدام کاندیدا رای دهند. جامعه ایران مثل بسیاری از جوامع دیگر کاملا قطببندی شده است و این کاملا در سطح جامعه دیده می شود. دقیقا طبقات متوسط و فرهیخته تر به نوعی پشت سر آقای روحانی قرار گرفتهاند و بخش زیادی از طبقات ضعیفتر و محروم تر جامعه دل به وعدههای اقتصادی کاندیداهای دیگر، به خصوص آقای رئیسی دادهاند. به همین دلیل این احتمال وجود دارد. یعنی اگر الان بخواهیم درصدها را نگاه کنیم، خیلی با اطمینان نمیتوانیم بگوییم که آقای روحانی در دور اول برنده میشود. ولی اگر به اصطلاح، نمایندگان طبقات متوسط، به خصوص جوانها به طور فعال به عرصه بیایند، من فکر میکنم آقای روحانی در همان مرحله اول برنده خواهد شد. در غیر اینصورت، با وضعی که الان داریم، لب مرز است. اما این لب مرز بودن به این معنا نیست که در دور دوم حتما روحانی بازنده است. در دور دوم چون مناظرهها فقط بین دو نامزد خواهند بود و صفبندی عیانتر خواهد شد، احتمال برد آقای روحانی بسیار بالا است. بنابراین، این که کسانی فکر میکنند اگر انتخابات به دور دوم برسد، حتما نتیجه به نفع راستها خواهد بود، اشتباه است.
- فکر می کنید وعدههای انتخاباتی کاندیداهای رقیب چه قدر عملی هستند؟
یکی از موفقیتهای مناظره سوم آقای روحانی و آقای جهانگیری همین ایجاد تشکیک نسبت به عملی بودن این وعدهها بود و آقای رئیسی به خصوص هیچ پاسخی برای عملی کردن وعده خود نداشت. وعده اقتصادی آقای قالیباف جذابیت کم تری نسبت به وعده انتخاباتی آقای رئیسی دارد. آقای رئیسی خیلی مشخص میگوید یارانه را سه برابر میکنم که به نظر من این رای بیارتر است. اما در پاسخ به این که منابع زیاد کردن یارانه از کجا است، میخواهی بنزین و آب و برق را دوباره گران یا تورم را زیاد کنی، ایشان پاسخی نداشتند. این تشکیک جدی بین مردم ایجاد کرد و میتواند سیاست انتخاباتی او را از کار بیاندازد. همچنین تشکیک جدی درباره حضور نهادهای امنیتی در جلسات و میتینگهای ایشان بسیار به ضرر ایشان تمام شد. البته چند روز به انتخابات مانده است، چند روز تعیین کننده؛ باید صبرکنیم و ببینیم چه میشود.
- عدهای از اصلاح طلبان میگویند اگر بتوانیم تحریمیها را پای صندوق بیاوریم، در دور اول برندهایم؛ نظر شما چیست؟
ما دو دسته تحریمی داریم؛ یک دسته تحریمیهایی که از موضع روشنفکرانه صحبت میکنند و معمولا منشا خارج از کشور دارند. البته تفکراتشان در داخل کشور هم ادامه پیدا میکند اما نه بین فعالان سیاسی و اجتماعی. در بخشهایی از توده مردم و در بین بدنه روشن فکری و گروههای فعال سیاسی و اجتماعی ایران خیلی بُرد ندارد. این بخش را هیچ کاری نمیتوان کرد و بهتر است که وقتمان را تلف نکنیم. وقتی بعضیها اصرار دارند بگویند که روحانی و قالیباف و رئیسی و... فرقی با هم ندارند، این نوع نگاه یعنی تعطیل کردن تحلیل. کسی که چنین نگرشی دارد و میخواهد عمدا تحلیل را تعطیل کند، اصولا نمیخواهد فکر بکند و یک نوع راحت طلبی فکری و سیاسی است. به نظر من، کلا وقت گذاشتن و بحث کردن با این جماعت خیلی فایدهای ندارد و در نهایت کسانی نیستند که باری از روی دوش اصلاحات بردارند. اما درمیان مردم کوچه و بازار کسانی هستند که به اندازه کافی احساس نمیکنند که رای دادن لازم است و معمولا ذهنشان بیش تر معطوف به اصلاحطلبان است. برای قانع کردن این افراد خیلی نیازی به بحثهای مفصل نیست و اگر یک مقدار فضای انتخاباتی گرم شود، آنها رای میدهند. اگر طبقه جوان فعال شود، به بهترین شکل میتواند روی این افراد اثرگذار باشد و آقای روحانی رای خوبی بیاورند.
- اما یک عده از همین طبقه جوان میگویند آمدن روحانی هیچ تاثیری در حقوق شهروندی و آزادیهای مدنی نداشته است و ما به همین دلیل رای نمیدهیم.
واقعا برای من قابل درک است که یک بچه جوانی دلگیری داشته باشد و بابت آن اتفاق نرود رای بدهد. خب، این اتفاق ممکن است همه جای دنیا بیافتد. ما خیلی نمیتوانیم کسی را مجبور به رای دادن کنیم اما میتوانیم همه را دعوت کنیم که فکر کنند و بین کاندیداها مقایسه کنند. در هیچ جای دنیا هم شما نمیتوانید کاندیدای ایدهآلتان را پیدا کنید، میگویند بین این پنج نفر انتخاب کنید؛ پنج نفری که از بدنه احزاب بالا میآیند. شما که نمیتوانید بروید کاملا کسی را که ایدهآل خوتان است یا مثلا به او علاقه دارید، انتخاب کنید. حالا این بحث را به شکل خیلی زشت آن میگویند انتخاب بین بد و بدتر. اصولا قرار نیست عاشق کسانی باشیم که به آنها رای میدهیم. باید ببینیم ترجیحمان چیست و منافع مان به چه کسی نزدیک تر است. وگرنه ما نه هیچ شیفتگی نسبت به آقای روحانی داریم و نه اصلا آن زمان عاشق آقای خاتمی بودیم. اگر هم محبتی به آقای خاتمی داشتیم، در حاشیه است. رهبران سیاسی و مدیران کشور را باید انتخاب و حمایت کرد و هرکس باید ببیند منافع و دیدگاههایش به کدام نزدیک تر است. باید بین همین کاندیداها انتخاب کرد؛ مثل همه جای دنیا.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر