«محمدعلی ایازی» عضو «مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم» است؛ یک تشکل اصلاح طلب که قطب سیاسی مقابل «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» محسوب می شود. مجمع مدرسین که مانند همه تشکل های اصلاح طلب، در سال های اخیر دچار محدودیت فعالیت بوده، در انتخابات ۹۶ حامی حسن روحانی است. «ایرانوایر» از محمدعلی ایازی درباره رویکرد مجمع به انتخابات ریاست جمهوری و وضعیت کاندیداها پرسیده است:
- برخی می گویند انتخاب آقای روحانی، انتخاب بین بد و بدتر است.
درست نیست؛ به این دلیل که انتخاب نشدن آقای روحانی یعنی قوت گرفتن احتمال بازگشت انزوای بینالمللی و تحریمها. جريان اصلاحات با وجود همه دلخوریها و انتقاداتی كه نسبت به آقای روحانی دارند، با عقلانيت میدانند كه بايد از ایشان حمايت كنند. امروز رأی به روحانی، رأی به یک شخص نیست بلکه انتخاب یک شیوه فکری و انتخاب عقلانیت در مقابل عوامفریبی و دروغگویی است. بنابراین، یادمان نرود که روحانی انتخاب ِ اول نیست، انتخاب برتر هم نیست، انتخاب بین ِ بد و بدتر هم نیست، روحانی تنها انتخابِ ممکن است.
یادمان نرود که اداره شهر از محل فروش تراکم با مملکتداری تفاوت دارد. در شهر میتوان دو میلیارد دلار پای پروژه دوطبقه سازی یک اتوبان ریخت و هزینه آن را با واگذاری زمین و مجوز بلندمرتبهسازی و طرق دیگر تأمین کرد اما آیا مملکت را هم با این شیوه ها میتوان اداره کرد؟ برای فهم اهمیت تداوم این دوره باید در نظر گرفت زمانی كه آقای روحانی انتخاب شد، چيزی از كشور باقی نمانده بود؛ اقتصاد ورشكسته داشتیم، در انزوای كامل جهانی بودیم و فساد گسترده.
- چرا معتقدید بالا آمدن هر کدام از نامزدهای وابسته به طیف تندروها، وضعیت عمومی جامعه را به قهقرا می برد؟
دقت کنید به بلایی که بر سر اقتصاد ایران در دوره آقای محمود احمدینژاد آمد و ارتباطی که ما با جهان پیدا کردیم و حیثیتی که از ایرانیها رفت. به باور من، مردم نباید بیتفاوت باشند. با انتخاب افراد تندرو، نه تنها وضعیت نابسامان اقتصاد کشور و ارتباط مان با جهان و مساله تحریمها را تشدید خواهند کرد بلکه همه اقداماتی که در این چندساله به نتیجه رسیده اند، خراب خواهند شد. لذا در صورت بیتفاوتی افراد، من آینده نگرانکنندهای میبینم. وقتی آقای محمدخاتمی دولت خود را تحویل داد، 35 میلیارد دلار موجودی صندوق دولت بود، 700 میلیارد دلار هم نفت فروختند اما درنهایت کشور به کجا رسید؟ این مسوولیت همه ایرانیها است که نسبت به جریان انتخابات بیتفاوت نباشند. خطر بغل گوش ما است. این دوره از انتخابات ریاستجمهوری قابل قیاس با دورههای دیگر نیست. درست است که دستمان باز نیست اما در میان افراد موجود، آقای روحانی گزینه مناسبی است تا وضعیت را از آن چه هست، بدتر نکنند.
- تا چه حد آقای رئیسی را نزدیک به کرسی ریاستجمهوری میبینید؟
تا الان با توجه به وجود دو رقیب و نظرسنجیها، آقای رئیسی در رده سوم قرار دارد و علیالحساب آنچنان موقعیتی ندارد. دلیل آنهم روشن است؛ چون مردم به لحاظ مدیریت اجرایی، چندان وجاهتی برای ایشان قائل نیستند. بگذریم که ایشان در سالهای پرتنشی در قوه قضاییه بودهاند و بحث مبارزه با فساد که از سوی ایشان مطرح شده نیز این سؤال را به وجود میآورد که شما در سال های گذشته در مسندهایی که داشتید، چهکار کردید.
- رویکرد حوزه علمیه نسبت به آقای رئیسی چه گونه است؟
حوزههای علمیه هم در حمایت از یک کاندیدای خاص یک دست نیستند. آن روحانیونی که به قدرت متصل بوده و بهگونهای مرتبط با حاکمیت هستند، ممکن است حامی آقای رئیسی باشند ولی روحانیون سنتی الزاماً و اصلاحطلب ها چنین حمایتی نمیکنند. عدهای معتقدند مساله انتخابات ریاستجمهوری صرفاً انتخاب رییسجمهوری نیست بلکه زمینهساز انتخاب رهبری است. مطمئناً اگر بخواهند در آینده بحث رهبری را پیش ببرند، همزمان نیاز به رییسجمهوری دارند که دستور پذیر و هماهنگ باشد و چنین فردی مطمئناً نمیتواند آقای روحانی باشد.
- برخی منتقدان آقای روحانی میگویند او به وعدههای انتخاباتی دوره قبل خود پایبند نبوده است؛ مثلا در مورد رفع حصر و...
باید پرسید واقعاً مساله حصر در اختیار ایشان بوده و کاری انجام نداده است؟ ایشان تلاش نکرد یا تلاش کرد و بهجایی نرسید؟ آقای روحانی از جهاتی نه به لحاظ فرهیختگی فردی بلکه به لحاظ جدیت و قطعیت در کارها، از آقای خاتمی در این ماجرا جدیتر بود. این بیانصافی است که بگوییم مسایلی دست ایشان بوده و میتوانسته انجام بدهد و انجام نداده است. نمیخواهم دفاع صد در صد بکنم و بگویم دولت آقای روحانی کاملاً ایدهآل است اما واقعاً ایشان در این امر جدی بود ولی امکانش نبود. نه تنها ایشان بلکه روحانیونی از محافظهکاران و از اساتید به نام قم رفتند صحبت کردند. آنها همه مسیری را رفتند که به یک جا ختم میشد و آن جا هم بهصورت بسیار سرسختانه مقاومت میکرد. دست کسی هم در کار نبود که بشود به سرانجامش رساند.
- ناظر به همین ناکامی های سیاسی، برخی بر عدم مشارکت در انتخابات و تحریم تاکید می کنند .
از کسانی که در انتخابات شرکت نمیکنند سؤال کنید چه کسی از عدم مشارکت نفع میبرد. اگر فرد تندتری بر سرکار آمد، آیا همه ما مسوول نیستیم که میتوانستیم در تلطیف فضا و ارتباط معقول با جهان مداخله کنیم و نکردیم؟ فرض را براین میگیرم که حتی اگر جمیع ما یکی از عملکردهای آقای روحانی را خوب فرض نمیکنیم و بد میدانیم، این برداشت ما باعث نشود که کسی در رأس کار قرار بگیرد که اساساً زمینههای تعادل در کشور به هم بریزد.
- با توجه به این که شما از دوستان نزدیک آقای اکبرهاشمی رفسنجانی بودید، ارزیابیتان از تاثیر نبود ایشان در شرایط فعلی چیست؟
خلأ وجود آقای هاشمی در بسیاری جاها حس میشود. در مساله انتخابات، تغییراتی که در «دانشگاه آزاد اسلامی» ایجاد شده، در اتفاقات اجتماعی و مجمع مصلحت نظام و همهجا، جای ایشان خالی است. ولی از جهاتی بعد از فوت ایشان یک نوع همبستگی و اتفاقنظر بیش تر در میان اصلاحطلبان ایجادشده است که امیدوارم فقدان ایشان هم منشأ خیر بوده باشد و بتوان در سایه اتحاد مردم، آن خطراتی که الان ایران را تهدید میکند را به عافیت از سر گذراند.
- به عنوان یک دین پژوه، در مورد سخنان اخیر آقای «احمد جنتی» در خصوص حرام بودن تایید صلاحیت نامزدهای اقلیتهای مذهبی برای شورای شهر چه نظری دارید؟
تصور میکنم آن چه آقای جنتی گفتهاند، نه وجاهت شرعی دارد، نه وجاهت قانونی. بنده هیچ مانعی برای مشارکت نمایندگان اقلیتهای مذهبی ولو در شهرهایی که اکثریت آن ها مسلمان هستند، نمیبینم. به نظر من، توسل به آیه «نفی سبیل»، «لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا» که تسلط غیرمسلمان بر مسلمانان را منع می کند، در باب شورای شهر و کارهای خدمات شهری بیمعنا است. موضوع آیه نفی سبیل ناظر به سلطه کافرانه است و نه در مورد مدیریت خدمات شهری و یا اجرایی. لذا انتخاب غیرمسلمان در شورای شهر اساساً ربطی به چنین مباحثی ندارد. اخیراً یک مقاله مفصل در مورد این مساله نوشتهام و این آیه را توضیح دادهام. در آن جا هم گفتهام تقریباً یک نوع بدفهمی نسبت به این آیه ایجادشده است و اگر کسی بخواهد به لحاظ فقهی به این آیه استناد کند، باید رفتن پیش مهندس و پزشک و یا سفر به کشور خارجی و تبعیت از مقررات آن ها را هم نوعی سلطه بداند درحالیکه اساساً ربطی به این مساله ندارد. همین الان نمایندگانی از اقلیتها در مجلس شورای اسلامی حضور دارند که در تصمیمگیریهای قانونی شرکت میکنند و گاهی ممکن است رأی دو یا سه نفر از آنها در تصویب یا رد یک قانون و یا انتخاب وزیر و یا استیضاح او مؤثر باشد. اگر واقعاً حرام بود، باید از خودمان بپرسیم مگر اهمیت مجلس شورای اسلامی کم تر از شورای شهر است که مثلاً آن جا اشکال شرعی ندارد و این جا دارد. به لحاظ حقوقی هم بر این اظهارات ایراد وارد است چرا که طبق پیشبینی قانون، نظارت بر عملکرد شورای شهر برعهده مجلس است نه شورای نگهبان. بنابراین، به لحاظ حقوقی شورای نگهبان حق مداخله در این مساله را ندارد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر