وقتی «جبهه مردمی نیروهای انقلاب» (جمنا) برای ائتلاف اصول گرایان تشکیل شد، بسیاری تصور کردند تمام احزاب اصول گرا با برگزاری انتخابات اعضای هیات مدیره و مجمع عمومی این تشکل، به یک کاندیدای مشترک میرسند. اما گمانهها درست از آب در نیامدند تا «محمدباقر قالیباف» شانه به شانه «ابراهیم رئیسی» بایستد و حزب «موتلفه اسلامی» به عنوان یکی از قدیمیترین احزاب اصول گرا، کاندیدای خود را به شکل مستقل معرفی کند. «مصطفی میرسلیم» نامزد حزب موتلفه در انتخابات ریاست جمهوری 96 است. او در انتخابات داخلی جمنا هم حضور داشت اما رای کافی برای ورود به لیست این تشکل را به دست نیاورد. بعد هم خودش رفت کاندیدا شد و حالا می گوید اهل انصراف نیست. «ایرانوایر» از «حمیدرضا ترقی»، از اعضای اصلی حزب موتلفه درباره تصمیمات جمنا، کاندیداتوری میرسلیم و اتفاقات مربوط به انتخابات پیش رو پرسیده است. ترقی خودش هم ابتدا قصد داشت کاندیدای ریاست جمهوری شود ولی در نهایت به نفع میرسلیم کنار رفت.
- چه طور شد که موتلفه تصمیم گرفت نامزد مستقل معرفی کند در حالیکه جمنا تشکیل شده و قرار بود اصول گرایان روی یک کاندیدا توافق کنند؟
موتلفه زودتر از جمنا نامزد خود را معرفی کرده بود. تابع جمنا نبوده اما دیرتر، از جمنا هم حمایت کرده است. اصلا معرفی نامزد موتلفه قبل از تشکیل جمنا و شکلگیری مجمع عمومی آن رخ داده است. موتلفه نامزد خودش را در دی ماه معرفی کرد در حالیکه جمنا در اواخر بهمن ماه شکل گرفته است. بنابراین، کار ما یک کار مستقل بوده است. ترکیب جمنا هم در واقع، نیروهای انقلاب هستند نه احزاب سیاسی. پس کاملا متفاوت هستند. بنابراین، ما اگر بخواهیم ائتلاف هم بکنیم، طبیعتا باید با تشکلی ائتلاف کنیم که رسمیت قانونی و سازمانی داشته باشد که هنوز این مسایل در جمنا حل و فصل نشده است. آقای رئیسی هم در واقع مثل آقای میرسلیم، تعهدی به جمنا نداده اند. منتها جمنا از ایشان حمایت کرده است. الان هم هر سه این افراد مورد حمایت جمنا و اصول گرایان انقلاب هستند.
- اگر قرار بود حزب موتلفه کاندیدای خود را به طور مستقل اعلام کند، پس چرا آقای «محمدنبی حبیبی»، دبیر کل حزب در مجمع عمومی جمنا شرکت کرد؟ آقای میرسلیم در انتخابات داخلی جمنا کاندیدا بود؟
آقای میرسلیم در آن رایگیری شرکت نکردند بلکه در بدنه جمنا از اعضای حزب در استانها و شهرها نیز حضور داشتند. ما در سطح کشور با جبهه مردمی همراهی کردیم چون نیروهای حزب موتلفه جزو نیروهای انقلابی سطح کشور هم بودند. اینها هم به مجمع عمومی جمنا دعوت شدند؛ البته نه به عنوان حزب بلکه به عنوان اشخاص حقیقی. دبیر کل ما هم به عنوان شخصیت حقیقی دعوت شده بود اما خب، تصمیماتی که آنجا میگیرد با نظر حزب گرفته میشود. بنابراین، اصل حمایت ما از یک تشکل این شکلی این است که از این ظرفیت حمایت میکنیم. در مرحله اول و در مجمع اول، پیشنهادات بدنه برای ریاست جمهوری مطرح شد و آقای میرسلیم هم از طرف 400 نفر بدنه جمنا از سطح کشور پیشنهاد شده بود که در لیست نامزدها قرار بگیرد. این لیست وقتی از 50 نفر تقلیل پیدا کرد و به 14 نفر رسید هم باز ایشان در لیست بود. اما در نهایت جمنا فقط کسانی را به عنوان نفرات برگزیده میخواست معرفی کند که به جمنا تعهد بدهند که طبق نظر شورای مرکزی آن عمل کنند. تعهد آقای میرسلیم در عین حال، هم به جمنا و هم به حزب امکانپذیر نبود و یک فرد نمیتواند با دو جا میثاق ببندد. لذا بر همین اساس، آنها هم موافقت کردند آقای میرسلیم به شکل مستقل فعایت خودش را ادامه دهد. استراتژی جمنا الان هنوز این نیست که فقط از یک نفر حمایت کند. ممکن است در پایان مناظرات، آنها هم تاکید کنند که کاندیداها بمانند تا انتخابات به مرحله دوم کشیده شود.
- فکر میکنید انتخابات دو مرحلهای میشود؟
با توجه به این که هنوز کسی از نامزدها حد نصاب لازم را برای پیروزی در مرحله اول پیدا نکرده است، قطعا انتخابات به دور دوم کشیده خواهد شد مگر این که در مناظرات بعدی تحول خاصی در شرایط گرایش مردم به سمت یکی از نامزدها به وجود بیاید.
- پس قرار نیست آقای میرسلیم به نفع آقای رئیسی کنار برود؟
خیر؛ آقای میرسلیم مثل بقیه تا انتها در صحنه است. طبق محاسباتی که الان ما داریم، کنار رفتن هیچکدام از نامزدها تاثیری در موفقیت فرد دیگری ندارد مگر اینکه میزان آرای یک نفر از این سه نفر به بالای 40 درصد رسیده باشد. اگر در مورد آقای رئیسی چنین شود، طبیعتا باید ببینیم تعداد آرای آقای قالیباف یا آقای میرسلیم به ایشان اضافه میشود یا خیر. یعنی آنهایی که میخواهند به این دو کاندیدا رای دهند، باید این آمادگی را داشته باشند که رای خود را در سبد آقای رئیسی بریزند. در این صورت، با کنار رفتن کاندیداهای دیگر، امکان موفقیت ایشان وجود دارد. اما الان اگر آقای میرسلیم نباشد، مشخص نیست آقای رئیسی هم رای بیاورد. بنابراین، طبیعی است که اگر کنار برود، فقط آرا هدر خواهند رفت و نتیجهای در برنخواهد داشت.
- از مناظرهها صحبت کردید؛ تحلیل شما از اولین مناظره زنده چه بود؟
مناظره ها در این دوره تفاوتهای ماهوی با دورههای قبل دارند و قدری به لحاظ آثار و تبعات اجتماعی آن چون از مناظره دو جانبه و دوطرفه کاسته شده و به صورت شش نفره درآمده، ضایعات و مشکلات مناظرات قبل را ندارند. مجموعه نامزدها طبیعتا باید از فرصت مناظره برای اثبات خودشان و ارایه طرح و برنامههایشان بیش تر استفاده کنند. ضمن این که فرصت نقد به همه داده میشود که اگر نقدی نسبت به وضع موجود و یا برنامه هر کدام از نامزدها دارند، مطرح کنند تا افکار عمومی آشنایی بیش تر و دقیقتری با مواضع و برنامههای نامزدها و واقعیت وعدههایی که داده میشوند، پیدا کنند. به نظر میرسد این نوع مناظرات با توجه به استقبال داخلی از آن ها و الگوگرفتن از مناظرات انتخاباتی سایر کشورها و ملتها، تا الان روند خوبی برای آگاه سازی مردم در جهت رسیدن به یک انتخاب شایسته داشته است.
- اگر بخواهید به آقای میرسلیم برای مناظرهها کمک کنید، پیشنهاد میدهید کدام نقطه ضعفهای دولت را مطرح کند؟
به هرحال، دولت نقاط مثبتی در عملکردش داشته و در کنارش، نقاط ضعف و منفی هم داشته است. طبیعتا در مناظرات این مسایل باید با پختگی، دقت و به دور از سیاهنمایی و بی انصافی مطرح شوند تا مردم روش درستی را بتوانند در اداره کشور تشخیص دهند. قطعا آقای روحانی در سیاست داخلی موفق نبوده و نتوانسته است کار شاخص و روشنی انجام دهد که گروهها و جریانهای سیاسی رضایت داشته باشند. تقریبا اکثریت جناحهای سیاسی از سیاست داخلی آقای روحانی ناراضی هستند و آن را موفق نمیدانند. غیر از اینکه فقط یک آرامش سیاسی در کشور در طی این چهار سال برقرار بوده، تقریبا میتوان گفت کار دیگری در حوزه سیاسی انجام نشده است؛ نه قانون احزاب اصلاح شده، نه توسعه سیاسی روند جدیدی پیدا کرده، نه حقوق شهروندی که ایشان اعلام کردند، نهادینه شده و صورت قانونی پیدا کرده، نه برخوردهای دولت با آزادی مطبوعات و نقد مناسب بوده است. خلاصه این که در حوزه سیاست داخلی نقاط ضعف دولت زیاد است. در سیاست خارجی هم کاملا برای مردم روشن است که برجام نتیجهای برای حل مشکلات اقتصادی کشور نداشته و عزتی را که دولت در عرصه بین المللی دنبال میکرده، به سبب برجام به دست نیامده است بلکه بیش تر در اثر مقاومت و حمایت ایران از جبهه مقاومت و مبارزه با تروریسم به دست آمده است. در حوزه فرهنگی هم ما متاسفانه هم در نظام آموزش ابتدایی وهم در آموزش عالی نقاط ضعف زیادی داریم؛ برای نمونه، دولت پای «سند تحول آموزشی 2030» را که مربوط به سازمان ملل متحد و یونسکو است، امضا کرده است. بسیاری از شاخصها و معیارهای این سند به سمت آموزش و پرورش جهانی میرود که با معیارها و ارزشهای کشور و انقلاب ما کاملا مغایرت دارد. این سند الان مورد نقد جدی محافل فرهنگی کشور است. بی توجهی به مصوبات «شورای عالی انقلاب فرهنگی»، عدم مقابله با تهاجم فرهنگ غرب در کشور و بی توجهی به اصلاح سبک زندگی مردم نشان میدهد دولت در ابعاد مختلف در حوزه فرهنگ هم نتوانسته است نظر عامه مردم و جریانهای سیاسی را تامین کند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر