«علی لاریجانی»، رییس مجلس ایران صبح امروز سخنان «علی مطهری» در مورد مخالفت رهبر ایران با معرفی «جعفر توفیقی» از سوی حسن روحانی به عنوان وزیر علوم را تکذیب کرد و به نماینده تهران هشدار داد که این حرفهای «بیفایده» را نزند. مشابه این حرفها را او چند روز پیش به هاشمی رفسنجانی زد و خاطره او از گفتههای خمینی درباره رابطه با آمریکا را «بیخاصیت» خواند. او همچنین به تندی از گفتههای «نعیمه اشراقی»، نوه خمینی درباره حجاب انتقاد کرد و سربسته به انتقاد از سخنان «محمود ارضی» درباره هاشمی رفسنجانی پرداخت.
در عرصه سیاست خارجی هم رییس مجلس در روزهای اخیر در مورد دو حوزه مهم سخن گفته است. او از ورود مجلس به پرونده هستهای در صورت تداوم رفتار دوگانه غرب گفته و به شدت از پیش شرطهای آمریکا درباره حضور ایران در کنفرانس ژنو 2 که درباره وضعیت سوریه برگزار میشود، انتقاد کرده است.
لاریجانی به تازگی از سفر به کشورهای صربستان،سوییس و کرواسی بازگشته است. در همین روزها زمزمههایی درباره احتمال تشکیل یک حزب فراگیر اصولگرا با مدیریت لاریجانی مطرح شده است. علی مطهری هم خبر داده که تشکیل فراکسیون جدید در مجلس با این ملاحظه انجام میشود که آسیبی به فراکسیون رهروان ولایت(حامیان لاریجانی) نزند. این ملاحظه به خوبی نشان میدهد او نیز مواظب است مرزهای اقتدار رییس در مجلس حفظ شود.
به طور کلی، اتخاذ چنین رویهای از سوی علی لاریجانی بیسابقه نیست؛ برای نمونه، او در طول سالهای 87 تا 92 بیش از 50 سفر خارجی داشته است. حجم این سفرها و گفتههای متعدد او در حوزه سیاست خارجی، گاه مورد اعتراض نزدیکان احمدینژاد هم قرار گرفت ولی با این حال، تغییری در رویه او ایجاد نکرد. در حوزه سیاست داخلی هم در هشت سال گذشته، لاریجانی نقشی اساسی در تغییر معادلات کلان اصولگرایان ایفا کرده است. به همین اعتبار، اکنون هم پیامدهای کنشهای وی چه در عرصه دیپلماسی پارلمانی و چه در زمینه سیاست داخلی، مهم است.
در طول دو ماه گذشته رییس مجلس ایران تلاش کرده که رابطه نزدیکی با حسن روحانی برقرار کند. نزدیکترین چهرهها به او یعنی «رحمانی فضلی»، وزیر کشور و «محمدنهاوندیان»، رییس دفتر رییس جمهور، دو مسوولیت کلیدی دولت را بر عهده دارند. مهرههای جوانتر چون «حسین انتظامی» و «حمیدرضا کاتوزیان» در لایههای میانی مشغول به فعالیت شدند و چهرههای ارشد مجلس، «کاظم جلالی» و «جواد جهانگیرزاده» به تنظیم مناسبات فراکسیونی با دولت پرداختند.
لاریجانی نخستین چهره اصولگرایی بود که به دیدار حسن روحانی رفت، زبان به تمجید از او گشود، در جریان رای اعتماد به کابینه، همراهی نسبی داشت و از حجم انتقادهای خود در زمینه مدیریت داخلی و مشکلات اقتصادی کاست و تلاش کرد که سیمایی متعادل، میانهرو و البته مکمل از خود به نمایش بگذارد.
اما پرسش مهم این است که ایفای چنین نقشی تا چه زمانی دوام خواهد داشت؟
علی لاریجانی در طول یک سال آینده ماموریت مهمی بر دوش دارد. اگرچه تداوم حضور بر کرسی ریاست مجلس با توجه به کم تحرکی و کهولت سیاسی چهرههایی چون «حدادعادل» تضمین شده به نظر میرسد ولی زنگهای خطر برای انتخابات مجلس دهم از هم اکنون به صدا درآمده است. اصولگرایان، به ویژه طیف تندرو نگران شکست و حذف شدن موقت از عرصه سیاسی هستند و تلاش میکنند سازماندهی مجددی برای گریز از بحران انجام دهند.
به روشنی میتوان گفت که پیشینه سیاستورزی، شخصیتهای محوری و پیامدهای رفتاری تندرویان در طول چهار سال گذشته سبب شده که آنها شانس خود را برای آغاز دوباره یک فرایند معطوف به اجماع کلید بزنند. در چنین وضعیتی، علی لاریجانی یکی از موجهترین شخصیتهای سیاسی برای شروع این حرکت است؛ حرکتی که نتیجه آن به حفظ موقعیت اصولگرایان در مجلس دهم منجر شود.
بحث برای احتمال موفقیت یا شکست وی در این پروژه، اندکی زود است ولی این بحث مهم است که برای حرکت در این راه، او چه مسیری را بر میگزیند؟
در حال حاضر از سمت چپ دولت روحانی، اصلاحطلبان با محوریت و مدیریت «محمدرضا عارف» در حال حرکت هستند و با این اندیشه که تصرف خاکریز مجلس میتواند راه را برای دولت و حتی بازگشت قویتر اصلاحطلبان میانهرو هموار کند، هم مدعی همراهی با دولت هستند و هم توقع همراهی دولت را دارند. آنها برای پروزن کردن خویش، همدلی بیشتر با اصولگرایان استخوانداری چون «ناطق نوری» را هم دنبال میکنند. در سمت راست دولت هم لاریجانی میتواند مدعی چنین پروژهای شود. به همان اندازه که حضور محمدرضا عارف و چهرههایی چون او میتواند شانس بازگشت یا مانور اصلاحطلبان رادیکال را کم کند، میدانداری علی لاریجانی هم به کاستن اقتدار و مانور اصولگرایان رادیکال منجر میشود. این احتمال را در نظر بگیریم که بعید نیست تندروها برای حفظ موقعیت حداقلی خویش در انتخاباتی چون مجلس آینده، بودن زیر سایه لاریجانی را تحمل کنند. لاریجانی همچنین میتواند مدعی باشد که با حمایت از دولت روحانی، از افتادن کامل دولت وی به دامن اصلاحطلبان جلوگیری میکند؛ مانند الگویی که در مجلس هشتم داشت تا به تعبیری از افتادن اصلاح طلبان مجلس در دام «فتنه گران» جلوگیری کند.
دامنه مانورها و ماموریتها در حوزه سیاست خارجی هم مهم است. تقابلهای مکرر لاریجانی و احمدینژاد در پرونده هستهای، سوریه، بیداری اسلامی، رابطه با آمریکا و ... به خوبی پیشینه میل مکرر رییس مجلس بر تاثیرگذاری تعیین کننده در این حوزهها را نشان میدهد. این میل کماکان مهار نشده و حتی لاریجانی بدش نمیآید که اگر قرار است دری گشوده شود، به نام او ثبت شود.
این وضعیت چندوجهی و به شدت پیچیده به خوبی نشان میدهد کنشهای یک سال آینده رییس مجلس ایران در ساماندهی فضای سیاسی آینده و موقعیت دولت روحانی چقدر مهم و تعیین کننده است. علی لاریجانی در حال حاضر به اهمیت این کنشها واقف است. پوشش چندجانبه رویدادها از سوی او که گاه با قرار گرفتن مقابل همه همراه میشود، تاکیدی بر همین اهمیت است. او میخواهد نقطه ثقل رویدادها باشد و یا به بیانی دقیقتر، نقطه ثقل رویدادها از او به چهرهای چون هاشمی رفسنجانی منتقل نشود.
قرار گرفتن در نقطه کانونی از منظر مدیریت تحولات آینده بسیار مهم است. طبیعی است که این موقعیت لاریجانی، دامنه و قدرت بازی چهرهای چون هاشمی را نیز محدود میکند. تعدد مراکز قدرتی که توان «بازی محدود» داشته و یا از سطح بالای «اطاعتپذیری» برخوردار باشند، از جمله تاکتیکهای مورد علاقه رهبر ایران در دو دهه گذشته بوده و رییس مجلس ایران نیز همواره نشان داده از جمله بازیگران علاقهمند و کارکشته چنین میدانی است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر