تاریخ ایران و جهان به زندگی و سرنوشت چهره ها گره خورده است، هر یک خشتی گذاشته اند تا سقفی پدیدار شده، خشت هایی که گاه به قیمت زندگی و جان شان تمام شده است. در این معماری عظیم، زنان و مردان بسیاری نقش آفریده اند. در این میان، زنان ایرانی در این گذار طولانی، نویسنده برگ های بسیاری از کتاب تاریخ دویست سال اخیر ما بوده اند.
تاثیر مهم آنها در افزایش آگاهی عمومی، کاهش تبعیض علیه زنان، ارتقای سواد و موقعیت اجتماعی شان، مقابله با فشارهای مذهبی، مشارکت در پروژه های علمی، سیاست ورزی، موسیقی، سینما و ... یک لیست پر و پیمان فراهم کرده است. مجموعه ای که از امروز ایران وایر منتشر می کند، یک مقدمه است. افرادى كه اسمشان در اين فهرست آمده، نماينده ميليون ها زن ايرانى هستند كه هر روز در ايران و كشورهاى ديگر بر زندگى خانواده و اجتماع خود تاثير مى گذارند. بديهى است همه فعاليت ها و یا تمام افراد حاضر اين مجموعه مورد تائيد ایران وایر نيستند، اما تاثير گذارى هيچ يك از افراد اين ليست را نمي شود كتمان كرد. اين ليست اولين سرى سلسله بیوگرافی های زنان تاثیرگذار ایران است که به مرور تکمیل می شود. مخاطبان ایران وایر پیشنهادات خویش برای غنای این مجموعه را با در میان بگذارند.
-------------------------
طاهره تسلیمی، شهروند خبرنگار
فروغ آذرخشی، بنیانگذار نخستین مدرسه دخترانه مشهد
با آن که 54 سال از مرگ «فروغ آذرخشی» و چند سالی از تعطیلی مدرسه اش می گذرد اما هنوز هم زنان و دختران زیادی در شهر مذهبی مشهد هستند که او را فراموش نکرده اند و با احترام خاصی از او نام می برند. این زنی نخستین مدرسه دخترانه شهر را در خانه اش به راه انداخت و با ایستادن در مقابل روحانیان مرتجع، پای دختران مشهدی را به تحصیل باز کرد؛ مدرسه ای که او و زنان همراهش دو سال مسلحانه و شبانه روز از آن پاسداری کردند و نگذاشتند ملاها و مکتبدارها به آن نزدیک شوند و مدرسه را تعطیل کنند.
در سال های اخیر تلاش زیادی شد تا با تعطیلی دبیرستان فروغ، تلاش های او فراموش شود اما مردم نگذاشتند نام او از روی حافظه شهر پاک شود و کوچه مدرسه را به اسم «کوچه فروغ» نگه داشتند.
فروغ آذرخشی از خاندان قاجار بود و از نوادگان متعدد فتحعلی شاه به شمار می رفت. پدر بزرگش، «شجاع السلطنه»، فرزند دومین شاه قاجار و «مرضیه خانم قرایی» بود؛ دختر خان ایل قرایی از ایلات خراسان. او زنی بسیار با فرهنگ اما دل نازک بود که تنها یک فرزند به دنیا آورد و به خاطر مقاومتی که برای زنده ماندن از خود نشان داد، به اسم «قهرمان میرزا» نام گرفت.
قهرمان میرزا در جوانی با «صغری خانم» (بیبیجان) ازدواج کرد و فروغ در سال 1260 شمسی در ازغند به دنیا آمد. نام «فروغ السلطنه» را بر او گذاشتند. او درست در زمانی متولد شد که با همت و پشتکار «میرزا حسن رشدیه»، مدارس در حال شکل گیری بودند. رشدیه که در راه اندازی دو مدرسه در شهر مشهد شکست خورده بود، به تهران رفته و نخستین مدارس را در تهران راه افتاده انداخته بود. با راه افتادن مدرسه رشدیه در تهران بود که در شهرهای دیگر هم تلاش برای گذر از سد مکتب داران و ملاهای مرتجع آغاز شد. با این همه، دختران در رده دوم قرار داشتند. فروغ السلطنه هم به همراه خواهرش «بانو»، در مکتبخانهها خواندن و نوشتن را فرا گرفت.
او 17 ساله بود که با خواست خانواده به ازدواج سرتیپ «علیاکبرخان آذرخشی» در آمد؛ مردی جوان و اهل تفلیس روسیه که رییس تلگرافخانۀ روسیه را در کنسولگری مشهد داشت. این دو در این ازدواج صاحب چهار پسر و سه دختر شدند. زندگی خانوادگی و بچه داری اما باعث نشد تا فروغ خانم به تحصیل دختران فکر نکند. به دنیا آمدن نخستین دخترش، «عزیز الملوک»، او را به فکر راه اندازی مدرسه انداخت. آشنایی با فعالان حقوق زنان در تهران، از جمله «فخرآفاق پارسا» باعث شد تا عزمش را برای افتتاح مدرسه جزم کند. او در سال 1296، بعد از مدتی مطالعه درباره مدارس دخترانه، این موضوع را با همسرش در میان گذاشت. همسرش از این فکر استقبال و زمینه مشورت را با چهره های فرهنگی فراهم کرد و پس از چند جلسه صحبت، با همیاری افرادی چون «حاجمرتضی قهرمانمیرزا»، متخلص به «شکسته»، ساخت نخستین مدرسه دخترانه در مشهد را آغاز کردند.
کار ساختمان مدرسه از سال 1290 شروع شد و تکمیل آن بیش از سه سال طول کشید. عزیزالملوک آذرخشی، دختر فروغ خانم درباره مدرسۀ فروغ گفته بود: «ساختمان مدرسه با ارتفاع کم از زمین و دارای پنج اتاق با پنجرههای نیمهچوب و نیمهشیشه با نور کافی، روبهروی باغ ساخته شد و از ساختمان، راهرو عریض و تاحدی طولانی کشیدند که حیاط بزرگ را به حیاط کوچک که به کوچه در داشت، وصل میکرد. برای ورود به مدرسه باید از کوچه به حیاط کوچکتر وارد شد و از همان راهرو به حیاط بزرگ و ساختمان مدرسه رسید. در حیاط کوچک، اتاق مدیر مدرسه قرار داشت و پهلوی آن تا رسیدن به راهرو، یک اتاق دیگر و در طرف مقابل، سه اتاق و یک مستراح ساخته شده بود. اتاق سوم متعلق به فراش مدرسه بود که صندوقخانه هم داشت. حوض آبی با دو باغچۀ متوسط در وسط این حیاط بود.»
مدرسه آن طور که منابع تاریخی نوشته اند، در روز تولد پیامبر با ثبت نام از سه دانش آموز کلاس اول و چهار دانش آموز کلاس دوم افتتاح شد. بنای آن هرچند در سکوت ساخته شد اما خبر افتتاح آن خیلی زود در مشهد پیچید. مخالفان پس از شنیدن خبر تأسیس مدرسه، تهدیدهایشان را آغاز کردند. هر روز ده ها پیغام برای فروغ و خانواده اش می فرستادند که مدرسه را ببند وگرنه تو و همراهانت را می کُشیم و مدرسه ات را آتش می زنیم. اما با همه این تهدیدها، فروغ آذرخشی حتی یک ساعت هم مدرسه را تعطیل نکرد و با قدرت زیاد پشت مدرسه اش ایستاد. او هر روز به همراه معلمان، فرزندان، برادران و خدمتکارانش مسلح از مدرسه محافظت می کردند. «احسانالله»، «پرویز» و خدمتکاران منزل هر شب تا نزدیک صبح تفنگ به دست از درهای ورودی مدرسه نگهبانی می کردند و به همین طریق توانستند مدرسه را حفظ کنند.
در چند ماه اول افتتاح مدرسه به تعداد دختران مدرسه اضافه شد به طوری که خیلی زود کلاس های سوم، چهارم و پنجم دایر شدند. در اولین امتحان نهایی سال پنجم، تعداد داوطلبان امتحان هفت نفر بودند که همه قبول شدند. پس از چهارسال، تعداد دانش آموزان به اندازه ای شد که توانستند کلاس ششم را هم راه بیاندازند. گسترش مدرسه هرچند باعث دلگرمی بود اما مشکلات زیادی را برای فروغ آذرخشی به همراه داشت. مدرسه با توجه به این که به صورت شخصی اداره می شد، به تدریج با کسری بودجه و کمبود امکانات روبه رو شد. فروغ آذرخشی به دنبال راهی برای برون رفت از این مشکل، به سراغ «شرکت فرهنگ خراسان» رفت و برای تداوم کار این مدرسه، از آن ها اعانه و کمک گرفت. در کنار این، «احمد قوام» (قوام السلطنه) که در آن سال ها والی خراسان بود، مبلغ دو هزار ریال به این مدرسه کمک کرد و همین کمک هزینه ها چرخ مدرسه را به حرکت بیش تری در آورد.
با موفقیت مدرسه، هر روز به تعداد شاگردان اضافه می شد. در سال 1304 شاگردان مدرسه فروغ 145 دختر جوان بودند که 27 نفرشان به صورت رایگان تحصیل می کردند. این مدرسه معلم های شناخته شده ای چون فخرآفاق پارسا تدریس می کردند. «فرخ رو پارسا» دختر فخرآفاق که بعدها به عنوان نخستین وزیر زن در ایران، وزارت آموزش و پرورش را به دست گرفت، در مدرسه فروغ تحصیل کرد.
افتتاح مدرسه فروغ باعث شد تا هر روز به تعداد مدارس مشهد اضافه شود. یک سال بعد از افتتاح مدرسه، فروغ آذرخشی مدرسه دیگری در مشهد راه اندازی کرد و سرپرستی آن را به خواهرش، شاهزاده بانو قهرمانی واگذار کرد. این مدرسه در «بالا خیابان»، کوچه «شیخ عبدالحسین» و در منزل شخصی به نام «شهیدی» راه افتاد که با ماهی 300 ریال اجاره شده بود. آن ها بخشی از ثروت و درآمدهای خود را در این راه هزینه کردند.
این اقدام افراد دیگری را هم به فکر راه اندازی مدرسه انداخت و در طی چند سال، مدارس دخترانه «ارض اقدس»، «عصمتیه»، «عزتیه» و «گوهریه» در مشهد راه افتادند.
در سال 1311، فروغ با همراهی اداره معارف خراسان، تقاضای صدور مجوز گشایش کلاسهای کامل متوسطه را کرد. پیشنهاد شد که این مدرسه به صورت دولتی اداره شود تا امتیاز مخصوص نخواهد و امتحان دانش آموزان با مشکلات رو به رو نشود. در سال 1313، کلاسهای دوم و سوم دبیرستان به آن افزوده شد.
در سال 1317، «دبستان فروغ» در خیابان معروف به «گنبد سبز» مشهد با شش کلاس ابتدایی، دولتی شد و به نام «فروغ» تابلو آن را نصب کردند. کوچه ای که مدرسه فروغ در آن قرار داشت، در محله «سرشور» مشهد بود. از کوچه مدرسه فروغ، کوچه ای به سمت خیابان «خسروی» منشعب می شد که به اسم کوچه «خامنه ای» مطرح شد و محل زندگی خانواده رهبر امروز ایران بود.
فروغ آذرخشی تا سال 1335 در راس مدرسه فروغ باقی ماند و در این سال، چهلمین سال فعالیت مدرسه فروغ، تصمیم به بازنشستگی گرفت. در مراسمی که در آذر ماه همان سال برگزار شد، از خدمات فروغ آذرخشی تقدیر شد.
به نوشته روزنامه «آفتاب شرق» که 20 آذر 1335 منتشر شده، آمده است: «در این مراسم، آقای استاندار، نیابت تولیت، رؤسای ادارات، فرهنگیان و جمع کثیری از طبقات مختلف در جشن شرکت داشتند. آقای کوثری، مدیر کل فرهنگ خراسان در سخنانی، شرح مبسوط و جامعی دربارۀ 42 سال خدمت خانم آذرخشی بیان کرد و گفت گرچه ایشان عنوان بازنشستگی گرفتهاند ولی همیشه فرهنگ بهوجود ایشان افتخار میکند و ایشان برای ابد در قلب فرهنگ و فرهنگی جای دارند.»
به نوشته این روزنامه، در این مراسم، محصلان دبستان فروغ سرود «فرهنگ» را خواندند و آقای «قدوسی»، رییس اوقاف خراسان سخنرانی کرد. سپس خانم «اقدس شهیدی»، «زهرا الستی» و «فرشته طاهری» با قرائت اشعاری، به تجلیل از خدمات فروغ آذرخشی پرداختند. از دیگر سخنرانان این مراسم، آقای «بروخیان»، رییس دبیرستان و هنرستان حرفه و فن، دکتر «شادمان»، نیابت تولیت و آقای «جعفری»، استاندار خراسان بودند. دکتر «محمدولی قهرمان»، نوه فروغ آذرخشی مطالبی بدین شرح از زبان او بیان کرد: «برای خدمتگزاری سالخورده چون من، موجب نهایت امتنان است که چون امروز بهخاطر او قدم رنجه فرمودهاید. 12 سال قبل که دبستان فروغ را افتتاح میکردم، امیدم پس از استظهار به مراحم خداوند، به اهالی محترم این شهر بود که خوشبختانه بهزودی معلوم شد امیدی بیهوده نبوده زیرا باوجود تیرهای افترا و ملامت که از هر طرف بر سر کارکنان دبستان میریخت، نوباوگان خود را به مدرسه میفرستادند. امروز بسیار خوشوقتم که اگر دیگر قوتی در پای و نوری در چشم ندارم، شما نور چشمهای من و یک شمع فروزان کانونی پر مهر و محبت شدهاید. اکنون که آخرین روز خدمت من در فرهنگ است، ضمن عرض تشکر فراوان از این همه لطف و محبت، به شما اطمینان میدهم تا زندهام، خدمتگزار فرهنگ خواهم بود.»
«شکوه صارمی» در مورد سال های بازنشستگی فروغ در کتابی که به یاد او منتشر شد، نوشت:«بانو فروغ آذرخشی از بدو تأسیس تا سال 1328 به مدیریت و تدریس مشغول بوده و اکنون به بازنشستگی نائل آمده است و فعلاً در منزل شخصی در کوچه "دادگستری"، پشت دبستان فروغ به استراحت مشغول است. در خیابان "پهلوی"، کوچه ای است به نام دادگستری و ساختمان جدید دادگستری در آن جا قرار دارد. دبستان فروغ هم یکی از منازل عادی کوچه است.»
فروغ آذرخشی در آذرماه 1342 در مشهد فوت کرد و در حرم امام رضا دفن شد. در تشییع جنازه او شاگردان مدرسه حضور داشتند. «علی آذری»، از نویسندگان و شاگردان مدرسه «رحیمیه» مشهد، اشعار زیر را به پاس خدمات وی پس از مرگش سرود:«در خطه بزرگ خراسان پدید شد/ آزاده ای که داشت فروغی چو انوری/ بنیان گذار مکتب طرز جدید شد/ شهزاده ای که داشت نبوغ سخنوری/مردانه او قیام بهسود زنان نمود/ بود آن قیام پاک و زیانی در آن نبود/ از جهل و بیسوادی زن ها فغان نمود/ باور نما که همچو زنی در جهان نبود.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر