هومن توکلیان کشتیگیر، بیزنسمن، و دیپلمات امور ورزشی است. در فوریه سال ۲۰۱۷، تلاش کرد تا کشتیگیران آمریکایی را برای شرکت در مسابقات جام جهانی کشتی آزاد در کرمانشاه به ایران بیاورد و به این ترتیب، اسباب آشنایی کشتیگیران ایرانی و آمریکایی را فراهم کند.
ولی پروژه ناکام ماند. وقتی دونالد ترامپ فرمان منع ورود شهروندان هفت کشورِ عمدتاً مسلمان، از جمله ایران، را به آمریکا صادر کرد، حکومت ایران نیز مقابله به مثل کرد. روز ۳ فوریه، وزارت امور خارجه ایران اعلام کرد که کاروان کشتی آمریکا حق ورود به ایران را ندارد. توکلیان بلافاصله دست به کار شد و پس از تماس با فدراسیون کشتی ایران، موفق شد حکومت ایران را قانع کند تا این تصمیم را لغو سازد.
خودش میگوید: «۳ صبح تلفنم زنگ میزد. ولی راستش، هیچ وقت ناامید نشدم. مطمئن بودم یک اتفاقی میافتد. عملاً هم ماجرا فراتر از یک مسابقه کشتی رفت. تبدیل شده بود به یک ماجرای سیاسی. میدانستم ایران به دنیا نشان خواهد داد که از بقیه بهتر است. امیدم از وقتی قوت گرفت که فرمان منع ورود را [در آمریکا] به چالش کشیدند. تا به حال بارها با کشتیگیرها به ایران رفته ام ولی میدانستم که این بار حسابی فرق خواهد کرد».
کشتیگیران آمریکایی دیگر پذیرفته بودند که نمی توانند در مسابقات شرکت کنند، و بعضیهایشان هم نگران بودند که فضای پرتنشی ایجاد بشود. ولی فدراسیون کشتی ایران کوتاه نیامد و ماجرا را از طریق «وزرات ورزش و جوانان» ایران و دیگر مقامات پیگیری کرد.
توکلیان درباره حضور کشتیگیران آمریکایی در ایران میگوید: «ازشان استقبال شاهانهای کردند. کل استادیوم همهاش فریاد میزد «آمریکا». باورنکردنی بود. احتمالاً اینها را در تلویزیون ایران نشان ندادهاند. ولی من خودم در استادیوم بودم، و همه یک پلاکارد دستشان گرفته بودند که رویش نوشته شده بود: «ما تروریست نیستیم» یا «ما حامی انسانیتایم». به همه میگفتم وظیفه شما این است که برگردید و به همه اینها را بگویید».
از تهران تا «گریتنیک» در لانگایلندِ نیویورک
توکلیان و خانوادهاش ایران را در سال ۱۹۸۶ ترک کردند. «صدای آژیرهای خطر هنوز در یادم مانده، شبها میرفتیم زیرزمین و پناه میگرفتیم و چراغها را خاموش میکردیم. همه چیز خیلی خوب یادمه. انگار همین دیروز بود». توکلیان به اثرات جنگ بر ایرانیها اشاره میکند. «یکی از اقوام نزدیک مادرم کشته شد. یک نسل، یعنی آدمهایی که پنج تا شش سال بزرگتر بودند، از دنیا رفته اند. شکافی در جمعیت ایجاد شده است».
خانوادهاش در شمیران، شمال تهران، زندگی میکردند. مادر توکلیان در راهنمایی، معلم ریاضی و علوم بود. پدرش هم خلبان بود، و وقتی در سال ۱۹۷۵ ازدواج کرد، از نیروی هوایی بیرون آمد و به برادرانش در بیزنس جواهر ملحق شد.
پیش از ترک ایران، خانواده توکلیان زندگی سختی داشتند. «حکومت چند سالی داراییهایمان را ضبط کرده بود. پدرم باید ثابت میکرد که ما طرفدار شاه نبودیم. یادم میآید از ما می پرسیدند چهطور این بیزنس را راه انداخته اید. یک سگ ژرمن شپرد داشتم، ولی مجبور شدم ردش کنم چون با قوانین اسلام نمیشد سگ در خانه نگه داریم».
وقتی خانواده به آمریکا مهاجرت کرد، سختیها و دشواریها همچنان با قوتِ تمام ادامه داشت. «یک شوک فرهنگیِ تمام عیار بود. اصلاً یک کلمه هم انگلیسی حرف نمیزدم. هیچ چی نداشتیم. باید از اول همه چیز را میساختیم. با تنگدستی در آمریکا بزرگ شدم». گریتنک در لانگایلند شهر متمولی بود و جامعه بزرگی از ایرانیان را نیز در خود جای داده بود؛ ولی خانواده توکلیان واقعاً چیزی نداشت. مادرش در کیترینگ کار میکرد و شبها هم مدرسه میرفت. پدرش مغازه کوچکی داشت. هومن هم خودش کار میکرد؛ روزنامه میفروخت، در نانوایی کار میکرد، و پیشخدمتی میکرد.
و در این مرحله بود که کشتی وارد زندگی توکلیان میشود. آن طور که خودش میگوید، «پدر و مادرم من را گذاشتند کلاس ورزش. خودشان خیلی زیاد کار میکردند تا هزینههای زندگی را تأمین کنند. میرفتم مدرسه و بعدش هم باید میرفتم تمرین کشتی. وقتی میرسیدم خانه حدود شش یا هفت بعدازظهر بود. مشقهای مدرسهام را انجام میدادم و ساعت نه میرفتم بخوابم». کشتی به او کمک می کرد تا بتواند به رؤیای موفقیت بیشتر فکر کند. جامعه کشتی نیز برای او جایگاه امنی مهیا کرده بود.
کشتی و روابط ایران و آمریکا
توکلیان در دانشگاه به کشتی ادامه داد، در شاخه ۱ لیگ «انسیایای» برای دانشگاه «هافسترا» در لانگآیلند و بعد هم برای «هانتر کالج» در نیویورک بازی میکرد. وقتی امبیای مدیریت بینالمللی میخواند، دستیار مربی در تیم کشتی شد. حتی وقتی در «وال استریت» کار میکرد، کشتی را ترک نکرد. در سال ۱۹۹۹ از کشتی حرفهای کنارهگیری کرد، ولی بعد دوباره به کشتی برگشت و برای «تیم ملی کشتی پیشکسوتان آمریکا» بازی کرد که در مسابقات قهرمانی سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ به مقام قهرمانی رسید.
توکلیان در جریان سفری که به ایران داشت متوجه شد که میتواند در زمینه کشتی به ایرانیان کمک کند. «اولین باری که به ایران برگشتم ۲۰ سالم بود. تابستان بود. با کشتیگیران ایرانی تمرین میکردم و به آنها درسهایی می دادم. همه چیز از اینجا شروع شد. کفشهای دست دوم کشتی را از همتیمیهایم خریدم و به بچههای ایرانی دادم».
ولی در مسابقات بینالمللی ۲۰۰۳ بود که توکلیان عمیقاً متوجه شد که چه طور ورزش و به خصوص کشتی میتواند تأثیر بسیار گستردهای داشته باشد و حتی به بهبود روابط ایران و آمریکا کمک کند. اینجا بود که عمیقاً خواست تا دین خود را به گروهها و افرادی که به او کمک کرده بودند ادا کند.
«میتوانستم روی صندلی ورزشگاهها بنشینم و با چشم خودم ببینم که همه این کشورهایی که این همه با هم مشکلات سیاسی و جنگ و اختلاف دارند همه با هم روی یک تشک میایستند و با هم دست میدهند و کشتی میگیرند. دیدنِ همین صحنه جرقه مهمی در ذهنم زد. با خودم گفتم، تشک کشتی درست شبیه جهان است. آدمها وارد آن میشوند و به هم احترام میگذارند. به یک زبان صحبت نمیکنند، دینها و ایدئولوژیهای مختلفی دارند. با این حال، با هم و در کنار هم زندگی میکنند. احساس کردم امیدی به انسانیت هست».
توکلیان در مقام سفیر کشتی باید هم با وزارت امور خارجه آمریکا سر و کله میزد و هم با وزارت اطلاعات ایران. میداند که وقتی به ایران میآید صفحات او را در رسانههای اجتماعی رصد میکنند. البته تا به حال به هیچ مشکلی با مأموران امنیتی ایران برنخورده است. «میدانند که هدف من فقط ورزش است. یک بار در صفحه اینستاگرام ام عکسی گذاشتم که در آن تیشرتی پوشیده بودم که رویش دو تا قلب بود، با پرچمهای ایران و آمریکا. و دقیقاً دو تا سه دقیقه بعد از اینکه عکس را گذاشتم، تذکر دادند که برش دارم».
«رؤیایت را محقق کن»
توکلیان از مدیران سازمان «بیت د استریت» (Beat the Streets) در نیویورک است که استعدادهای کشتی کشور را پرورش میدهد. در سال ۲۰۱۱ او و همسرش بورسیه «رؤیایت را محقق کن» را تأسیس کردند. هدف از این بورسیه حمایت مالی از کودکانی است که از امکانات مالی کافی برخوردار نیستند و میخواهند همزمان با تحصیلات خود، کشتی را هم ادامه بدهند. «این کار باعث میشود سراغ باندهای خلاف نروند. میروند روی تشک، کشتی میگیرند، و روی اعتماد به نفس خود کار میکنند و شاید به این ترتیب، آینده بهتر و روشنتری را برای خود ایجاد کنند. «احمد السید»، یکی از کسانی که بورسیه ما را گرفته بود توانست وارد دانشگاه «براون» بشود و الان هم در دانشکده پزشکی مشغول تحصیل است. شعار من این است: اگر من به تو کمک میکنم، تو هم به کس دیگری کمک میکنی».
سازمان «بیت د استریت» برنامه «اتحاد در میدان» (United in the Square) را در سال ۲۰۱۶ برگزار کرد. جمعیت زیادی را در میدان تایمز نیویورک جمع کرد تا شاهد نبرد کشتی آزاد بین ایران و آمریکا باشند. توکلیان میگوید: «این یکی از بزرگترین اتفاقات ورزشی در جهان کشتی است. ما به دنیا نشان دادیم که در ورزش متحد هستیم». توکلیان بسیار خوشحال و سربلند است که این سازمان برای دفاع از برابری جنسیتی، که یکی از علایق اصلی اوست، سرمایه زیادی گذاشته است.
نظر او درباره سیاست حکومت ایران برای منع ورود زنان به استادیومهای ورزشی چیست؟ «[ایرانیها] خیلی مقاومت میکنند. وقتی ایران بودم، یک کاروان از ورزشکاران زن از روسیه آمده بودند. فکر نکنم مهمان خارجیشان را رد کنند».
در دو سال گذشته، توکلیان مربی «بهناز شفیعی»، اولین موتورسوار قهرمان زن ایرانی، نیز بوده است، و قصد دارد او را، ترجیحاً تا آخر آوریل، وارد مسابقات آمریکا کند.
آیا توکیان نگران است که شاید کارها و فعالیتهایش تحت الشعاع سیاستهای دولت ترامپ قرار بگیرد؟ «موفق شدیم برایش [شفیعی] قبل از ترامپ ویزا بگیریم. وزارت امور خارجه هم در این مورد کمک کرد. البته صحبتهایی هم هست که شاید فرمان منع [ترامپ] به مسایل ورزشی اعمال نشود. امیدوارم این حرف درست باشد. اصلاً نمیفهمم چرا [ترامپ] باید ایران را در فهرستش بگذارد. هیچ عملیات تروریستی از طرف ایران در خاک آمریکا یا علیه فردی آمریکایی صورت نگرفته است».
در سال ۲۰۱۶، نام توکلیان به «تالار مشاهیر ملی کشتی» راه یافت. میگوید «افتخار بزرگی است» و البته اضافه میکند که اولین ایرانی-آمریکایی نیست که به این مقام نائل میشود، هر چند که البته جوانترین عضو آن است. «معنی اش این است که توانسته ام با کارم تغییری ایجاد کنم. امیدوارم به دیگران انگیزهای داده باشم و آنها هم این کارها را ادامه دهند. کاری فردی نیست. در عین حال، نشان می دهد که من هم باید بازیام را بهتر کنم و تلاش بیشتری انجام دهم. وقتی برای استراحت نیست».
توکلیان سخت منتظر مراسم افتتاحیه مسابقات در ۲۸ آوریل است. سرش این روزها خیلی شلوغ است. از آن طرف، همان روزها قرار است بهناز شفیعی به آمریکا بیاید. «با یک آمریکایی در کالیفرنیا مسابقه خواهد داد. یک لحظه تصورش را بکنید؛ دو موتورسوار زن؛ یکی با حجاب و یکی با موهای بلند و بلوند. این خودش به دنیا نشان می دهد که چطور دو آدم بسیار متفاوت میتوانند این قدر به هم شبیه باشند. و این کاری است که دیپلماسی ورزشی انجام میدهد».
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر