سیامک قادری روزنامهنگاری که پس از انتخابات 88 دستگیر شد، یکی از شاهدان عینی اتفاقات بند 350 در روز پنجشنبه سیاه است. او در گفتو گو با ایران وایر جزئیات حمله به بند زندانیان سیاسی را شرح میدهد و میگوید: به دلیل ظلمی که در این روز به زندانیان سیاسی شده است، جا دارد که این روز به نام روز مظلومیت زندانیان سیاسی در تاریخ ماندگار شود.
وقتی ماموران برای بازرسی آمدند شما فکر میکردید که اتفاقی در راه باشد؟
انها به اسم بازرسی امدند اما تفاوتها و چیزهای غیرعادیای که در این بازرسی وجود داشت باعث شد که ما در ذهن مان امدن انها را به عنوان حمله تلقی کنیم نه بازرسی.
چه چیزهای غیر عادیای در بازرسی روز ۲۸ فروردین وجود داشت؟
همیشه وقتی این افراد برای بازرسی میآیند نیروهای انسانی به قول خودشان باتجربه همراه دارند که میدانند باید کجاها را بگردند و یکسری وسایل فنی هم همراه دارند، شبیه آنچه که در فرودگاه ها وجود دارد و وسایل الکترونیکی را کشف میکنند. 28 فروردین اما حجم زیادی دوربین فیلمبرداری در سایزهای بزرگ و کوچک همراه داشتند. این در حالی است که در همه قسمت های بند 350 دوربین های کنترل مستقر است که بیست و چهار ساعته حتی در حمام و دستشویی هم روشن است و فیلم میگیرد. این نشان میداد که هدف این بار قبل از بازرسی، ثبت و تصویربرداری است . ما در دورههای قبل میدیدم که معمولا چند سری آدم برای بازرسی میآیند. یکسری سربازهای معمولی بوددند که کارشان گشتن انجا بود و معمولا لباس نظامی تنشان بود و تجهیزات دیگری هم همراه نداشتند. یک دسته هم فرماندهانشان بودند که میآمدند و می گفتند وظیفه داریم بازرسی کنیم و شما باید بیرون بیایید. اما آن روز، بچههایی که از اتاق های بالا آمدند، گفتند ادمهای متفاوت دیگری دیده اند. مثلا یک دسته از انها لباس شخصیهایی بودند که با تجهیزاتی مثل بیسیم وارد بند شده بودند اما داخل اتاق ها نیامدند. بچههایی هم که از سمت بهداری می آمدند، گفتند یک عده با لباس ضد شورش و مجهز به باطوم و سپر و ضربهگیر بیرون بند منتظر بودند. اینها نشان میداد برای کاری غیر از بازرسی امده بودند. چون در بازرسیهای قبلی وسایل شخصی بچهها گم شده بود موقع بازرسی ازهر اتاق یکی به نمایندگی بچهها داخل میماند و بازرسی پیش چشم او انجام میشد اما آن روز همان یک نماینده را هم در برخی از اتاقها که به قول خودشان مشکوک بود، هم نپذیرفتند. در روزهای عادی وقتی بازرسی انجام میشود نمایندگان داخل اتاق ها میمانند، بقیه بچهها به هواخوری میروند. درهای ساختمان قفل میشود و بچههایی که در حیاط هستند بسته به هدفی که برایش زندان هستند، شعار میدهند. گاهی هم شعارها تند میشود. ماموران هم وقتی اعتراضات را میبینند، کارشان را زودتر انجام میدهند بازرسیهای عادی در مجموع یک ساعت طول میکشید اما آن روز بازرسی از ساعت نه صبح شروع شد و تا ساعت یک ونیم ظهر ادامه داشت.
درگیری کی آغاز شد؟
درگیری یک سابقهای داشت. در واقع دو سری قبل که برای بازرسی آمده بودند در بعضی از اتاقها اقلام گرانقیمت بچهها گم شده بود. وسایلی که بچهها از آنها به عنوان واحد پول برای خرید آثار هنری استفاده میکردند. ساعت، انگشتر و گاهی جواهراتی که جنبه یادگاری داشتند، گم شدند. بعضیوقت ها چیزهایی مثل رادیو که در بند کمیاب و گران بودند، گم شده بود. گاهی هم آنقدر حین بازرسی اتاقها را به هم میریختند وسیله یک اتاق در اتاق دیگر پیدا میشد اما به هرحال بچهها گمان میکردند که وسایل دزدیده شده. گاهی این وسایل پیدا میشد و گاهی هم نمیشد. این مسائل بچهها را اذیت کرده بود. بنابراین بچههای بعضی اتاقها تصمیم گرفتند در بازرسی بعدی صحبت کنند و بگویند ما بیرون نمیرویم، مرتب توی اتاق می نشینیم و شما بازرسی را انجام دهید.پیش از آن روز، کسانی هم که برای بازرسی آمده بودند چون با هدف بازرسی امدند و برای درگیری نیامده بودند، قبول کردند، بچههای اتاق یک و سه داخل ماندند. ماهم رفتیم بیرون و بازرسی انجام شد. ۲۸ فروردین گفتند: همه بیرون. خب، طبیتا بچههای اتاق یک و سه گفتند که ما بیرون نمیرویم. حدود صد و پنجاه، شصت نفر بیرون رفتیم و حدود 40 نفر که بچههای دو اتاق بودند، داخل ماندند. ما از بیرون به وسیله پنجرههایی که به حیاط راه داشت، می دیدیم که اول بچهها صحبت میکنند اما بعد درگیری لفظی شروع شد و بعد نیروهای ضد شورش داخل اتاق ها ریختند و شروع به کتک زدن کردند. یکسری از بچهها هم مقاومت کردند و کار بالا گرفت. اعتراضها هم در بیرون شروع شد و اعتراضها تند شد و آنها هم با دوربینهایی که آورده بودند، شروع به فیلمبرداری کردند.
مگر دوربینهای کنترل بند همیشه روشن نیست فکر میکنید چه نیازی به فیلمبرداری بود؟
بله با توجه به دوربینهای کنترل بند، نیازی به فیلمبرداری مجزا نداشتند اما به محض ورود بالای پشتبام رفتند و سهپایه و دوربین نصب کردند که برایمان خیلی عجیب بود. روی پلههایی هم که طبقه بالای بند را به پایین وصل میکنند، یک دوربین رو به در حیاط که یک در شیشهای با میلههای آهنی بود، نصب کردند. این برای ما خیلی عجیب بود چون در حیاط از سه زاویه توسط دوربینهای کنترل فیلمبرداری میشد. بعد که درگیریها بالا گرفت و شیشه در حیاط شکست و سربازها از داخل با بچهها از بیرون با هم درگیر شدند. یعنی سربازها فحشهای رکیک ناموسی به بچهها میدادند و بچهها از بیرون هر چه دم دست داشتند، پرت میکردند. من متوجه شدم که چراغ دوربینی که رو به روی در نصب شده، روشن است و فیلمبرداری میشود.
اخبار خیلی سریع به بیرون رسید. چطور به خانوادهها خبر دادید؟
قبل از پاسخ به این سوال باید توضیح مختصری بدهم. یکی از دلایلی که تجهیرات فنی برای کشف تلفن های همراه می آورند این است که در آیین نامه زندانها ارتباط زندانی با خانوادهاش از طریق تلفن، نامه و ملاقات جزو حقوق زندانی است. اما تمام این موارد در بند 350 رعایت نمیشود و به طور عمد سعی میکنند، خانوادهها را از حق ارتباط با متهم وابسته با خودشان محروم کنند. بنابراین خانوادهها به شدت مجازات میشوند. سال 89 در بند 350 به بهانه اینکه بچهها از داخل زندان با مراکز حقوق بشری تماس میگرفتند و اخبار داخل زندان منعکس میشود، تلفن ها را قطع کردند. بعد از آن هرگز اجازه تلفن زدن به بچهها ندادند. بنابراین خیلی از زندانیان که خانوادههایشان شهرستان بودند و میخواستند با آنها ارتباط بگیرند از طریق غیر قانونی با قیمت های بسیار بالا موبایل تهیه میکردند. اینجا خواستم به این نکته اشاره کنم که اگر در بند موبایل پیدا میشود به این معنا نیست که زندانیها کار غیر قانونی انجام میدهند، بلکه این را نشان میدهد که آنها، آیین نامه زندان ها را زیر پا میگذارند. حتی زندانیها بارها صحبت کردند و گفتند شما تلفن بدهید، یک دستگاه شنود هم بگذارید و با کسانی که تخلف میکنند برخورد کنید. چرا خانوادهها را مجازات میکنید؟ مذاکرات بسیاری از سوی نمایندگان بچهها انجام شد اما اثری نگذاشت. روز بیست وهشتم فروردین به دلیل نوع و شدت برخوردهایی که ان روز وجود داشت، بچههایی که تلفن داشتند، شروع کردند به تماس گرفتن با بیرون و وضعیت را اطلاع دادند. بنابراین از ساعت حدود یک به بعد خبرها در سایتهای مختلف منتشر شده. البته مشخص نیست که خبرها چطور به سایت ها رسیده اما خبرهایی که بیرون آمد کاملا درست بود و تازه ما معتقدیم که خیلی هم معتدل بود و شدت وحدت خشونت در خبرها منعکس نشده بود.
چطور متوجه شدید که خبرها منتشر شده؟
از طریق همان افرادی که با خانوادههایشان ارتباط داشتند و لحظه به لحظه تحولات بیرون را گزارش میدادند. متوجه شدیم در واقع غیر از خبرگزاریهای داخلی که همه سکوت کرده بودند، سایت های دیگر شروع به نوشتن خبر کردهاند. فردا هم وقتی روزنامه «قانون» به بند آمد، دیدیم که بخش زیادی از اتفاقات داخل بند در روزنامه «قانون» منتشر شده.
با توجه به انتشار اخبار چه انتظاری داشتید؟
با توجه به اینکه خبرهای زیادی از این ماجرا منتشر شد، انتظار زندانیها این بود که این موضوع به گوش آقایان و مسئولانی که در این مواقع خودشان را به نشنیدن و ندیدن میزنند، رسیده باشد و حداقل یک بخشهایی از حاکمیت به این نامردیای که در حق زندانیها کردند، واکنشی نشان دهند. اما اتفاقی که فردای ان روز شاهدش بودیم پخش فیلمی بود که به شکل گزینشی بخش هایی از ماجرا را نشان میداد. در این فیلم تجهیزاتی نشان دادند که اصلا مرتبط به زندانیان بند350 نبود. یکسری موبایل های قدیمی و از رده خارج بود و یک اسمارت فن بود که اسمش را گذاشتند تجهیزات ماهوارهای. اما یکی از جالبترین ماجراها این بود که از قدیم در بندها یکسری تلویزیونهای قدیمی پشت دار 15 اینچ و 17 اینچ بود که مال دوران قبل بود. بعد از سال 88 اقای مرعشی یکسری تلویزیون ال سی دی برای اتاق ها خرید و طبیعتا تلویزیونهای قدیمی به حیاط منتقل شد. اینها توی حیاط انبار شده بود زیر باران و افتاب و... بعد که بچهها را جمع کردند با باتومها پشت تلویزیونها را شکستند و بردهای الکترونیکیاش را بیرون آوردند و بعد بردها را روی میز گذاشتند کنار تلفنها. خب وقتی این وسایل کنار هم قرار میگیرد بیننده فکر میکند با یک مرکز جاسوسی طرف است.
پس از این اتفاق وضعیت زندگی در بند 350 بهتر شد یا بدتر؟
در جمع بندی کلی وضعیت به مراتب بدتر شد. تا مدتها ملاقات ها قطع بود. پنجاه شصت نفری که به انفرادی منتقل شده بودند حدود یکماه اجازه ملاقات ندادند. مجروحان را به بیمارستان منتقل نکردند. سختگیریها بیشتر شد. آوردن کتاب و وسایل سختتر شد. مضاف بر اینکه تعدادی به صورت غیر قانونی به زندان های دیگر مثل رجایی شهر یا شهرستان ها منتقل شدند. حکم اعدام اقای خسروی که تقریبا حدود یکسال بود که لغو شده بود به دلیل اینکه اقای خسروی رئیس اتاق یک بود و یکی از کسانی بود که مقاومت کرده بود، اجرا شد. اتفاقی که برای بچههای 350 افتاده بود بسیار گران بود و هنوز هم ادامه دارد. من فکر میکنم به دلیل ظلمی که به زندانیان سیاسی در این روز شده جا دارد که این روز به اسم مظلومیت زندانیان سیاسی و عقیدتی در تاریخ ماندگار شود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر