نامش «بازی های همبستگی کشورهای اسلامی» است. سال 2004 در اجلاس «سازمان کنفرانس اسلامی»، اول بار ایران پیشنهاد برگزاری آن را داده بود اما اساسنامه مسابقات را که بخوانیم، نامی از ایران به عنوان ابداع کننده مسابقات وجود ندارد.
سال 2004 مقرر شد که 57 عضو این سازمان در رقابت هایی شرکت کنند که فقط با حضور اعضای آن و به عبارتی، کشورهای مسلمان جهان برگزار می شود. عربستان طرح را روی هوا قاپ زد. در همان اجلاس، عربستانی ها با این پیشنهاد خارق العاده که سال بعد از آن (2005 میلادی) میزبان این رقابت ها خواهند شد، اعضا را متقاعد می کنند تا به برگزاری این مسابقات و البته میزبانی سعودی ها رای مثبت دهند.
دلیل برگزاری این مسابقات را می توان در دو بعد حقیقی و شعارگونه بررسی کرد. سال 1981 مجمع سازمان کنفرانس اسلامی رای به شکل گیری «فدراسیون ورزش های اسلامی» داده بود. این فدراسیون در حقیقت فقط یک حضور سایه مانند داشت. از سال 1981 تا سال 2005 اما نه رقابتی برگزار کرد و نه نقشی در مجامع ورزشی بین المللی داشت؛ مثلا در نشست های «کمیته جهانی المپیک» یا فدراسیون های جهانی ورزشی، جایی برایش باز نشد.
این انفعال، کشورهای اسلامی را بیش تر از قبل در بعد ورزش از هم راند. اساسا «آی اس اس اف»(I.S.S.F) یا همان «فدراسیون کشورهای اسلامی» پدید آمده بود تا یک کلونی متحد ورزشی برای مقابله با تیم ها و ورزشکاران اسراییلی ایجاد کند؛ نمونه اش فوتبال اسراییل است. سال 1964 آن ها قهرمان آسیا شدند، سال 1970 به عنوان تنها نماینده آسیا و اقیانوسیه به جام جهانی رسیدند، سال 1976 هم به رقابت های المپیک مونترال رفتند. در این میان، یک نایب قهرمانی آسیا هم به خاطر شکست مقابل ایران در سال 1968 به نام آن ها ثبت شده بود.
اما کشورهای عربی از سال 1979 تصمیم می گیرند رقابت های «جام ملت های آسیا» را در صورت حضور اسراییل» تحریم کنند. تهدید کشورهای عربی باعث می شود که اسراییل از دوره بعد تغییر مکان دهد؛ اتفاقی که با موافقت کمیته المپیک جهانی همراه بود. سری که درد نمی کرد را دستمال نبستند! اسراییل به لحاظ موقعیت جغرافیایی و سیاسی در آسیا ماند اما ورزشکاران و تیم های ورزشی آن به اروپا رفتند.
سال 1981 فدراسیون کشورهای اسلامی راه اندازی شد اما تا سال 1993 دقیقا هیچ نقشی در ورزش کشورهای مسلمان نداشت. در این سال هم ایران بدون کمک یا درخواست از فدراسیون کشورهای اسلامی، فقط براساس طرحی که از قبل توسط «فائزه هاشمی رفسنجانی» برای اطلاع این فدراسیون ارسال شده بود، اقدام به برگزاری «رقابت های زنان کشورهای اسلامی» کرد.
فائزه آن روزها رییس «فدراسیون ورزش های اسلامی زنان» بود که خودش سال 1369 در تهران راه اندازی کرده بود؛ یک تشکل مستقل که بخشی از بودجه اش را از سازمان وقت تربیت بدنی و ردیف بودجه دولت می گرفت. البته این تشکل در مردادماه سال 1390 تعطیل شد. گروهی موسوم به «انصار حزب الله» به ساختمان آن حمله کردند و فائزه هاشمی هم مدعی شد که به دلیل سه سال عدم پرداخت بودجه از سوی دولت، درش را تخته می کند.
سال 1993 میلادی، فائزه با همین تشکل نیمه دولتی، «بازی های زنان مسلمان» را راه انداخت. چهار سال بعد باز هم دختران ورزشکار از کشورهای اسلامی توانستند در این مسابقات به میزبانی ایران شرکت کنند. اما از سال 2001 ایران اعلام کرد که هر زن مسلمانی، از هر کشوری (ولو غیرمسلمان) با رعایت بندهای اساسنامه و قوانین مسابقات، قادر به حضور در این مسابقات است. مهم ترین قانون هم این بود که شرکت کننده ها نمی توانستند بدون روسری و لباس محافظ بانوان (که از نظر شرع اسلام مورد تایید باشد) در رقابت ها شرکت کنند.
عربستان می خواست جلوی انحصار ایران در ورزش کشورهای اسلامی را بگیرد. این را بعدها «علی کفاشیان»، رییس وقت کمیته ملی المپیک ایران تایید کرد. او گفته بود که دستپاچگی عربستانی ها به دو دلیل بود؛ اول این که ایران سه دوره بازی های زنان کشورهای اسلامی را در تهران و رشت برگزار کرده بود و دوم این که طرح پیشنهادی برگزاری رقابت های همبستگی کشورهای اسلامی را نه به فدراسیون کشورهای اسلامی که به صورت مستقیم به سازمان کنفرانس اسلامی برده بود.
طرح را «بهرام افشارزاده»، مردی نوشت که پیش از علی کفاشیان ریاست کمیته ملی المپیک ایران را برعهده داشت. او البته سال ها است که تنها عضو ایرانی فدراسیون کشورهای اسلامی هم محسوب می شود. ابتدا قصد داشت این طرح را به همان فدراسیون کشورهای اسلامی ببرد اما «محسن مهرعلیزاده»، رییس وقت سازمان تربیت بدنی طرح او را با دولت در میان می گذارد. دولت مخالفت می کند و طرح را مستقیم به سازمان کنفرانس اسلامی می برد؛ یعنی اجلاس سال 2004 در ترکیه.
عربستان میزبان شد و بازی ها را در 15 رشته و در چهار شهر مکه، مدینه، جده و طائف برگزار کرد. عربستانی ها به حدی برای برگزاری مسابقات عجول بودند که اساسنامه مسابقات را با ایراداتی مشخص نگارش کردند؛ مثلا فقط نوشته بودند که در این بازی ها تنها ۵۷ کشور عضو در سازمان کنفرانس اسلامی حق حضور خواهند داشت اما در مورد ورزشکارانی با سایر ادیان، مواردی را ذکر نکردند. برای همین مثلا تیم فوتبال ایران در این دوره از مسابقات با «آندرانیک تیموریان» وارد شد.
«بیژن ذوالفقارنسب» یک ماه قبل از شروع مسابقات گفته بود: «بزرگ ترین نگرانی من این است که کارت بازی آندو صادر نشود.»
آندو بدون مشکل بازی کرد، فقط اجازه حضور در شهر مکه را نداشت. ورود به شهر مکه، برای غیرمسلمانان ممنوع است.
سال 2005 ایران و عربستان دو میزبان برای دو رقابت ورزشی اسلامی می شوند؛ یکی در تهران با نام «زنان مسلمان»، یکی در عربستان با نام «کشورهای اسلامی». از دوره بعد، همبستگی ها تقریبا از بین رفت.
قرار بود بعد از عربستان، ایران میزبان رقابت های کشورهای اسلامی در سال 2009 شود. در همان روز اختتامیه دوره اول، به عنوان دومین کشور میزبان معرفی شد. نکته جالب این جا است که ژانویه سال 2010، یعنی یک سال و دو ماه پس از آن که قرار بود ایران برگزار کننده و میزبان دومین دوره بازی های کشورهای اسلامی باشد، فدراسیون همبستگی کشورهای اسلامی در بیانیه ای بلندبالا، میزبانی آن را ملغی اعلام کرد.
در بخشی از این بیانیه آمده بود: «شورای اداری فدراسيون (کشورهای اسلامی) با اجماع تصميم به لغو دومين دوره بازیهای همبستگی كشورهای اسلامی كه قرار بود در جمهوری اسلامی ايران برگزار شود، گرفت و اين تصميم با توجه به عدم پايبندی كميته برگزاركننده بازی ها به اساسنامه فدراسيون و مخالفت با تصميم مجمع عمومی فدراسيون در ششمين نشست آن گرفته شد.»
سال 1383 از سوی تربیت بدنی وقت، «حسن میرزاآقابیک» به عنوان دبیر اجرایی برگزاری مسابقات انتخاب می شود. سه سال بعد، با تغییر دولت، «محمد علی آبادی»، رییس تربیت بدنی دولت محمود احمدی نژاد در ادامه پروسه تغییرات در تمامی پست های مدیریتی ورزشی، میرزاآقابیگ را به جای «شاهرخ شهنازی» می گذارد.
ایران یک سال رقابت را به دلیل شیوع آنفولانزای خوکی به تعویق انداخت. سال بعد فدراسیون ورزش های اسلامی بنا به اعتراض عربستان که بعد همراهی 11 کشور عمدتا عربی را همراه خود کرد، میزبانی ایران را لغو کرد. دلیل اعتراض، نقش «خلیج فارس» بود روی مدال های ورزشکاران. ایران یا باید نقش خلیج فارس را برمی داشت، یا باید از میزبانی صرف نظر می کرد. بین این دو، انتخاب ایران لغو میزبانی شد.
ایران همان سال از میزبانی بازی های زنان مسلمان هم سر باز زد. یک دلیل واضح داشت؛ فائزه هاشمی قدرت اجرایی خود برای برگزاری رقابت ها را از دست داده بود. دومین دوره، از ۲۲ سپتامبر تا یک اکتبر ۲۰۱۳ به میزبانی شهر «پالمبانگ» اندونزی برگزار شد. در ایران زمزمه هایی مبنی بر تحریم این رقابت ها به گوش می رسید اما به مرحله اجرا درنیامد. مهم ترین مخالف تحریم هم بهرام افشارزاده بود. آن روزها معاونت وزارت ورزش و جوانان را در دست داشت.
قرار بود فدراسیون ورزش های اسلامی محلی شود برای اتحاد کشورهای مسلمان و البته در نطفه، برای مقابله با «اسراییل». همین فدراسیون اما به خاطر نام خلیج فارس اعلام به لغو بازی های تهران کرد.
نامش «همبستگی» کشورهای اسلامی است اما یک ائتلاف در دل این مجمع به صورت دایمی علیه یکدیگر وجود دارد. همین حالا، از میان کشورهای شرکت کننده، روابط دیپلماتیک ایران و عربستان شکر آب است و هر دو کشور ورزشکاران خود را به خاک دیگری اعزام نمی کنند. دولت امارات هم در دستوری محرمانه، مانع از رویارویی دوستانه و تدارکاتی تیم ها و ورزشکارانش مقابل نماینده های ایرانی شده است. عربستان علیه سوریه مواضع تند سیاسی دارد. روزنامه «مکه» در عربستان سعودی بهمن ماه امسال از ممنوعیت سفر مردان زیر 40 سال عربستانی به عراق خبر داده است. جیبوتی یکی دیگر از کشورهای اسلامی است که در این رقابت ها حضور دارد اما روابط دیپلماتیک خود با ایران را پس از حمله به سفارت عربستان در تهران از بین برد. لبنان هم هست؛ نوعی محل مناقشات سیاسی کشورهای عربی و ایران در خاورمیانه. همین طور قطر را می بینیم و پاکستان را.
قرار است چهارمین دوره این رقابت ها در باکو (آذربایجان) خرداد و تیرماه سال آینده خورشیدی برگزار شود. تیم های ورزشی ایران، یک به یک مربیان و ملی پوشان خود را می شناسند. «رسول خادم» ماه گذشته برای بازدید از امکانات کشتی باکو به آذربایجان رفت و دیروز هم فدراسیون تکواندو اعلام کرد که «فریبرز عسکری» به عنوان سرمربی تیم ملی تکواندو برای حضور در بازیهای کشورهای اسلامی انتخاب شده است. اما سوال همچنان این جا است که این رقابت ها تا چه حد به همبستگی کشورهای اسلامی کمک می کنند؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر