برای مطالبی که نوشتهاند، بارها بازجویی و بازداشت شده، حکم ممنوعالخروجی گرفته و تهدید شدهاند. وقتی فشارهای شدید امنیتی امانشان را بریده، زندگیشان را داخل چمدان ریخته و زدهاند بیرون. خودشان را به دفتر سازمان ملل متحد رساندهاند به امید این که جایی بهتر از مملکت آبا و اجدادیشان پیدا کنند؛ جایی که خبری از زندان و بازجویی و تهدید نباشد. این چکیده کلی از سرنوشت بسیاری از فعالان مدنی و رسانه ای است که راه پناهجویی را انتخاب کرده اند.
در سالهای اخیر، شمار زیادی از روزنامهنگاران و وبلاگنویسان ایرانی برای گرفتن پناهندگی به دفتر سازمان ملل در ترکیه مراجعه کرده اند. بسیاری هنوز در نوبت انتظار هستند؛ انتظاری که گاهی سالها طول میکشد. فرمان اجرایی «دونالد ترامپ»، رییس جمهوری امریکا برای تعلیق 120 روزه پذیرش پناهجو هم روند این انتظار را کندتر از همیشه کرده است.
«شراگیم زند» طنرنویس است و در سایتهای مختلفی فعالیت میکند. پیش از این، او وبلاگ نویس بوده و 10 سالی در فضای مجازی مینوشته است: «نوشته هایم را که شامل نوشته های شخصی و نیز افکار و عقایدم در زمینه های سیاسی و اجتماعی بودند، بدون توجه به خطوط قرمزی که حکومت تعریف کرده بود، منتشر میکردم. این نوشته ها در این 10 سال شامل همه چیز میشدند؛ بخشی از این نوشته ها طنز بود و بخشی از آن نقدهایی تند که لبه تیزش متوجه حکومت و گاه مذهب بود که همه را در وبلاگ و بعدها صفحه فیس بوکم که هر دو نسبتا پر مخاطب بودند، منتشر میکردم. مجموعه این نوشته ها، چه در وبلاگ و چه در شبکه های اجتماعی، در نهایت منجر به گرفتن حکم ممنوع الخروجی و سپس احضارم به اداره اطلاعات شد.»
او دو سال و هفت ماه پیش درخواست پناهندگی خود را به دفتر سازمان ملل در ترکیه داده است: «با توجه به برخورد گسترده با کاربران فضای مجازی و این که هیچ تضمینی وجود نداشت بعد از احضار آزاد شوم، تصمیم به خروج غیرقانونی از مرز ترکیه گرفتم.»
شراگیم در حال حاضر منتظر طی شدن روند پناهندگی خود است؛ روندی که برای هیچکدام از پناهجوها مشخص نیست چه قدر زمان میبرد: «تقریبا هشت ماه طول کشید تا پیشمصاحبه ای با من انجام شد. سوالات مقدماتی پرسیدند که مشکلم چه بوده و برایم تشکیل پرونده دادند. حدود یک سال طول کشید تا مصاحبه اصلی را انجام دادم. الان با این که حدود هشت ماه است جواب قبولی سازمان ملل به من اعلام شده اما کماکان منتظر کشوری هستم که به عنوان کشور سوم (مقصد نهایی) معرفی شود. چیزی که عذاب آور است، عدم شفافیت در طی شدن پروسه های پناهندگی است. کسی که وارد ترکیه میشود و درخواست پناهندگی میکند، اصلا نمیتواند تخمین بزند که دو سال این جا معطل میشود و یا چهار سال.»
هنوز از طرف سازمان ملل به طور رسمی کشوری به آنها معرفی نشده اما مادر شراگیم زند در امریکا زندگی میکند و انتخاب آنها هم امریکا بوده است. حالا فرمان دونالد ترامپ احتمالا زندگی آنها را هم تحت تاثیر قرارمیدهد: «راستش الان برای من فرق نمیکند چه کشوری به من بدهند. بزرگ ترین عذاب برای پناه جویان، زندگی در تعلیق است و حالا این تعلیق با این فرمان ترامپ بیش تر هم خواهد شد. بخش عمده ای از پناه جویانی که در ترکیه هستند را تاکنون امریکا پذیرش میکرد. این هم مستلزم یک سال و گاهی دو سال در نوبت ماندن و طی شدن مراحل پذیرش، از مصاحبه تا چک های امنیتی بود. حالا با متوقف شدن این روند، احتمالا پروسه توقف در ترکیه برای من و امثال من بسیار طولانی تر خواهد شد.»
او معتقد است فرمان اجرایی رییس جمهوری امریکا بسیاری از پناه جویان ایرانی را سرخورده و ناامید کرده است: «حالا خیلی از پناه جویان احساس ترس و استیصال دارند. کسی که پناهنده واقعی است، تنها فکری که آرامش میکند، این است که اگر از کشور خودش رانده شده اما دنیا بزرگ است و میتواند جای دیگری زندگی جدیدی را شروع کند ولی حالا دنیا برای پناه جویان ایرانی کوچک تر شده است.»
«مریم» و شوهرش «جواد» هم پناه جو هستند و تنها یک مرحله تا زمان پرواز به مقصد نهایی، یعنی امریکا فاصله داشتهاند: «بعد از گذشت چهارسال، ما تازه به مرحله آزمایش های پزشکی رسیدهایم. امریکا ما را به عنوان پناهنده پذیرفته و این یک مرحله قبل از پرواز است.»
زمانی که آنها به مرحله انتخاب کشور مقصد رسیدهاند، هیچ کشوری جز امریکا پناهنده نمیگرفته و آنها هم همین کشور را انتخاب کردهاند: «همیشه وقتی امریکا به عنوان کشور مقصد انتخاب میشود، روند پرونده طولانیتر میشود چون غیر از مصاحبه سازمان ملل، افسرهای امریکایی هم در چند مرحله با پناه جوها مصاحبه میکنند.»
پروسه پرونده آنها آن قدر طولانی شده است که دوبار نامه انصراف نوشتهاند: «در این طور مواقع اگر با انصراف موافقت کنند، پرونده دوباره به دفتر نمایندگی سازمان ملل برمیگردد و کشور دیگری معرفی میشود. اما گفتند پرونده در مراحل آخر است و امکان انصراف وجود ندارد.»
افسران امریکایی دوبار با آن ها مصاحبه کرده بودند: «برای پانزدهم فوریه هم وقت مصاحبه نهایی با افسر امریکایی داشتیم. تماس گرفتند و به خاطر فرمان دونالد ترامپ، مصاحبه را لغو کردند.»
آنها این روزها حال خوشی ندارند: «پناهندگی خودش پروسه دشواری است و تعلیقهای این طوری باعث میشود از درون خالی شوی. امیدواریم وضعیت دشوارتر از این نشود.»
روزنامهنگارانی هم هستند که دوران پناه جویی را از سر گذرانده و گرین کارت گرفتهاند اما باز هم فرمان اجرایی ترامپ درگیرشان کرده است. یک روزنامه نگار ایرانی که در واشنگتن دی سی زندگی میکند، به «ایرانوایر» میگوید: «با این که میگویند گرین کارتیها فقط در موارد محدودی ممکن است بازجویی شوند اما نگرانیآن با ما هست و البته برای آینده نگران هستیم؛ این که آیا امکان دیدار اعضای خانواده را برای همیشه در امریکا از دست میدهیم.»
او چهار سال در ترکیه پناه جو بوده است: «قسمت مربوط به سازمان ملل حدود یک سال طول کشید ولی مراحل مربوط به امریکا حدود سه سال زمان برد. دوستانی داشتم که شرایط شان مشابه شرایط من بود اما چون مقصدشان اروپا بود، بعد از قبولی از طرف سازمان ملل، خیلی زود به اروپا رفتند. اما پناهندگی امریکا خودش یک پروسه جدا است؛ یعنی علاوه بر مصاحبه سازمان ملل، دو مصاحبه باید در سیستم پناهندگی امریکا انجام بدهی و بعد از این مراحل، مرحله چک امنیتی است که ممکن است روند بسیار طولانی داشته باشد.»
او سوالات مصاحبه ها را کاملا به یاد دارد: «سوال معمولی پرسیدند؛ مثلا این که چرا آمدی بیرون؟ اگر برگردی، چه اتفاقی میافتد و از این قبیل. اما سوالات دیگری هم داشت که عجیب به نظر میرسند؛ مثلا آیا تا به حال در کارهای تروریستی مشارکت داشته ای؟ با کمونیستها همکاری کرده ای؟ با سپاه کار کرده ای؟»
این روزنامه نگار در این پروسه فقط دو سال منتظر جواب چکهای امنیتی بوده است. با این حال، حدس میزند این پروسه در آینده و بعد از قطع تعلیق 120 روزه ترامپ برای پناه جوهایی که میخواهند به امریکا بروند، طولانی تر هم بشود. او آرزو میکند هر چه زودتر این فرمان اجرایی متوقف شود و زندگی برای امثال او و دوستانش به حالت عادی برگردد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
خیلی از ایرانی ها رویای مهاجرت دارند مخصوصا نخبگان ایرانی .بخاطر مسایل مالی و رشد اقتصادی بخاطر مسایل علمی و رشد علمی .بخاطر تفاوت دیدگاه با حکومت جمهوری اسلامی که این تفاوت دیدگاه ممکن است به مرگ و زندان ختم شود .واقعا چرا حکومت جمهوری اسلامی به جنگ نخبگان رفته است .ایا این جنگ سنت و مدرنیته است .که حکومت منطبق بر سن ت ایران با تمام اشکال مدرنیته سر جنگ دارد .براستی راه حل چیست .ایا واقعا حکومت ایران درک نمیکند این همه مهاجرت نخبگان به ضرر مملکت است .یا ارزشی برای نخبگان قایل نیست .یا این که فراهم اوردن شرایط حضور نخبگان در جامعه نیاز به تغییرات اساسی دارد .تغییراتی که معنا و مفهوم جمهوری اسلامی را عوض می کند .هر چند این تغییرات از بالا اعمال نمی شود بلکه باید بدست مردم اعمال شود .مردمی که برای ارش صادقی عده اشان به صد نفر نمی رسید .به هر حال جامعه ما بسیار دور است از مدرنیته به معنای صاحب دانش و ثروت و صاحب قدرت شدن مردم .با این وضعیت نخبگان ایرانی تنها یک راه دارند مهاجرت .که این معنا باز گشت ناپذیر است .فرمان ترامپ با مقدمه گفته شده و تقابل سنت و مدرنیته در ایران که در تقابل نخبگان و حکومت نمود یافته است .حکم زندانی و نابود کردن نخبگان ایرانی است .زندانی کردن در دیواره های سنت جکهوری اسلامی و .زندانی شدن در جامعه سنتی و افکار پوسیده. ... بیشتر