یکی دو هفته پیش برای چندمین بار متوالی جلوی استانداری استان خوزستان تجمع کردند. این دستفروش ها از وعده ساماندهی مسوولان استان به ستوه آمده اند. سرپرست خانوارند و از سر ناچاری و فقر، گوشه خیابان بساط پهن می کنند. می گویند مسوولان استانداری، شورای شهر و فرمانداری به بهانه ساماندهی و متمرکز کردنشان در یک مکان ثابت، می خواهند نابودشان کنند.
اهواز را شاید بتوان «شهر دستفروش ها» نامید؛ شهر ثروتمندی که بزرگ ترین میدان نفتی کشور را در دل تبدارش جا داده اما روی همین میدان نفتی عظیم، منبع درآمد بسیاری از ساکنان فقیرنشین آن از محل پهن کردن بساط در حاشیه خیابان ها تامین می شود؛ این شهر تنش همیشۀ تاریخ درد می کرده است.
محلی ها می گویند در طول همین یک سالی که فشارها افزایش پیدا کرده، چند نفر از دستفروش های بیکار شده دست به خودکشی زده اند. آن ها از جوانی به نام «مهدی عفراوی» حرف می زنند که خودش را زیر چرخ های بی رحم قطار انداخت و مرد.
«حسنعلی کردونی»، دستفروش است. او می گوید اسفندماه سال گذشته پلاکارد نصب کردند و ابلاغیه زدند برای جابه جایی: «خب ما بیش از سه تا چهار هزار نفریم ولی مرکزی که در پارک "ربیع" یا "کورش" راه اندازی کرده اند، هم دور است و بی رونق و هم گنجایش همه ما را ندارد. تکلیف بقیه افراد چه می شود؟»
یک سوی دیگر ماجرا، مغازه دارهای منطقه هستند. آن ها به روشنی از رفتن دستفروش ها خوشحال شده اند و می گویند شهر چهره زیباتری پیدا کرده است. رفتن آن ها به مثابه کسب سود مالی بیش تر برای مغازه دارها و آرامش منطقه است. با وجود خوشحالی آن ها، مردم فقیر محلی ناشاد هستند. این روزها سفره یک عده خالی است، عده دیگری هم که توان خرید بالایی ندارند و از همین دست فروش ها با قیمتی ارزان تر بخشی از مایحتاج خود را تهیه می کردند و با این معامله های اندک و ارزان دلخوش بودند، مجبور به حذف برخی اقلام مورد نیازشان شده اند.
اصل درگیری ها بعد از تصویب «طرح ساماندهی دستفروشان محلی» شروع شد. این طرح را شورای شهر اهواز در سال جاری برای انتقال دست فروش ها به بازارچه های محلی و پارک «ربیع» در منطقه «آخر آسفالت» با گنجایش هزار بساط دست فروشی تصویب کرد.
برای اجرایی کردن این طرح، ماموران نیروی انتظامی و اجرایی شهرداری اگر دعوا بالا بگیرد و دستشان برسد، از شوکر برقی و برخورد قهری استفاده می کنند. آن ها گرچه برخورد قهری را انکار می کنند اما ویدیوها و تصاویری از سوی شهروند خبرنگاران و مردم عادی گرفته و در فضای مجازی پخش شده اند که این قبیل برخوردهای خشونت بار را نشان می دهند؛ مانند فیلم مربوط به پیرزن دستفروشی که با شوکر برقی در خیابان «خوانساری» مجروح و راهی بیمارستان شده بود.
«عدنان سخراوی» یکی از دست فروش های خیابان «نادری» است. او می گوید بارها از آن ها پول های مختصری دریافت شده و وعده سامان دهی داده اند: «آمارگیری کرده اند، مشخصات و شماره تلفن گرفته اند، شورای دست فروشان خیابان نادری اطلاعیه داده و ما مشخصاتمان را ارسال کرده ایم... چندین بار گفته شده بین استانداری، فرمانداری و شورای تامین برای ساماندهی ما توافق شده اما هر بار شهردار اهواز به خاطر بازی های سیاسی با نمایندگان مجلس، از پذیرفتن پیشنهاد ساماندهی و حل ماجرا سرباز زده است.»
«یوسف موسوی» هم می گوید سال 1388، 35 هزار تومان برای طرح سامان دهی واریز کرده اما هنوز خبری از اجرای آن نشده است: «آن ها بهانه گرفتند که فضای شهر را شلوغ کرده ایم و دست فروش ها مراعات نمی کنند و مغازه دارها معترض شده اند. این در حالی است که ما ساعت های معدودی بساط پهن می کنیم؛ ساعتهایی که مغازه ها بسته اند و هیچ مزاحمتی ایجاد نمیشود.»
به گفته او، برخی از دوستانش 25 سال است که دست فروشی می کنند و راه و چاره دیگری ندارند: «بین ما از دیپلمه تا فوق لیسانس وجود دارد. به ما وعده سامان دهی دادند اما الان متوجه شده ایم که این وعده ها درست نبوده و تکلیف میلیونها پول واریزی این قشر ضعیف و زحمت کش مشخص نیست. گاهی با حمله نیروی انتظامی مواجه می شویم و تعدادی معترضان به حبس های تعزیری محکوم شده اند. مورد ضرب و شتم با شوکر های برقی قرار می گیریم و تحقیرمان می کنند اما هیچ کس جواب گو یا پی گیر کارمان نیست.»
دست فروشان اهوازی تا پیش از جمع آوری، مجاز بودند بین ساعت یک تا چهار بعدازظهر و 9تا 12 نیمه شب بساط کسب و کار موقت خود را در حاشیه خیابان پهن کنند. در میان آن ها، زنان زیادی هم هستند. آن ها تابستان ها روی آسفالت داغ جنوب و زمستان ها روی زمین سرد و یخ زده می نشینند و بامیه، خیارهای فصلی، سیخ و منقل، ماهی های ارزان قیمت، مرغ و تخم مرغ محلی، پنیرهای دست ساز، خیار چمبر یا کدو و سبزی و پیازچه و سیر تازه رامهرمز می فروشند.
خیابان سی متری، از چهار راه امام تا نادری، محل اطراق زن ها است. زنان دست فروش محلی با چادرهای عربی که اغلب آن ها سن و سالی ازشان گذشته، با دست و بالی پینه بسته، پر از النگوهای بدلی و خال کوبی طرح چلیپا، بسته های سبزی یا گنجشک سیخ کشیده را می گیرند طرف رهگذرها و اصرار می کنند به فروش.
«ام حلیمه» از دست فروش های قدیمی بازار سی متری است. او بساطش را به تناسب فصل سال می چیند. گاهی پیازهای دسته بندی شده دارد و گاهی سیر تازه رامهرمز؛ چند مرغ زنده که پر و بالشان بسته شده و یک صندوق چوبی کدوی محلی.
اما دست فروش ها فقط ساکن خیابان سی متری و یا چهار راه نادری نیستند؛ یک عده حاشیه خیابان خوانساری، معروف به «خیابان حراجی ها»، نرسیده به خیابان «طالقانی»، تا مغازه های طلافروشی می نشینند و عده دیگری خیابان «علم الهدی» را که به «بازار پاکستانی ها» شهره است، اشغال کرده اند. گروه دیگری پای ثابت حاشیه خیابان «امام» هستند، روبه روی حجره ها و مغازه های پررونق سرپوشیده.
بعضی خیابان ها را هم کم کم زن ها به طور کامل قرق کرده اند. اجناس زن ها با مردها متفاوت است. لباس های ارزان قیمت یا دست دوم، شال و روسری، شیشه های کوچک عطرعربی، ادویه ، ترشی، سورمه یمنی و چادرهای عربی.
چند دست فروش به «ایران وایر» می گویند که اندک اندک آمار زنان دست فروش با مردان دست فروش اهواز یکی شده است و نشان از افزایش روزافزون زنان سرپرست خانوار دارد. با این حال، چنین نکته های نگران کننده ای برای ماموران مهم نیست. هدف آن ها، جمع کردن بساط دست فروش ها است؛ حالا بعدش کجا می روند و چه می شود، سوال مهمی نیست برایشان.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر