تهران-رضا ولی پور، شهروند خبرنگار
«پیام ما روشنه، حصر باید بشکنه»؛ این شعار میان صدای رهبر ایران می پیچید وقتی داشت میخواند:«الهی عفوک، عفوک...»
صبح روز ۲۱ دی ماه ،۱۳۹۵ حدود ساعت ۱۰ خیابان «انقلاب» تهران و خیابانها منتهی به «دانشگاه تهران» موج می زد از مردمی که از هر جای شهر و ایران خودشان را به این جا رسانده بودند تا در تشییع پیکر اکبر هاشمی رفسنجانی شرکت کنند؛ چهره سیاسی که مرگ ناگهانی او، موافقان و مخالفان و دوستان و دشمنانش را شوکه کرده است؛ چهرهای میانه رو در ایران که هوش سرشارش در عرصه سیاست و چرخشی که در سال ۸۸ انجام داد، او را به چهرهای تبدیل کرد که هزاران نفر در مراسم تشییع پیکرش شرکت کنند. بسیاری از آن ها آمده بودند تا به بهانه شرکت در این مراسم رسمی و حکومتی، یک بار دیگر شعارهایشان را تکرار و حمایت خود را از «جنبش سبز» و رهبران در حصرش اعلام کنند.
خیابانهای منتهی به میدان انقلاب از ساعات اولیه صبح روز سه شنبه بسته بود و همه آماده مراسمی بودند که قرار بود ساعت هشت و۳۰ دقیقه در جایی شروع شود که هاشمی رفسنجانی تا سال ۸۸ که آخرین خطبه نماز جمعه اش را خواند، مهم ترین حرفهایش را از پشت آن تریبون زده بود.
حضور مردم از ساعتهای اولیه روز باعث شد تا برنامهریزی و رسیدن جنازه به تاخیر بیفتد. ایستگاه مترو میدان انقلاب ساعت ۹ به دلیل حجم زیاد جمعیت بسته و اعلام شد کسانی که میخواهند در مراسم شرکت کنند، باید در ایستگاه های «تآتر شهر» یا «توحید» از قطار پیاده شوند. اتوبوسهایی که شهرداری برای جابهجایی مردم گذاشته بود نیز از محدوده میدان «ولیعصر» که آخرین حد شمال شرقی محدودیت بود، جلوتر نمیآمدند و کسانی که خودشان را به مراسم رسانده بودند، از خیابانهای فلسطین و وصال خود را به انقلاب میرساندند.
نیروهای امنیتی در همه جا به چشم میخوردند. روی ساختمانهای بلند و کوتاه و اطراف خیابان، لباس شخصیها و گاردهای ضد شورش و نیروهای انتظامی جمعیت را رصد و گروهی در ساختمانهای بلند فیلم برداری میکردند. این فیلم برداریها جدا از دوربینهای پنهان و آشکاری بود که در دو روز گذشته روی برخی ساختمانها نصب شده اند.
بیش تر ساختمانهای حوالی خیابان انقلاب را خالی کرده و نیروهای لباس شخصی و امنیتی را مستقر کرده بودند که برخی از آن ها از نشان دادن سلاح مخفی در زیر لباس خود ترسی نداشتند.
ظرفیت اطراف دانشگاه تهران و خیابان های «قدس» و «۱۶ آذر» خیلی زود پر و رفت و آمد مشکل شد. مسیر همه اما خیابان انقلاب بود؛ همان جایی که درست لحظهای که نماز میت خوانده می شد، آرام آرام شعارها شروع شدند. «یا حسین، میرحسین» نخستین شعاری بود که شنیده شد. جمعیت این شعار را درست در لحظهای سر داد که بلندگوی حکومتی کلمه «یا حسین» را در میان جمعیت فریاد کرد و مردم پاسخ آن را با «میر حسین» دادند.
در دست مردم شعارهای دست نویس و تایپی وجود داشت که خواستههایشان را منعکس می کرد و عکسهای هاشمی و روحانی را بالا میبردند. بخشی از جمعیت که درست در وسط خیابان انقلاب راه میرفت، شعار می داد:«بلندگو مال تو، صدای حق مال ما.»
دوربینهای صداوسیما بالای چرتقیل ها نصب شده بودند اما درست در لحظهای که این شعارها سر داده شدند، فیلم برداری را متوقف کردند. مردم به سمت چهارراه ولیعصر حرکت کردند در حالی که هنوز «یا حسین میرحسین» میگفتند. کسانی که از سمت خیابان قدس می آمدند، میگفتند در آن جا درگیری کوچکی به وجود آمده است اما در این محدوده درگیری دیده نمی شد. حتی آن چند فرد معدود که میانه شعارهای جمعیت، «جانم فدای رهبر» سر می دادند، صدایشان گم میشد و کسی کاری با آن ها نداشت.
در دست مردم تصاویری از امیرکبیر و هاشمی بالا رفته بود و مردم شعار میدادند «نخست وزیر ایران، تسلیت تسلیت» و شعاری که انگار قرار بود به گوش رهبر ایران که هنوز در دانشگاه تهران بود، برسد:«پیام ما روشنه، حبس باید بشکنه.»
در دست برخی، تصویری از سید محمد خاتمی هم بود؛ رییس جمهوری اصلاحطلب ایران که به دستور قوه قضاییه از شرکت در مراسم منع شده بود. او پیام داده بود که همه در تشییع جنازه شرکت کنند. مردم با شعار «خاتمی زنده باد»، «در خواست هاشمی، خاتمی تنها نماند» و «خاتمی خاتمی، حمایتت میکنیم»، حرکت میکردند.
صدای «سید ۸۸، تسلیت تسلیت» و «عزا عزاست امروز» هر چه به چهارراه «فلسطین» نزدیک تر می شدی، بیش تر شنیده میشد هم چنان که تعداد ماموران نیز افزایش می یافت.
روی ایوان مدرسه دخترانه «زینب» و دانشگاه هنر معماری، درست در چهارراه فلسطین، ده ها مامور لباس شخصی با دوربین ایستاده بودند و روی ساختمانها، ماموران گارد ویژه به دقت جمیعت را رصد و تصویرها را ثبت میکردند. اما در مقابل، هزاران دوربین «اسمارت فون» بود که حرکت مردم را ثبت میکردند.
پیکر هاشمی رفسنجانی روی یک کامیون بزرگ از پشت سر می آمد. عمامه سفیدش روی تابوت قرار داشت. سر خیابان فلسطین، ازدحام آن قدر زیاد بود که به سختی می شد حرکت کرد. از چهار طرف سیل جمیعت به سمت مرکز خیابان رسیده بود و باید میان هل دادن مردم، راهی برای نجات پیدا می کردیم.
پیکر هاشمی با بلندگوهای دولتی و حکومتی که صدایشان خیابان را پر کرده بودند، به چهارراه ولی عصر رسید. مردم اما میان صدای نوحه و «لا اله الا الله» کسانی که پشت جنازه پیش میرفتند، شعارهای حمایت از خاتمی، میرحسین و کروبی را تکرار میکردند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر