close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

اعتصاب غذا در زندان، روایت مهدی خدایی و سعید رضوی فقیه

۱۴ دی ۱۳۹۵
فرشته ناصحی
خواندن در ۷ دقیقه
سعید رضوی فقیه فروردین ماه سال جاری در اعتراض به پنج ماه حبس غیر قانونی اش در زندان، به اعتصاب غذا متوسل شد و حتی اقدام به دوختن لب هایش در زندان کرد.
سعید رضوی فقیه فروردین ماه سال جاری در اعتراض به پنج ماه حبس غیر قانونی اش در زندان، به اعتصاب غذا متوسل شد و حتی اقدام به دوختن لب هایش در زندان کرد.
سید مهدی خدایی» فعال حقوق بشر و دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه آزاد شهر ری که  درطول مدت اقامتش در زندان سابقه اعتصاب داشته
سید مهدی خدایی» فعال حقوق بشر و دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه آزاد شهر ری که درطول مدت اقامتش در زندان سابقه اعتصاب داشته

«الف. ر» با این که چهار ماه پیش دوران محکومیت رسمی اش به پایان رسیده اما کماکان در بند هشت زندان «اوین» زندانی است و اعتراض او به این حبس غیر قانونی به جایی نرسیده است.

او به «ایران‌وایر» می گوید اگر تا بیستم دی ماه سال جاری مسوولان زندان از آزاد کردنش امتناع کنند یا پاسخ درستی برای نگه داری غیرقانونی او ندهند، دست به اعتصاب غذای نامحدود خواهد زد و تا حصول نتیجه، اعتصابش را نخواهد شکست.

این زندانی می گوید یک بار به مدت 33 روز در اعتراض به هتک حرمت و توهینی که مامور زندان به خانواده اش کرده، دست به اعتصاب غذا زده است: «بار اول به شدت ترسیده بودم. شب قبل از آن وقتی به هم بندی هایم گفتم مصمم هستم اعتصاب کنم، آن ها گفتند که احتمال مرگ و سکته وجود دارد. راستش من در مقابل گرسنگی مقاومت زیادی ندارم. فردای آن روز زندان از پذیرش نامه مکتوبم مبنی بر شروع اعتصاب سرباز می زد. دو روز اول، هر لحظه و هر دقیقه تحت فشار بودم که اعتصابم را بشکنم اما به تدریج به این وضعیت عادت کردم. روزهای آخر عملا قدرت تصمیم گیری نداشتم؛ بی حال بودم و حتی میلی به غذا حس نمی کردم. واقعا مرگ را می دیدم که توی سلول قدم می زند.»

زندانی دیگری که سال های متمادی در زندان بوده و به دفعات مکرر سابقه اعتصاب غذا را در پرونده اش دارد، بر این باور است که یک زندانی وقتی هیچ راهی برای رساندن صدایش ندارد، متوسل به اعتصاب غذا می شود.

او می گوید تصمیماتش برای اعتصاب غذا اصلا آسان نبوده اند: «بار اول برای زندانی هراسناک است چون وارد یک دنیایی می شوی که تجربه اش نکرده ای و سرانجامش را نمی دانی. طبعا یکی دو روز اول بسیار سخت می گذرد؛ بدن واکنش نشان می دهد و میل به غذا دارد و نیازش را به شدیدترین شکلی نشان می دهد. ساعت ها و دقایق سختی است برای زندانی تا به تدریج تن او با وضعیت تازه عادت کند. پس از آن آرام آرام ضعف بر تو غالب می شود و باید با این ضعف دست و پنجه نرم کنی.»

او می گوید روزهایی هست که تمام امورات فرد اعتصاب کننده توسط هم بندی ها و دوستانش رتق و فتق می شوند: «لباس هایت را می شویند و از تو مراقبت می کنند. نمی گذارند کار دیگری انجام بدهی چون باید در آن شرایط، کم ترین تحرک را داشته باشی.»

او بدترین بخش اعتصاب را کابوس های شبانه می داند: «آرام آرام دچار کابوس شبانه می شوی. این کابوس ها بسیار بد و دهشتبار هستند. یکی از زندانی های اعتصاب کننده که مدت اعتصابش در زندان به حدود 50 روز رسید، هم بندی من بود. نیمه شبی در اواخر اعتصابش مرا صدا زد و از  من پرسید این صداها چیست؟ این ها که دنبالم آمده اند، کی و چی هستند؟ فوری متوجه شدم که درگیر کابوس شده است. او را به سختی بردم دست شویی تا آبی به سر و صورتش بزند. این کابوس ها ویرانگرند. تجربه اش کرده ام.»

«سید مهدی خدایی»، فعال حقوق بشر و دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه آزاد شهر ری که او هم درطول مدت اقامتش در زندان سابقه اعتصاب داشته است، می گوید اعتصاب غذا بعد از سال 1388 به این علت بین زندانیان سیاسی باب شد که آیین نامه سازمان زندان ها، «قانون مجازات اسلامی» و «قانون اساسی» در مورد زندانیان سیاسی اجرا نشد. واکنش زندانیان به این بی توجهی، اعتصاب غذا بود.

اما شیوه اعتصاب غذا چیست؟ این زندانی توضیح می دهد:«اغلب بچه ها با اعتصاب غذای تر شروع می کنند؛ به این معنا که مایعات قندی یا چیزی که مابین زندانی ها به اسم "سرم" مصطلح است را مصرف می کنند. سرم یک لیتر آب، تعدادی قند و یک سر قاشق نمک است که مصرف آن باعث می شود حالت تعادل بدن حفظ شود. یعنی سدیم کلروری که این مایع دارد، از بروز سکته قلبی جلوگیری کرده و بدن دچار افول یک باره نمی شود.»

او معتقد است بعد از  شکستن اعتصاب، زندانی تازه متوجه حجم فاجعه ای می شود که بر بدنش وارد شده و بیماری ها یکی یکی خودشان را نشان می دهند: «من در آخرین اعتصابم پنج کیلو وزن کم کردم و از آن جایی که خودم جثه لاغری دارم، زمان زیادی برد تا آن پنج کیلو را به دست بیاورم.»

مهدی خدایی یکی از کسانی است که در زمان اعتصاب «هدی صابر»، با او هم بندی بود: «به خاطر دارم آقای هدی صابر با این که روزانه یک لیتر مواد قندی را مصرف می کرد، باز هم شبانه چشمش سیاهی رفت و سکته کرد. من آن شب کنار آقای صابر بودم و هیچ وقت آن را فراموش نمی کنم.»

«سعید رضوی فقیه »، عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، روزنامه نگار و فعال دانشجویی دیگری است که پیش از این روزهای سختی را در بند هفت زندان اوین گذرانده است. او فروردین ماه سال جاری در اعتراض به پنج ماه حبس غیر قانونی در زندان، به اعتصاب غذا متوسل شد و حتی اقدام به دوختن لب هایش در زندان کرد.

سعید می گوید وقتی خبر اعتصاب غذای یک زندانی منتشر می شود، بسیاری از کسانی که در جریان این ماجرا قرار می گیرند، تنها پوسته ای از یک خبر معمولی می بینند و شاید هفته ها سپری شود و آن ها با یادآوری دوباره تداوم اعتصاب غذای زندانی مفروض، با حالت بی تفاوتی فقط در انتظار یک نتیجه و هیجانات ناشی از آن باشند: «حتی ممکن است آن ها ناباورانه در اصل اعتصاب و جدی بودن آن شک کنند و با خود بگویند مگر می شود موجودی که از پوست و گوشت و استخوان است و غریزه گرسنگی و تشنگی تنها چند ساعت پس از آخرین وعده خوردن و آشامیدن در او میل تازه ای بر می انگیزد، بتواند این همه روزها و شب های متوالی را به گرسنگی و یا گرسنگی و تشنگی بگذراند و در اراده اش هم خللی وارد نشود؟»

به باور این زندانی سابق، برای کسی که از هفته یا دهه نخست اعتصاب تر عبور می کند، دیگر واحد زمان، شبانه روز نیست: «اگر اعتصاب خشک باشد و شخص از آشامیدن آب هم امساک کند، از روز سوم آتش عطش در درون شعله می کشد و روح را نیز درگیر خود می کند. تحمل این دشواری ها برای تماشاگر بیرونی که زمان را در شرایط عادی به سرعت طی می کند و صرفا با پوسته بیرونی خبر آن هم از دور مواجه است، ابدا قابل فهم نیست. در واقع، فرد اعتصاب کننده در دنیای دیگری قرار می گیرد که معیارها و قوانین حاکم بر آن از دنیای اطرافیان کاملا متفاوت است. لحظه هایی که به گرسنگی و تشنگی مفرط می گذرند و دم به دم نیز دشوارتر می شوند، حتی برای اعتصاب کننده های مجرب و حرفه ای یک آزمون دشوار است که نتیجه اش کاملا مشخص نیست.»

رضوی فقیه این وضعیت را بسیار متناقض می داند: «از یک سو آرمان و شرف زندانی سیاسی در معرض خطر قرار دارد و از سوی دیگر سلامت و حیات او. این دو سویه آرام آرام به شکلی آشتی ناپذیر در برابر هم قرار می گیرند و هر چه اعتصاب بیش تر ادامه می یابد، امکان یافتن راه حلی بینابین کم تر و کم تر می شود تا جایی که ممکن است شخص در آستانه یک فاجعه قرار بگیرد.

معتقد است: «برای یک موجود عاقل حل کردن این پارادوکس و فائق آمدن بر پیچیدگی هایش کار بسیار دشواری است و برای یک انسان دارای هدف و آرمان و انگیزه های شریف و دارای احساس مسوولیت وتعهد نسبت به رفتار خود، بسیار دشوارتر است.»

او در مورد درخواست دیگران برای شکستن اعتصاب فرد زندانی، این سوال را مطرح می کند: «چه گونه می توان دنیای پر آسیبی را که برای اصلاحش تلاش می کنی و هزینه می دهی، به حال خود رها کنی و با خیالی آسوده، همه باورهایت را بگذاری و بگذری؟ در برابر رنج هایی که به عزیزان خود تحمیل می کنی، چه پاسخی خواهی داشت؟ اگر هم اعتصاب با سربلندی و نیل به خواسته ها پایان یابد، چه گونه آسیب های جسمی و سلامت از دست رفته را جبران خواهی کرد؟ »

به باور این فعال سیاسی، این وضعیت پیچیده و متناقض بسیار بیش تر از رنج گرسنگی و تشنگی و ضعف و فتور جسمانی، زندانی سیاسی اعتصاب کننده و اطرافیانش را به چالش می کشد.

او اعتصاب غذا را یکی از تلخ­ترین تراژدی هایی می داند که جامعه بشری با آن روبه رو شده است؛ وضعیت تراژیک و پارادوکسیکالی که جز خود زندانی سیاسی اعتصاب کننده و نزدیکانش، قادر نیستند به شکل ملموس و آن گونه که باید و شاید آن را دریابند.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

دوسال پس از اسیدپاشی در اصفهان: معترض در اعتصاب غذا، مجرم آزاد

۱۴ دی ۱۳۹۵
آیدا قجر
خواندن در ۷ دقیقه
دوسال پس از اسیدپاشی در اصفهان: معترض در اعتصاب غذا، مجرم آزاد