«اول آذر ماه، مصادف با روز تولدم بود که دادگاه رسیدگی به پروندهام برگزار نشد. اول صبح بود. بچههای زندان همه خواب بودند. رفتم در حمام، جلوی آینه ایستادم و با نخ و سوزنی که از قبل آماده کرده بودم، لبهایم را دوختم. آنموقع فکر میکردم تاثیری دارد ولی قاضی پرونده دستور داد که به انفرادی منتقلام کنند.»
مادح احمدی، روزنامهنگاری است که در سال ۱۳۸۴ به دلیل پژوهشهایش درباره قتلعام کردها در روستاهای کردستان به دستور خلخالی در اوایل انقلاب، تحت تعقیب بود و بازداشت شد. او در طول ۴ ماه حبس، ۲ بار اعتصاب غذا کرد که در دومین بار لبهایش را هم دوخت. بار اول اعتصاب غذای او در اعتراض به روند ناعادلانه دادرسی پروندهاش ۱۰ روز طول کشید اما «هیچ تغییری پیش نیامد» و اتهام دیگری مبنی بر برهم زدن نظم زندان نصیباش شد. در آن زمان عمادالدین باقی به عنوان رییس سازمان دفاع از زندانیان در نامهای به رییس وقت قوه قضاییه خواستار آزادی این روزنامهنگار و ۳۳ زندانی دیگر شده بود که مورد موافقت قرار گرفت. اما از آزادی مادح احمدی جلوگیری به عمل آمد و او برای بار دوم اعتصاب غذا کرد و اینبار لباناش را دوخت. زندانبانها اما پدرش را وارد سلول انفرادی کردند و شکستگی پدر، باعث شکستن اعتصاب غذا و آزادی او شد.
مادح احمدی با گذشت بیشتر از ده سال، حالا که به آن روزگار میاندیشد، معتقد است: «اعتصاب غذا میتواند نوعی اعتراض، مقاومت و مبارزه مدنی باشد که زندانیان خصوصا زندانیان سیاسی و عقیدتی ناچار هستند از آن طریق خواستههایشان را مقابل حکومت دیکتاتوری و مستبد عنوان کنند. علیرغم آنکه اعتصاب غذا را اعتراضی مدنی میدانم ولی با توجه به نوع برخورد حاکمیت با آن و روند ناعادلانه دادرسی، فکر میکنم اعتصاب غذا از تاثیر چندانی برخوردار نیست. عواقب ناگوار و درازمدتی برای اعتصابکننده به همراه دارد و حتی ممکن است منجر به مرگ او شود. در واقع اعتصاب غذا روش خطرناکی است که فرد ناچار برای دفاع از خود و به دست آوردن حقوق پایمالشدهاش به آن پناه میبرد.»
به روایت این روزنامهنگار، در مدت زمان اعتصاب غذا هیچ رسیدگی بهداشتی و پزشکی برای او صورت نگرفت و تنها از حفاظت زندان به داخل سلول انفرادی میآمدند و چند عکس میگرفتند. اما تمامی برخوردهای زندانبانها در مقابل اعتصاب غذا «تحقیرآمیز» بود: «با نیشخند نگاه میکردند که انگار جرم بزرگی مرتکب شدهای. هر لحظه با تحقیر فشار میاوردند.»
حسین ترکاشوند، دبیر سابق انجمن اسلامی پلیتکنیک تهران که در سال ۱۳۸۷ زندانی شده بود، مدت ۳ ماه را در انفرادی اوین گذارند و یک هفته اعتصاب غذا کرده بود. او در پی شرکت در بزرگداشت بازرگان دستگیر شده بود. او نیز رفتار زندانبانها و مسوولان زندان را مقابل اعتصاب غذا «تحقیرآمیز» توصیف میکند.
به روایت ترکاشوند زندانبانها و مسوولان زندان و حتی بازجو در هر برخوردی زندانیان اعتصابغذا کننده را تحقیر میکردند. اوایل طعنههایی مثل «آره بابا شما قهرمانید» یا بعد از گذشتن دو روز و بیحال شدن بدن میگفتند «تازه بعد از دو روز بیحال شدی؟ کو تا چند ماه و قهرمان شدن؟». این زندانی در روز پنجم اعتصاب غذا به سر میبرد که رییس بند احضارش کرد و گفت باید اعتصابت را بشکنی و «اگر الان دهه شصت بود اینقدر شما پررو نمیشدید و به شما حالی میکردیم چهطور باید برخورد کرد.»
ترکاشوند اما نگاه دیگری به اعتصاب غذا دارد. به روایت او زندان «اوج کنترل حکومتی بدن» یک فرد است. آمار اجباری هر روز صبح، خواب و بیداری، ساعتهای صبحانه و خاموشی و هواخوری، همه این موارد نشانههای کنترل لحظهای حکومت بر بدن زندانی است اما اعتصاب غذا به چالش کشیدن این کنترل با بدن خود است: «زندانی با اعتصاب غذا به زندانبان میگوید که در نهایت تو نمیتوانی من را کنترل کنی و نظمی را که دوست داری بر بدن من اعمال کنی. وقتی زندانبان با زندانی مواجه میشود که نظم آهنینی که حکومت اعمال میکند را شکسته و به چالش کشیده، برایاش گران تمام میشود و برای همین از روشهای مختلف استفاده میکند تا هرچه زودتر زندانی به نظم مستقری که وجود داشته برگردد.»
روشهایی مثل تشویق به تسهیل شرایط پس از شکستن اعتصاب غذا، تطمیع زندانی، تهدید او: «به عنوان نمونه ما در روز بیستم اعتصاب غذای مجید توکلی برای تفهیم اتهام به دادگاه رفتیم. بازپرس پرونده گفت تو میتوانی تا ته اعتصاب غذا بروی و من جنازهات را در کیسه زباله خواهم انداخت و به شیراز میفرستم. بازپرس میخواست با این روش بگوید کسی به فکر تو نیست و خودت را بیچاره میکنی. در مقابل گاهی زندانی اعتصاب کننده را به بهداری منتقل نمیکنند. مجید باید سرم میزد اما مسوولان عامدانه به سراغ او نمیآمدند. گاهی دعوا به راه میانداختند و با حرفهای تحقیرکننده آزار میدادند تا زندانی خودش برای رفتن به بهداری ممانعت کند.»
از طرفی وقتی از بیرون زندان به اعتصاب غذا نگاه میشود، به عقیده بسیاری اقدامی «غیرمنطقی» ارزیابی میشود. ترکاشوند در این زمینه باوری متفاوت دارد: «اینطور به نظر میرسد که اعتصاب غذا به دلیل تاثیری که تا سالها روی بافتهای مختلف بدن میگذارد کاری غیرمنطقی و غیرعقلانی است. در صورتیکه وقتی زندانی با سیستم قضایی مثل جمهوری اسلامی روبهرو میشود که رفتارها و اقدامات سراسر غیرمنطقی و غیرقانونی دارد، چارهای ندارد جز اینکه او هم به روشی غیرمنطقی که متناسب با غیرمنطقی بودن سیستم قضایی است، روی بیاورد. باید جای زندانی قرار گرفت، رفتارهای غیرمنطقی را لمس کرد تا متوجه شد که چرا اعتصاب غذا در مقابل این سیستم جواب میدهد.»
اما غذا خوردن زندانی برای زندانبانها و مسوولان زندان مهم است. همانقدر که از روشهای مختلف برای شکستن اعتصاب غذای زندانی استفاده میکنند، غذا نخوردن آنها نیز به هر دلیلی نگرانی اعتصاب غذا را به دنبال دارد.
فاطمه اختصاری، شاعریست که مدتی را در زندان سپری کرد. او تجربه اعتصاب غذا ندارد اما روایت میکند زمانیکه از «استرس و زیر شکنجه سفید» میل به غذا خوردن را از دست داده بود، بازجو، نگهبان را مسوول کرده بود تا مرتب غذای او را کنترل کند و در صورت نخوردن، اختصاری را مجبور کند که کمی غذا بخورد: «نگهبان به نقل از بازجو میگفت که اگر غذایم را نخورم دیگر من را به بازجویی نخواهند برد و به پروندهام رسیدگی نخواهند کرد. تهدید میکرد که اگر غذا نخورم ممکن است ماهها و سالها در همان سلول بمانم. در آن زمان نمیدانستم اصلا کسی میداند کجای دنیا هستم؟ برای همین اعتصاب غذا نکردم ولی مجبورم میکردند با بیمیلی کمی هم که شده، غذا بخورم.»
او در روایت دیگری از مهدی موسوی گفت که این شاعر نیز چند روزی میخواسته در سلول انفرادی روزه بگیرد اما چون ماه رمضان نبود، مورد برخورد شدید بازجوها قرار گرفته بود که حق ندارد روزه سیاسی بگیرد: «او را مورد ضرب و شتم قرار داده بودند که وقتی ما به تو میگوییم میتوانی روزه بگیری.»
به باور اختصاری مسوولان زندان از هر راهی وارد میشوند تا زندانی اعتصاب غذا نکند، چون در این صورت، بازتاب خبری بیشتری خواهد داشت و میتواند تبعات بینالمللی به همراه داشته باشد.
حالا، یازدهم دی ماه، ۶۹روز از اعتصاب غذای آرش صادقی گذشته است. فشارهای زندان و درخواستهای کنشگران مدنی نیز تغییری در تصمیم آرش صادقی ایجاد نکرده است. در شصت و هشتمین روز اعتصاب غذای او، کاربران اینترنتی در توییتر هشتگ #SaveArash را برای ساعتها در ترند اول جهانی نگه داشتند. اما همچنان مسوولان جمهوری اسلامی در قبال خواستههای این زندانی و مرگ تدریجیاش سکوت کردهاند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر