طاهره تسليمى، شهروند خبرنگار
«دنیا فنیزاده»، عروسکگردانی که بیش از ۲۰ سال عروسک شناخته شده و دوستداشتنیِ کلاهقرمزی را جان میداد، صبح روز هشتم دی ۱۳۹۵ درگذشت و او را برای نوروز ۹۶ تنها گذاشت. حالا کلاهقرمزی که این روزها در حال آماده شدن برای مجموعه تازه خود است، یتیم شده و بدون «مامان دنیا» معلوم نیست چه سرنوشتی پیدا کند.
دنیا فنی زاده درست دو ماه مانده به سی و پنجمین سالگرد درگذشت پدرش، «پرویز فنیزاده»، با سرنوشتی شبیه او که به سن 50 سالگی نرسید، از دنیا رفت. هر چند برخلاف پدرش که روزنامهها به خبری کوتاه در مورد مرگش بسنده کردند، خبر رفتن دختر اما به همراه عکسی از او در کنار عروسک محبوبش، کلاه قرمزی، دست به دست در شبکه های اجتماعی چرخید و همه ناباورانه خبر را دیدند و به اشتراک گذاشتند.
چند شب پیش وقتی «محمد بحرانی» در برنامه «خندوانه» از مردم خواست برای سلامت دنیا فنیزاده دعا کنند، کم تر کسی فکر می کرد او سال ۹۵ را به پایان نرساند. اما صبح روز هشتم دی خبری کوتاه تایید کرد که او تاب بیماری سخت را نیاورده و چشمانش را برای همیشه بسته است. این خبر در حالی منتشر شد که مادرش، «هایده غیوری» در گفت وگو با خبرگزاری دیگری، خبر را تکذیب کرد و گفت:«دنیا در حال ادامه روند درمانی خود، در بیمارستان بستری است و مراحل درمان را سپری میکند. مدتها پیش این شایعات را درباره پدرش پرویز فنیزاده میگفتند و امروز برای دخترم میگویند.تنها کسانی که به دنیا فنیزاده نزدیک هستند، من و خواهرش هستیم و فرد دیگری از حال وی به صورت دقیق اطلاع ندارد.»
اما بعد همسر دنیا فنیزاده که تا لحظه آخر بالای سرش بود، خبر درگذشتش را تایید و اعلام کرد که او به خاطر گسترش سرطانی که 10 سال با آن مبارزه کرد، درگذشت.
تایید خبر درگذشت این عروسک گردان شناخته شده، موجی از واکنش در شبکه های اجتماعی نسبت به این خبر ایجاد کرد. «ایرج تهماسب» و «حمید جبلی»، کارگردانان مجموعه کلاه قرمزی که این روزها در حال آماده سازی مجموعه تازه آن هستند، در پیامی مشترک نوشتند:«روزی که خداوند مهربان انسان نازنینی به نام دنیا فنی زاده را سر راه ما قرار داد تا با همکاری او عروسکی دوست داشتنی و شیرین خلق شود، فکر نمیکردیم به این زودی او را از دست بدهیم. اما از آن جا که مالک اصلی انسان خداوند مهربان است، اشکهای خود را پاک میکنیم و به این اندوهِ بزرگ تسلیم میشویم. دنیا فنیزاده روش فرشتهها را در پیش گرفت؛ شریف و نجیب، با مهارتی مثال زدنی در حرفه و شغلِ خود و بیهیچ چشم داشتی کار کرد. پشت عروسکها خود را پنهان کرد تا به ما آموزش دهد که میتوان کار خوب انجام داد و دیده نشد.عشق عجیبی به کودکان و دنیای آنها داشت و همواره لبخند کودکان، او را شاداب میکرد. شاید هیچ کودکی او را نشناسد اما تاثیر او بر کودکان تا مدتها باقی خواهد ماند.دنیا فنی زاده، فرزند پرویز فنی زاده همچون پدرش هنرمند، انسان و مهربان بود. هرچه دربارهاش بگوییم، بر میزان اشکهای خود افزودهایم.»
«فرشته طائرپور» هم که با او، مجموعه «خاله قورباغه» را کار کرده بود، نوشت:«عروسکهای سینمای کودک، تواناترین جان بخش خود را از دست دادند.»
دنیا فنیزاده متولد ۱۳۴۷ بود. پدرش پرویز فنیزاده، یکی از شناختهشدهترین بازیگران سینما و تآتر ایران به شمار می رفت؛ بازیگری ذاتی که بیتردید در میان فهرست پنج نفره بازیگران برتر ایرانی قرار داشت. بازی فنیزاده در نقش «آقای حکمتی» در فیلم «رگبار» و «مش قاسمِ» سریال «دایی جان ناپلئون» و «گوزنها» از به یادماندنیترین یادگاریهای فنیزاده است که سینما در نهایت جانش را گرفت. او 42 ساله بود که در یکی از فیلمها آسیب دید و این آسیب دیدگی به خاطر عدم رسیدگی، تبدیل به کزاز شد و همین کزاز جانش را پنجم اسفند۵۸ در بیمارستان «ایرانمهر» تهران گرفت.
دنیا در زمان فوت پدرش، ۱۱ ساله بود. او در مصاحبه ای در سال ۷۰ گفته بود مرگ پدر تاثیر زیادی بر روی وی داشته و همیشه با یاد او زندگی کرده است.
دنیا فنی زاده که از کودکی از طریق کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با هنر بیش تر آشنا شده بود، بعد از فوت پدر مجبور شد به همراه مادر، بار سنگین زندگی را به دوش کشد. آنها بعد از مرگ ناگهانی فنیزاده، با مشکلات زیادی رو به رو بودند و دنیا پا به پای مادر وارد کار شد.
او که در کانون، عروسکگردانی را آموخته بود، در سال ۶۴، در برنامه عروسکی «چتر با آواز باران» شبکه اول سیما مشغول به کار شد. در همان زمان بود که «بهرام بیضایی»، کارگردان سینما که تجربه فراموش نشده رگبار را به همراه فنیزاده خلق کرده بود، از او خواست تا در یکی از فیلمهایش بازی کند. دنیا که به خاطر خاطره پدرش، این پیشنهاد را رد کرد، به نشریه «چلچراغ» گفته بود:«پیشنهاد بازی داشتهام. دوست پدرم، کارگردان خوب سینما، بهرام بیضایی به من گفت بازی کنم. قبول این پیشنهاد برایم خیلی سخت بود؛ آن هم به خاطر بحث کوچکی که بین من و پدرم برای همیشه نصفه ماند. او دوست نداشت من بازیگر شوم و ما هیچوقت فرصت نکردیم در این مورد با هم صحبت کنیم. شاید اگر الان بودند، با هم صحبت میکردیم. شاید دلیل قانعکنندهای برایم داشتند اما نمیدانم آن زمان در چه شرایطی بودند که دوست نداشتند من، دخترش، بازیگر شوم و چون هنوز آن دلیل را پیدا نکرده ام، به احترام حرف پدرم این کار را انجام ندادم و تمام نیرویم را برای کار عروسکی و کودک گذاشتم.»
این عشق باعث شد تا او خیلی زود به عنوان یکی از بهترین عروسکگردانان ایران بدل شود. او تجربه صحبت کردن هم داشت اما بیش تر دوست داشت به عروسکها جان ببخشد و از این جا بود که «خاله قورباغه» و «گربه آوازه خوان» را حرکت داد.
او که چندین کار را با «حمید جبلی» و «ایرج تهماسب» انجام داده بود، در سال ۱۳۷۱ به مجموعه «صندوق پست» دعوت و قرار شد عروسک شاگرد کفاشی که چشمهای تاب به تا داشت و کلمات را بد تلفظ می کرد را حرکت دهد. این عروسک خیلی زود به عنوان یکی از معروف ترین عروسکهای تاریخ سینما و تلویزیون ایران معروف شد؛ عروسکی که به خاطر کلاه قرمزش، به کلاه قرمزی معروف شد.
دنیا فنی زاده از لحظه تولد این عروسک تا لحظه مرگ، یک لحظه کلاه قرمزی را از خود جدا نکرد. گفته میشود او آن قدر نسبت به این عروسک حساسیت داشت که اجازه نمی داد کسی آن را حرکت دهد. دنیا در جایی گفته بود:«دو جور نبودن هست؛ این که من کلا نباشم که این را فقط خدا میداند یا این که من دیگر عروسکگردانش نباشم. غمانگیز است. نه این که تازه با این مساله روبهرو شده باشم، قبلا هم به آن فکر کردهام. اگر روزی گروهم که با آن ها کار میکنم، صلاح بدانند که کنار کلاهقرمزی نباشم، قبول میکنم. فقط یک خواهش از آن ها دارم؛ این که اجازه دهند در کار باقی بمانم حتی اگر قرار نباشد عروسکگردانی کنم.»
دنیا فنیزاده معتقد بود کلاه قرمزی پسر بزرگش است و از فرزندان خودش بزرگ تر است:«شکل ظاهری عروسک چندان مهم نیست. باید با عروسک نزدیک شد و او را دوست داشت.»
فنیزاده از 10 سال پیش درگیر بیماری سرطان ماهیچه شده بود اما این بیماری از تابستان امسال او را درگیرتر کرد. او در گفت وگویی با «رضا رشیدپور»، مجری یکی از برنامه های تلویزیونی، از بیماری خود گفته بود و این که دست راستش از حرکت افتاده و چند سال است که با دست چپ کار و عاشقانه عروسک کاری می کند. او خواسته بود تا لحظه آخر کنار کلاه قرمزی باشد. تا آخر هم ماند. حالا کلاه قرمزی بعد از او باید با خاطره مادری سر کند که به نام بلند پدرش بسنده نکرد و چون او نامدار شد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر