ترانه میگویند؛ ترانههای عاشقانهای که نه «بوسه» دارد، نه«آغوش»، نه«شراب» دارد و نه «زلف یار» . سالهاست یادگرفتهاند که بدون استفاده از کلمات ممنوعه ترانه بگویند. عاشقانههایی بنویسند که هم مخاطب را جذب کند و هم ارشاد را راضی کند و تا جایی که میشود گرفتار تیغ تیز سانسور در ارشاد نشود با اینحال خیلی از آنها به دلایل مختلف ممنوعالکار هستند.
یکی از آنها به «ایران وایر» میگوید: « نمیتوانیم اسمش را ممنوعالکاری بگذاریم شاید ممنوع النامی بهتر باشد. یعنی من ترانه میگویم اما وقتی تهیه کننده، ترانه مرا به ارشاد میدهد، مشکل فقط نام من است و وقتی از نام مستعار استفاده میشود، آلبوم به راحتی مجوز میگیرد.»
خیلی از آنها مدتهاست که از نام خودشان استفاده نکردهاند. یکی دنباله فامیلیاش را گذاشته و دیگری ازنام خانوادگی مادرش استفاده میکند: «هیچوقت هم اعلام نمیکنند که به چه دلیلی ممنوع الفعالیت هستی یا به ترانههایت مجوز نمیدهیم. همه ترانهسراها میدانند چه کلماتی از نظر ارشاد مورد دارد و در نوشتههایشان آنها را کنار میگذارند پس دلیل ممنوع الفعالیت شدن ترانه سراها ربطی به ترانههایشان ندارد.»
او حدس میزند که به خاطر مواضع سیاسیاش کارهایش مجوز نمیگیرد:«از سال 88 به بعد هر کاری به ارشاد فرستاده شد و اسم من پای کار بود، مجوز نگرفت. من با خوانندههایی که خارج از ایران هستند هم هیچوقت کار نکرده بودم و فکر کنم دلیلاش فعالیت در ستاد انتخاباتی و شرکت فعال در انتخابات و مواضع سیاسیام بوده است.» او البته بیکار ننشسته و همان سال چند بار برای پیگیری این که چرا ترانههایش مجوز نمیگیرد بارها به ارشاد مراجعه کرده است . دست آخر جواب میگیرد: «حراست ارشاد یکسری فرم جلوی من گذاشت و گفت به دقت این فرمها را پرکنید بعد از تحویل این فرمها دلیل ممنوعیتتان مشخص میشود و ممنوعیت هم برداشته میشود.» او برگههایی را که پر کرده بی شباهت به برگههای بازجویی نمیداند: «فرم ها فقط فرمهای مشخصات بود اما همه چیز را میخواستند از شماره کارت ملی و شناسنامه و پاسپورت تا آدرس ده سال پیش خانه.» او همه این سوالات را جواب داده اما نتیجهای نگرفته: «الان بیشتر از شش سال است که من منتظرم بدانم چرا نمیتوانم به راحتی و با اسم خودم ترانه بگویم اما هنوز هیچ جوابی نگرفتهام.»
بعضی از آنها اما هیچ فعالیت سیاسیای نداشته اند اما به خاطر همکاری با خوانندهای در خارج از ایران ممنوع الفعالیت شده است. مونابرزویی؛ ترانه سرایی است که کارش را با سرودن ترانه برای شادمهر عقیلی آغاز کرد و همکاریاش ر ا در این سالها با او ادامه د اده است. او در حال حاضر ممنوعالکار و البته ممنوع الخروج است. این ترانه سرا در مصاحبه با برنامه اینترنتی «آبان» به این موضوعات اشاره میکند: «یک روز مرا خواستند و گفتند باید امضا بدهی که دیگر با شادمهر کار نمیکنی. من گفتم: باشد فکرهایم را میکنم. گفتند: اول امضا کن و بعد فکر کن. من گفتم اما من هنوز چند تا کار دست شادمهر دارم اگر شادمهر یکی از آنها را بعد از این امضا بخواند چه میشود؟ در جواب گفتند: مسالهای نیست فقط برگه را امضا کن.» او برگه را امضا کرده و سالهاست با اسم مستعار ترانه میسراید او در همین برنامه اعلام میکند که ممنوع الخروج هم شده است...
ترانه سرایان معتقدند خیلی از این ممنوعیتها سلیقه شخصی است: «مثلا ممکن است یک ترانه با واژههایی مجوز بگیرد که ترانه دیگری به دلیل استفاده از همان واژهها سانسور شود.» به گفته آنها هیچگاه دقیقا مشخص نمیشود که به چه دلیل مورد ممیزی قرار میگیرند. با این حال چند مورد را میدانند: «داشتن مواضع سیاسیای که همسو با ارشاد یا تلویزیون نیست مثلا کسی که به دیدار خاتمی میرود یا در ستاد انتخاباتی میرحسین بوده، ترانه سیاسی گفته و... ممنوع الفعالیت میشود. کارکردن با خوانندههای به قول خودشان لس آنجلسی دومین دلیل سانسور ترانه سرایان است. مصاحبه با رسانههای خارج از ایران هم یکی دیگر از خط قرمزهاست» به این جملات که میرسد کمی مکث میکند و میگوید: «خیلی سخت است که آدم نتواند انتخاب کند که چه صدایی ترانهاش را بخواند، غم انگیز است... غم انگیز...» آنها ممنوعالفعالیت میشوند اما هیچگاه تخیلشان از بین نمیرود، قلمشان را کنار نمیگذارند، باز هم ترانه میگویند ترانههایی که هیچ کلمهی ممنوعهای ندارد اما نام خودشان ممنوع است، نامشان را کنار میگذارند و ترانه را به اسم همسر و فرزند و مادرشان منتشر میکنند...
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر