سرفههای ممتد بارها حرفش را قطع میکنند و جملههایش ناتمام میمانند: «وضعیت علی همه جور بلایی سر من آورده. عصبی که میشوم، به سرفه میافتم.»
«شایسته سادات شهیدی»، مادر «علی شریعتی» است. پسرش پنجاه و سومین روز اعتصاب غذایش را میگذراند و او نگران است. عصر دیروز خبر جدیدی از وضعیت پسرش گرفته است: «علی با نامزدش تماس گرفته و گفته اعتصاب غدای خشک را شروع کرده است. دیروز آقای "چهارمحالی"، رییس زندان دستور داده تلفنهای علی قطع شود. علی با اصرار و التماس این که خانوادهام نگران میشوند، فقط تماس گرفته و خبر داده در اعتراض به این موضوع، اعتصاب غذای خشک را هم شروع میکند.»
این جمله را که میگوید، زیر لب با خودش مرور میکند: «یعنی حتی آب و چای هم نمیخورد. گفته به بیمارستان هم نمیروم.»
و بعد یک آه بلند میکشد.
علی شریعتی یکی از معترضان به اسیدپاشی بود که در تحصن مقابل مجلس شورای اسلامی شرکت کرد. او در جریان تجمع، دستگیر و به اتهام های «توهین به رهبری و رییس جمهوری» و «اقدام علیه امنیت ملی» به 13 سال حبس محکوم شد. دادگاه تجدید نظر شریعتی را از اتهامات توهین به رهبری و رییس جمهوری تبرئه و به پنج سال حبس برای اقدام علیه امنیت ملی محکوم کرد.
او را دهم آبان ماه بازداشت کردند و برای گذراندن حبس، به بند هشت زندان «اوین» بردند. شریعتی از همان روز اعتصاب غذای تر را آغاز کرد. او پس از افزایش فشارها، ممنوع کردن تلفن و قطع ملاقاتهایش، دست به اعتصاب غذای خشک زد و در چهاردهمین روز اعتصاب غذا، به خاطر وخامت حالش، به بیمارستان «طالقانی» منتقل شد: «بعد از بیمارستان، علی را به بهداری زندان منتقل کردند که تحت نظر باشد و هنوز هم به بند منتقلش نکردهاند. وضعیتش مثل وضعیت کسی است که در انفرادی نگه داری میشود. با دوربین مداربسته تحت نظر است و دو سرباز هم از او مراقبت میکنند. دو هفته حتی لباس هم نداشته تا این که لباسهایش را برایش بردهاند. هواخوری ندارد و امروز هم گفتهاند تلفنهایش را قطع کنند.»
علی شریعتی پس از وصل شدن تلفنها و ملاقاتهایش، به اعتصاب غذای خشک پایان داده و اعتصاب غذای تر را در اعتراض به حکم خود نگه داشته بود اما از روز گذشته با دستور قطع تماسهای تلفنی او، دوباره اعتصاب غذای خشک را آغاز کرده است. «بچه من حامی این دولت است اما در زندان است. چون به اسیدپاش ها اعتراض کرد، به اقدام علیه امنیت ملی محکوم شد در حالی که خودش به ناامنی اعتراض کرده بود.»
علی یک بار پرونده را برای اعاده دادرسی فرستاده اما پرونده او در شعبه 33 رد شده است. حالا قرار است وکیلاو دوباره پرونده را برای اعاده دادرسی بفرستد. مادرش امیدوار است حکم او اینبار تغییر کند: «علی حق دارد. واقعا اتهامش مصداق قانونی ندارد. با این حال، علی بخشی از حکم خود را گذرانده است و حالا میخواهد این اتهام برداشته شود.»
او یک سال و سه ماه از حکم خود را گذرانده بود که اردیبهشت ماه امسال برای فوت پدربزرگش به قید وثیقه به مرخصی رفت و دیگر برنگشت. آبان ماه برای اجرای مابقی حکم دستگیر شد: «باورکنید این حکم حق علی نیست. قاضی اشد مجازات را برای اتهام اقدام علیه امنیت ملی در نظر گرفته است اما پسر من اصلا اصل اتهامش را قبول ندارد چون او فقط در یک حرکت مدنی که از اصول حقوق شهروندی است، به اسیدپاشان اعتراض کرده بود.»
مادر ساعت 12 روز قبل و پیش از تماس علی با نامزدش، صدای او را شنیده است: «نمیدانم چرا این بچه را اینقدر اذیت میکنند. دیروز سالگرد فوت پدر علی بوده و او میخواسته است برود برای خیرات چیزی بخرد اما اجازه ندادهاند.»
مادر علی شریعتی بعد از بیمارستان، دیگر فرزندش را ندیده است: «دو هفته است ملاقات داریم اما دلش را ندارم بچهام را آن طور ببینم. وقتی توی بیمارستان دیدم این قدر لاغر و ضعیف شده...»
سرفههای طولانی حرفش را قطع میکند و بعد از چند ثانیه ادامه میدهد: «طاقت ندارم ملاقات بروم. نمیتوانم علی را آن طور ببینم. البته به خودش نگفتم. بهانه تراشیدم که کار دارم و می خواهم جایی بروم.»
صدای سرفههای ممتد حرفهایش را قطع میکند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر