«مونا» استاد دانشگاه است. او در «موسسه آموزش عالی آزاد بهایی» (BIHE) درس می دهد؛ موسسه ای که در سال ۱۳۶۶ در ایران تاسیس شد تا مشکل تحصیل بهاییان را حل کند: «از آنجایی که امکاناتمان کم بود، همه نمیتوانستند در این دانشگاه تحصیل کنند. برای همین به فکر تدوین کنکور افتادیم. از سوی دیگر، تنها رشتههایی را میتوانستیم ارایه دهیم که استادها میتوانستند تدریس کنند. اولین رشته فنی، عمران بود و نخستین رشتههای تجربی هم دارویی، دندانی و شیمی. ولی چون مدرک این دانشگاه در ایران پذیرفته نیست، فارغالتحصیل رشته دندانی نمیتوانست دندانپزشکی کند. در آن زمان، دانشجویان به شکل مکاتبهای تحصیل را شروع کردند و بعدتر توانستیم رشتههای دیگر را هم ارایه کنیم؛ هرچند باز هم محدود است. جزوهها و مواد درسی برای دانشجویان ارسال میشد و آنها موظف بودند در مدت زمان تعیین شده، تکالیف خود را انجام داده و برگردانند.»
بهاییان را میتوان بزرگترین گروه اقلیتهای مذهبی در ایران دانست که از بدو حکومت جمهوری اسلامی تحصیل برای آن ها ممنوع شده است. هرچند بعدها تاسیس دانشگاه مجازی توانست راهی برای تحصیل بهاییان باشد اما همین دانشگاه غیرحضوری نیز از حملهها و تخریب ماموران جمهوری اسلامی در امان نیست و با محدودیتهایی مواجه است.
از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی تا «انقلاب فرهنگی» در سال ۱۳۵۹، تمامی اساتید و دانشجویان بهایی در دانشگاهها به مرور با حکم اخراج و همه دانشگاهها نیز به مدت سه سال تعطیل شدند. تیرماه ۱۳۶۲ بود که دانشجویان با بازگشایی دانشگاهها، برای ثبتنام مجدد مراجعه کردند اما روی تابلوی اعلانات نام دانشجویان بهایی به عنوان محرومان از تحصیل خودنمایی میکرد.
در دهه 60 که برخی از دانشجویان اخراجی با اتهامهای سیاسی توانستند به دانشگاهها برگردند، هیچ دانشجوی بهایی موفق به ورود به دانشگاه نشد زیرا یکی از شروط پذیرش این بازگشت، اعلام عدم اعتقاد به دین بهایی بود.
در پی همین ممنوعیتها، جمع کوچکی از اساتید بهایی و اخراجی از دانشگاه ها تصمیم گرفتند دانشگاهی غیرحضوری تاسیس کنند. محدودیتهای این موسسه علمی مجازی اما صرفا به امکانات، دروس و اساتید برنمیگردد؛ دانشجویان و اساتید این دانشگاه همواره با تهدید و بازداشت و حبس روبهرو بودهاند. یکی از بزرگترین موج برخورد جمهوری اسلامی با فعالیت این دانشگاه، به سال ۱۳۷۷ برمی گردد که طی آن، ۱۱ نفر از اساتید و کارکنان این موسسه دستگیر شدند. تجهیزات و مدارکی نیز که در بیش از ۵۰۰ خانه به عنوان محل برگزاری کلاس ها جای داشتند، توسط ماموران ضبط شدند.
خرداد ماه ۱۳۹۰ نیز موج دیگری از برخورد گریبان جامعه بهاییان را گرفت و ماموران امنیتی با حمله به خانه های آن ها، ۱۶ نفر را در تهران، کرج، اصفهان و شیراز بازداشت کردند. این افراد به ۳ تا ۵ سال حبس محکوم شدند. در میان دستگیر شده ها، برخی از استادان، همکاران یا کارکنان دانشگاه حضور داشتند.
با وجود تمام این تهدیدها اما دانشگاه مجازی بهاییان همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد. هرچند که مورد پذیرش نبودن مدرک این دانشگاه در ایران، مشکلات دیگری برای تحصیلکرده های این دانشگاه به همراه داشته است.
«پدرام» یکی از دانشجویان این دانشگاه بوده است. او به «ایرانوایر» می گوید: «چون مدرک این دانشگاه را قبول ندارند، هنگام اشتغال با تبعیض مواجه میشویم؛ مثلا پایه حقوقمان کمتر از دیگران است. در سربازی هم با آنکه تحصیل کردهایم اما دیپلم محسوب میشویم. البته شرایط معافیت برای دیپلمهها بهتر است. جالب است که ما را برای سربازی میخواهند اما برای تحصیل نه. پدرم همیشه میگفت همانطور که اجازه ندادند تو به دانشگاه بروی، من هم اجازه نمیدهم به سربازی بروی.»
در سال ۱۳۸۳ سازمان سنجش آموزش کشور سوال مذهب را از فرم ثبتنام کنکور سراسری حذف کرد. این اقدام، امیدی ناگهانی برای دانشجویان به وجود آورد که میتوانند بالاخره به دانشگاه بروند. اما آنها فقط از حق ثبتنام در کنکور برخوردار شدند و چند نفر انگشتشمار توانستند به دانشگاه راه یابند که بعدتر باز هم مورد تهدید و اخراج قرار گرفتند. پدرام در آن سال در این کنکور شرکت کرده بود.
او از هیجانی تعریف کرد که دیرتر سرخوردگی به همراه داشت: «آن سال همه چیز به هم ریخت. از صبح به دنبال کلاسهای تستزنی بودیم و تب و تاب مشارکت در دانشگاه را داشتیم. رقابت برای ما تبدیل به رقابت کنکور سراسری شده بود. از برادرم که سه سال از من بزرگتر است تا همدورهایهای خودم، در آن کنکور ثبتنام کردیم. اما وقتی به همراه بچههایی که از شهرستانها به تهران آمده بودند برای دریافت کارنامهها به سازمان سنجش مراجعه کردیم، به ما گفتند پروندهتان ناقص است.»
کشف یک سند محرمانه در سال ۱۹۹۱ در سفر «رینالدو گالین دوپل»، گزارشگر ویژه حقوق بشر به ایران اما توانست به تردیدها و سوالها پیرامون چرایی ممنوعیت قاطعانه تحصیلی برای بهاییان پاسخ دهد. البته این سند در خرداد ماه ۱۳۹۴ در رسانههای فارسیزبان منتشر شد. در این سند که در جلسههای «شورای عالی انقلاب فرهنگی» در بهمن ماه ۱۳۶۹ به تصویب رسیده بود، آمده است: «]بهاییان[ در مدارس چنانچه اظهار نکردند بهاییاند، ثبتنام شوند...حتیالمقدور در مدارسی که کادر قوی و مسلط به مسایل عقیدتی دارند، ثبتنام شوند... در دانشگاهها، چه در ورود و چه در حین تحصیل، چنان چه احراز شد بهاییاند، از دانشگاه محروم شوند.»
این در حالی است که تحصیل در میان بهاییان یکی از اصول دینشان شناخته میشود. آن ها همانطور که در این سند هم آمده است، در طول دوران تحصیل در مدرسه نیز با تبعیض و حتی محرومیت مواجهاند. در مدارس، مدیر میتواند تصمیم بگیرد که یک دانشآموز بهایی اخراج شود یا ادامه تحصیل دهد. آنها همچنین ناچارند که در دوران مدرسه، دروسی مثل «تعلیمات اسلامی» را بگذرانند.
پدرام از تجربه خودش در مدرسه چنین روایت می کند: «مدرسه ما کلاسهای اقلیت دینی داشت اما من نمیتوانستم در آن شرکت کنم. باید در کلاس تعلیمات اسلامی می ماندم. معلم قرآن هم که میدانست من بهایی هستم، نمرههایم را کم میکرد. حتی میانجیگری دیگر معلمها هم در نظرش تغییری ایجاد نمیکرد. در دوران راهنمایی به یاد دارم با معلمهای پرورشی مشکل داشتم. همه سعی میکردند من را به راه راست هدایت کنند.»
با وجود تغییر دولتهای مختلف در ایران، ممنوعیت تحصیلی مقابل بهاییان طی نزدیک به چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی هم چنان ادامه دارد. جامعه جهانی بهاییان در گزارشی که آبان ماه سال جاری منتشر کرد، تصریح کرده است هر دولتی که در این حکومت روی کار میآید، برای پایان بخشیدن به دهههای طولانی اذیت و آزار سیستماتیک بهاییان با مانع روبهرو میشود.
طبق این گزارش، از زمان آغاز دولت روحانی تاکنون، هزاران بهایی از ورود به دانشگاه منع شده و ۲۸ دانشجوی بهایی نیز اخراج شدهاند: «دولت ایران به جای آن که سعی کند به وعده خود برای پایان دادن به تبعیض دینی عمل کند، استراتژی تبعیض و ستم بر بهاییان را از دستگیری و زندان به سمت راههایی برده که هزینه کم تری دارد؛ مثل محرومیتهای اقتصادی و تحصیلی.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر