سمت چپ پلاکارد، تصویر برادرش است؛ عکس مردی با سبیل پرپشت و پیراهن یقه خرگوشی. شبیه تیپ خیلی از مردهای ایرانی در دهه 50. کنار تصویر نوشته شده است: «برادرم را کشتید، با فرزندش چه کردید؟»
«راحله راحمیپور» بارها در تجمعهای اعتراضی مقابل زندان اوین، کانون وکلا و... با همین پلاکارد کوچک حاضر شده اما نه تنها پاسخ سوالی را که روی پلاکارد نوشته، نگرفته بلکه توسط نیروهای امنیتی تهدید شده است. بارها او را به خاطر فعالیتهای مدنی و شرکت در تجمعهای حقوق بشری بازجویی و دست آخر به «تبلیغ علیه نظام» و «شرکت در تجمعات غیرقانونی» متهم کرده اند. حالا قرار است روز بیست و سوم آذرماه در شعبه 15 دادگاه انقلاب توسط قاضی «صلواتی» محاکمه شود.
او درست 33 سال است که دنبال «گلرو»، فرزند برادرش میگردد. برادرش، «حسین راحمیپور» نام داشت؛ دندانپزشک و از اعضای سازمان چپ گرا «راه کارگر». او و همسر باردارش را شهریور ماه سال 62 در منزل خود بازداشت می کنند و به زندان اوین می برند. همسرش کارمند تامین اجتماعی بود. اسفند سال 62 خانوادهها لباسهای نوزاد را به زندان تحویل میدهند و چند روز بعد مادر گلرو تماس میگیرد و خبر از آمدن نوزادشان میدهد. او در زندان زایمان میکند اما هر چه از مسوولان زندان خواهش میکند بچه را به خانواده اش تحویل دهند، با درخواستش موافقت نمیشود.
تعطیلات نوروز که میشود، یک روز ماموران بچه را از او میگیرند و میگویند باید به بهداری برود. مادر اعتراض میکند که نوزادش بیمار نیست اما ماموران میگویند برای انجام آزمایش و معاینات معمول باید به بهداری برود. آنها دیگر هیچ وقت نوزاد خانواده راحمیپور را باز نمیگردانند. هرچه مادرش سراغ نوزاد را میگیرد، جوابشان یک جمله است: «بچه مرد.»
اما نه علت مرگ را میگویند، نه جنازهای تحویل میدهند و نه حتی محل دفن نوزاد را نشان میدهند. هنوز پی گیری و سراغ جویی خانواده از نوزاد تمام نشده که با آنها تماس میگیرند. این بار خبر از مرگ حسین راحمیپور میدهند با یک جمله کوتاه: «بیایید وسایلش را بگیرید. به درک واصل شده!»
این بار هم نه جنازهای در کار است، نه محل دفن. فقط یک ساک به دست خانواده راحمیپور میرسد که وسایل شخصی حسین داخل آن بوده است.
با توجه به نامعلوم بودن سرنوشت این پدر و دختر، هر دو در دسته «ناپدیدشدگان قهری» قرار میگیرند. ناپدید شده قهری اصطلاحی در حقوق بینالمللی است و به فردی اشاره دارد که از سوی یک دولت یا سازمان سیاسی به طور مخفیانه و بدون رعایت تشریفات قانونی ربوده، زندانی یا سر به نیست شود و سرنوشت یا محل نگه داری او رسما اعلام نشود.
فروردین ماه گذشته سازمان غیردولتی حقوق بشری «عدالت برای ایران» دو شکایت در کارگروه ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل ثبت کرده و خواهان روشن شدن سرنوشت گلرو راحمی پور و پدرش شده است. کارگروه ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل، کارگروهی است که صالح به رسیدگی درباره وضعیت این ناپدیدشدگان است. این کارگروه، دولتها را درباره شکایتهای ناپدیدشدگان قهری مورد سوال قرار میدهد.
بنابراعلام چند نهاد سازمان ملل، از فروردین 95 که جمهوری اسلامی از سوی این کارگروه درباره وضعیت گلرو و حسین راحمیپور مورد سوال قرار گرفته، فشارها بر روی راحله راحمی پور، خواهر حسین و عمه گلرو که با پلاکارد اعتراضی در چند تجمع شرکت کرده، افزایش یافته است. او بارها تلفنی توسط ماموران امنیتی به بازداشت تهدید شده، چندبار مورد بازجویی قرار گرفته و قرار است دو هفته دیگر در دادگاهی به ریاست قاضی صلواتی که بارها احکام طولانی مدت برای فعالان حقوق بشر صادر کرده است، محاکمه شود.
روز گذشته پنج نهاد سازمان ملل پرونده سازی علیه راحله راحمی پور را محکوم کردهاند. گروه کاری ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل، گزارشگر حق آزادی بیان، گزارش گر سازمان ملل درباره مدافعان حقوق بشر، گزارش گر حق آزادی تجمعات و تشکل ها، همچنین «اسما جهانگیر»، گزارش گر جدید سازمان ملل درباره وضعیت حقوق بشر در ایران با صدور بیانیهای مطبوعاتی، از جمهوری اسلامی خواستند تا تمام اتهامات خانم راحمی پور را فورا پایان داده و رفتار تلافی جویانه را علیه بستگان، شاهدان عینی و مدافعان حقوق بشری که پروندههای ناپدیدشدگان قهری را پی گیری میکنند، متوقف کند.
در این بیانیه مطبوعاتی آمده است که نهادهای سازمان ملل نگرانی خود را با حکومت ایران در ماه مرداد 1395 در میان گذاشتهاند اما جمهوری اسلامی به جای پاسخ به این نگرانی، راحله راحمی پور را به یک سلسله جرایم، از جمله تبلیغ علیه نظام و شرکت در تجمعات غیرقانونی متهم کرده است.
دربخش دیگر این بیانیه آمده است: «حکومت ایران نه تنها برای تحقیق سرنوشت بستگان ناپدید شده خانم راحمی پور تلاشی نکرده بلکه کارزار سازمان یافتهای را برای آزار و اذیت و ارعاب او به راه انداخته است.»
اگر گلرو راحمی پور زنده باشد، الان 33 ساله است. مادرش بعد از فشارهای روانی زیادی که تحمل کرده، دچار بیماری شدید قلبی شده است. او یک سال پس از مرگ همسر و ناپدید شدن دخترش، از زندان آزاد شد. عمهاش چند سال است همه جا سراغ او را گرفته است اما به او گفتهاند: «بچه مرده است. چرا میآیید این جا سر و صدا میکنید؟ میخواستید چه کار کنید بچه را؟ میخواستید این را هم لنگه پدرش بزرگ کنید؟»
راحله راحمی پور هنوز جواب سوالش را نگرفته اما به خاطر همین سوال بارها خودش جواب پس داده است. او دو هفته دیگر باید مقابل قاضی صلواتی جواب پس بدهد. جرمش چیست؟ پرسیدن سوالی که سالها است دنبال جواب آن میگردد: «برادرم را کشتید، با فرزندش چه کردید؟ »
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر