زهره خسروانی، شهروند خبرنگار
«اگر ترامپ برنده شود چه بلایی سر ما خواهد آمد؟»راننده تاکسی خطاب به مسافری که جلوی ماشین نشسته این سئوال را مطرح میکند و نخستین واکنشی است که در صبحی که تاریخ آمریکا ورق تازه ای میخورد با آن مواجهه میشوم.
چند دقیقهای مانده به ساعت هشت صبح این سوی جهان تهران تازه از خواب بیدار شده و در حال رصد اتفاقاتی است که آن سوی دنیا در آمریکا رخ میدهد.
مسافر صندلی جلو نگاهی به گوشیاش میاندازد و میگوید:« هنوز معلوم نیست آقا کدوم یکی برنده میشود.» راننده میگوید:« اما یکی از مسافرا قبل شما میگفت که تو ایالتهای مهم رایش بالاتر بوده.» مرد میگوید:« چی بگم؟؟» راننده میگوید:« من شنیدم مثل احمدینژاده، یعنی تازه داشتیم از دست این تحریم و این ماجراها راحت میشدیم. حالا این جمهوریخواهها آمدند باز ما را تحریم میکنند.»
مرد گوشی را در دستش جابهجا میکند و میگوید:« نه آقا دیگه این قدر هم ساده نیست. آمریکاییها تعهد دادن بابت برجام و توافق هستهای و نمیتونند بزنند زیرش.» مسافری که کنار دستم نشسته یک دفعه میگوید:« اما نه کنگرهاشون موافق بود و نه تندروهاشون مثل ایران. تازه ترامپ هم از اول میگفت که با این برجام مخالفه خیلی راحت میتونن بزنن زیرش. این جا هم که این طرفدارای آقا دنبال همین هستن که بزننش زمین. هیچی آقای روحانی و دولتش یک کار مهم کرد اونم تموم شد. باید دعا کنیم که این یارو نیاد بالا.»همینطور که به دیالوگهای نگران این مردان گوش میدهم به این فکر میکنم که آیا اگر ترامپ رییس جمهور آمریکا شود چه اتفاقی خواهد افتاد؟
حالا ساعتی از روز گذشته و نزدیک دوازده ظهر است. روی گوشی کانال تلگرام بیبیسی خبر میدهد دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا شده است. دوستی پیغام میدهد:« تمام شد آمریکاییها به ترامپ رای دادند و هیلاری شکست خورد.» فضای توییتر و شبکههای اجتماعی فارسی زبان برخلاف دیروز که سراسر شوخی با انتخابات آمریکا بود، فضای نگران و ناامید است. دوستی توییت میکند:« آمریکاییها از ما عبرت نگرفتند و خطایی که ما کردیم و یک آدم ناشی را رییس جمهور کردیم را ندیدند. » دیگری از چهار سال آینده مینویسد که پر از بیم خواهد بود. هنوز کمتر کسی باور کرده که کاندیدای پر حاشیه و جنجالی آمریکا رای مردم کشورش را به همراه داشته است. این خبر آن قدر شوکه کننده هست که هنوز کسی با آن شوخی نکرده باشد.
شنبه ۲۴ خرداد ۸۴ را به خاطر میآورم. روزی که احمدینژاد برای نخستین بار رییس جمهور مردم ایران شد. حرفهای دوستانم من را یاد آن روز میاندازد. از دوستی در چت میپرسم چطوری؟ شکلک بیحوصله میفرستد و میگوید:« چه حالی دارم دیوانه میشم.» میگویم:« مگر رییس جمهور آمریکا چقدر میتواند روی زندگی ما تاثیر بگذارد؟» میگوید:« خیلی زیادی تاثیر دارد. این یارو جنگ طلبه مثل بیشتر جمهوریخواهها ضد مسلمانان و ضد مهاجرها هم هست دیگه قراره چه اتفاقی بیافته؟ حالا چه میشود؟» این جمله حالا چه میشود برایم آشناست. دوران احمدینژاد هم بسیاری این سئوال را میپرسیدند. در حال خواندن این صحبتها هستم که همکاری وارد اتاقم میشود و میپرسد:« خبر را شنیدید؟» میگویم:« موضوع ریاست جمهوری آمریکا را؟» پاسخ میدهد بله. تحلیل شما چیه از آمدن ترامپ؟ میگویم:« شما چی فکر میکنید؟» میگوید:« والا راستش نمیدونم. همه که میگویند این آقا بسیار تندرو است. میگید تقلب شده که رای آورده؟» میگویم:« نه مردم آمریکا بهش رای دادن. » میگوید:« خدا به خیر بگذرونه.»
این خدا به خیر بگذراند را از مینا هم میشنوم. دختر جوانی که در مسیرم برای رسیدن به مرکز شهر و میدان توپخانه هممسیرم میشود. حالا ساعت ۲ بعد از ظهر است و ترامپ برج خود را ترک و به سمت هتل هیلتون رفته تا جشن پیروزیاش را بگیرد. اما این جا در تهران مردم در میانه روز هنوز منتظرند خبری برسد که بگوید اشتباه شده است.
از مینا در مورد نظرش برای انتخاب ترامپ میپرسم و تاثیری که در ایران خواهد داشت؛ میگوید:« انگار به مردم ما نیامده که در آرامش باشند. ترامپ به مردم ایران قول داده که توافق هستهای ایران را لغو کنه. این یعنی بازگشت به همان سال ۹۲. این خوب نیست. همین الان تحت تاثیر رای آوردن ترامپ قیمت نفت پایین آمده و بورس افت کرده و احتمالا قیمتها همین طور افت میکنه. » اما فرید که میگوید کارشناس اقتصادی است نظر مخالفی دارد. او پیشبینی کرده بود ترامپ برنده میشود و این را اتفاقا به نفع جهان میداند. او که شب گذشته تمام مدت داشته انتخابات را دنبال میکرد، میگوید:« برخلاف تصورمردم ما ترامپ این قدر هم که میگویند ترسناک نیست. یعنی ترسناکتر از کلینتون نیست. او هم به اندازه ترامپ با برجام و توافق هستهای ایران مخالف بود. در ضمن فراموش نکنیم که این واکنش مردم آمریکا نسبت به سیاستهای دموکراتها در جهان است. »
روز از نیمه گذشته و به چهار بعد از ظهر نزدیک میشود. در مسیرم به سمت خیابان کریمخان از مقابل مجتمع چهارسو و علاالدین رد میشوم. قیمت موبایل به خاطر افت قیمت دلار کمی پایین آمده و البته فروشندهها میلی به فروش ندارند. پسر جوان فروشندهای پشت دخل نشسته و بی حوصله با گوشی ور میرود. درباره این موضوع که میپرسم میگوید:« همه جای دنیا آدمهای ساندیس خور هست. الان ساندیس خورهای آمریکا هم رفتن به ترامپ رای دادند. مسخره این است که هر جای دنیا یک اتفاقی میافته تو بازار ما تاثیر دارد.» اما فروشنده مغازهی دیگری معتقد است که این افت قیمت موقتی است و فردا باز به جای اولش بر میگردد. او میگوید:« اتفاقا چنین رییس جمهوری با یک حرف میتونه قیمت دلار را کلی بالا ببره. اینش خوبه ها.»
بیرون از مغازه، مردم در حال زندگی عادی خود هستند. آقا محسن فروشگاه لوازم خانگی دارد و خیلی هم دنبال خبرهای انتخابات آمریکا نیست. خبر را شنیده اما نظر خاصی ندارد. حسین آقا هم با این که پسرش در آمریکا اما فکر میکند آن سوی دنیا مردم زندگیخودشان را دارند و این جا مردم زندگی خودشان را و می گوید:« بابا بریم دنبال دو زار پول.» در کافیشاپ همان حوالی با حمید و بیتا رو به رو میشوم. آن ها نظرشان نسبت به انتخاب ترامپ مثبت فکر میکنند. لیلا لبه چادرش را درست میکند و میگوید:« اینها هم بازی است خانم. از اول هم برای این که ما را سر کار بگذارند با هم دعوا میکردند. سر و ته سیاست آمریکا یکی است.» حمید هم میگوید:« اصل سیاست آمریکا یکی است فرقی هم نمیکند جمهوریخواه باشی یا دموکرات. فقط اسمشان با هم فرق میکند.»
نظر بیتفاوت و مثبت به انتخابات آمریکا البته در تهران هم وجود دارد. لیلا یکی از همین آدمهایی است که برخلاف نظر بسیاری از ایرانیها معتقد است ما که توانستیم هشت سال احمدینژاد را تحمل کنیم و نمیریم و میخندد و ادامه میدهد:« حالا ترامپ که رییس جمهور ایران نیست.»
او را وقتی دارد کتابها را در نشر چشمه نگاه میکند میبینم. ساعت نزدیک شش بعد از ظهر است و این جا آخرین جایی است که آمدم. لیلا که صبحت قبلی را شوخی میداند معتقد است که نمیشود ترامپ را با احمدینژاد مقایسه کرد و میگوید:« این را فراموش نکنیم که پوپولیسم در همه جای دنیا وجود دارد اما ترامپ شبیه احمدینژاد نیست. كسی كه تو جایی مثل امريكا توانسته يه غول اقتصادی بشود چه جوری می شود با احمدي نژادی كه از نارمک آن طرف تر نرفته بود، مقایسه کرد؟ »
او قبول دارد که انتخاب ترامپ هم یک جور پوپولیسم است اما میگوید:«پوپولیسم در تهران و واشنگتن خیلی تفاوت دارد. در آمریکا روزنامه واشنگتن پست كه طرفدار جمهوري خواهاست ضد ترامپ عمل كرد و کاری کرد که با واكنش جامعه ترامپ طرف عذرخواهي كند. این البته نه مستقيم نه اما باز هم نشان ميدهد فشار باعث شد نظر جامعه را به طرف خودش جلب كند. اما در ایران احمدینژاد میگوید گوجه فرنگی گران است، اشکالی ندارد بیاید از محله ما بخرید این جا ارزون تر است. این را همه هم نقل میکند اما آب از آب تکان نمیخورد و حتی به خودش زحمت نمیدهد از مردم برای این توهین معذرت خواهی کند. براي من همين من نمي توانم قبول كنم که ترامپ شبیه احمدینژاد است.»
او می گوید:« در همین دوران بسیاری از روشنفکران و هنرمندان آمریکا از کلینتون دفاع کردند، حتی توهین هم کردند به ترامپ اما مثل این جا نیست که مردم فردا خبر دار بشوند که آنها را حضار کردند یا اذیت شان کردند و ممنوع الکارشان کردند. این فرق دموکراسی و دیکتاتوری است.»
سعید هم که حرفهای ما را شنیده حرفهای لیلا را کامل میکند: « ترامپ خیلی هم بدتر از بوش یا ریگان نیست. ما در این ۳۶ سالی که از دیوار سفارت بالا رفتیم رییس جمهورهای دیوانهتر از ترامپ را تجربه کردیم. این هم میگذرد.»
مونا که برادرش در آمریکاست از او نقل قول میکند: «درست است که رییس جمهور آمریکا در سیاست داخلی نقش زیادی ندارد اما در سیاست خارجی تاثیرگذار بوده است. الان وضعیت خاورمیانه وضعیت خوبی نیست و تجربه حضور جمهوریخواهها نشان داده که در رخ دادن جنگهای بزرگ تاثیر زیادی داشتهاند. این یعنی یک آلارم به ایران که مواظب باشد. هرچند که تندروهای ایرانی خیلی هم استقبال کردند و همین فردا است که باز شعارهای مرگ بر آمریکا سر بدهند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر