دو سال پیش، درست روی خط عابر پیاده یک موتور سوار که با سرعت رانندگی می کرد، مهندس مرتضی قدسی را زیر میگیرد، او یکی از چهرههای مطرح و از فعالان اجتماعی و فرهنگی شهر بابل است که دو سال است به خاطر این تصادف شدید، درگیر آسیبهای شدید مغزی و اختلالات شناختی شده است.
خانواده و دوستداران او در شهر بابل به جای انتقام گرفتن و دست روی دست گذاشتن، دور هم جمع شدهاند و تصمیم گرفتهاند برای جلوگیری از اتفاقات اینچنینی در شهرشان کاری کنند. آنها به شیوه فعالیتهی مرتضی قدسی که بارها در کارهای مردمی پیش قدم بوده و با راهاندازی خیریه، نوسازی مدارس و راهاندازی سازمانهای مردم نهاد به مردم شهرش خدمت کرده، کمپینی برای شناختن حقوق عابر پیاده راه انداختهاند.
اسم این کمپین «من هم خط عابر پیاده را میخوانم» است. پنجشنبه هجدهم شهریور ماه به مناسبت دومین سالروز تصادف مرتضی قدسی، مردم بابل در حمایت از این کمپین و با در دست گرفتن پلاکاردهایی در اعتراض به فرهنگ نادرست رانندگی و بی احترامی به حق عابر پیاده راهپیمایی کردند. یکی از اعضای این کمپین به «ایران وایر» میگوید: «بسیاری از مردم بابل برای مرتضی قدسی گریستند. آنها کاری از دست شان برنمیآمد اما با راهاندازی و حمایت از این کمپین سعی دارند جلوی این اتفاقات را بگیرند. چون اتفاقی که برای مهندس قدسی افتاد ممکن است گریبان هر کسی را بگیرد. من یا شما فرقی نمیکند. وقتی مردم اطلاع درستی از حق و حقوق خودشان و دیگران نداشته باشند، رعایت نمیکنند.»
قدمهای اولیه این کمپین شهریور سال نود و چهار برداشته شده اما امسال کارهای بیشتری برای شناخت و تبلیغ این کمپین برداشته شده است. اعضای این کمپین تلاش میکنند مردم را هر چه بیشتر با حق و حقوق عابر پیاده آشنا کنند. آنها کارهای مختلفی انجام دادهاند. اول سایت khateaber.org را راهاندازی کردهاند و هدف شان را از این کمپین توضیح دادهاند: «توجه هرچه بیشتر به حق عابر پیاده و رعایت آن، آگاهی افراد سواره و عابران پیاده از میزان مرگ ومیر و آسیب های ناشی از تصادفات رانندگی، آگاهی از وظایف ما (افراد پیاده و سواره) در رعایت حق عابر پیاده و احساس مسؤولیت بیشتر در قبال این وظیفه است.»
آنها دو پیمان نامه هم برای عابران پیاده و رانندگان نوشتهاند و از مردم خواستهاند با خواندن و اجرای متن پیمان به زندگی و حقوق خود و دیگر شهروندان احترام بگذارند: «ما، کسانی که به کمپین «من هم خط عابر پیاده را میخوانم» میپیوندیم، متعهد میشویم در حرکت پیاده: درصورت وجود خط عابر در محدوده به شعاع ۵۰ متری از موقعیتی که هستیم، از خط عابر پیاده عبور کنیم؛ پیگیر حقوق و متعهد به وظایف خود به عنوان عابر پیاده باشیم؛ در صورت مواجه شدن با تجربه ناخوشایند در حرکت پیاده تجربه خود را به اشتراک گذاریم.»
آنها قرار است از فضای مجازی در رساندن صدای این کمپین به مردم استفاده کنند، مثلا افراد میتوانند با صدا و تصویر همراهی با کمپین را در صفحه اینستاگرامشان با هشتگ #پیمان_خط_عابر به اشتراک بگذارند یا اگر تجربه ترس یا تصادف روی خط عابر پیاده را دارند، در فضای مجازی بنویسند و با هشتگ #تجربه_خط_عابر به اشتراک بگذارند.
استیکرهایی هم برای رانندگان وسایل نقلیه تهیه شده، روی آن نوشته شده: « من برای عابر پیاده میایستم.» آنها از کسانی که این برچسب را روی وسیله نقلیه خود استفاده میکنند، خواستهاند عکسهایشان را در فضای مجازی به اشتراک بگذارند. عکس اتومیبیلها و موتورهایی که یک برچسب زرد رنگ روی وسیله نقلیهشان نصب کردهاند، برچسبی برای احترام به عابر پیاده.
یکی از اعضای این کمپین به «ایران وایر» میگوید: «استقبال از این کمپین بسیار خوب بوده و همه تلاش ما این است که خودمان کاری کنیم که فرهنگ احترام به خودمان و دیگران در کشورمان جا بفتد.» آنها امیدوار هستند کمپینشان هر چه زودتر به دیگر شهرهای ایران هم برسد.
در بخش حمایت از کمپین نام دو چهره مشهور به چشم میخورد، بهمن فرمان آرا کارگردان مطرح سینمای ایران و بابک احمدی نویسنده و پژوهشگر. هر دو از دوستان مرتضی قدسی هستند و شوک حادثهای که برای او اتفاق افتاده دست از سرشان برنداشته، هر دو جلوی دوربین نشستهاند و درباره این کمپین صحبت کردهاند. بهمن فرمان آرا در بخشی از این فیلم میگوید: «مرتضی قدسی یک مساله شخصی برای ماست، چون دوستمان بوده، آدم درجه یکی بوده، اما هستند مادرها، بچهها و اینهایی که روی خط عابر پیاده فکر میکنند مصونیت دارند در حالی که خط عابر در ایران فقط یک خط است وسط خیابان و عابران پیاده هیچ مصونیتی ندارند.»
بابک احمدی اما از عدم حمایت دولت از حقوق شهروندان دل پری دارد، او میگوید: «ما مردم تکنیک جدید را آوردیم ولی فرهنگش را نیاوردهایم. داریم مثلا مدرن زندگی میکنیم اما اولین و ابتداییترین نکته یعنی رعایت حقوق یک فرد، اهمیت جان یک آدم هرکه باشد، این را دیگر در نظر نمیگیریم. به معنی واقعی بی پناهیم، دولت اعلام بیطرفی کرده، کوچکترین کمکی در این زمینه نمیکند. تمام مسالهاش جزئیترین مسائل ایدئولوژیک خودش است که موی یکی یک ذره بیرون نباشد. ولی در مورد جان آدمها، شهروندان، کسانی که او را سر کار آوردهاند و کسانی که به او رای میدهند، کسانی که نگهش میدارند و کسانی که پای تمام سختیها ایستادهاند، عملا اعلام بیطرفی کرده است.»
او البته تنها دولت را مقصر نمیداند: «بخش بزرگی از جامعه روشنفکری هم اصلا به این مساله فکر نمیکند و همچنان توی مباحث تئوریک عجیب و غریب خودش سر میکند. با نوستالژی گذشته، نداشتن آینده و گیجی. بخش اعظم مردم هم نه اینکه مقصر باشند، اما خودشان زاده یک نوع بیفرهنگی و یک نوع بی دقتی هستند ما از مشروطه به این طرف با همدیگر درست زندگی نکردیم. مدرن شدیم اما درست زندگی نکردیم، هیچکس حق دیگران را نمیشناسد، بدتر از آن آدمها حق خودشان راهم نمیشناسند.»
او در آخرین بخش از حرفهایش به مقالهای از محمد جعفر پوینده؛ نویسندهای که در قتلهای زنجیرهای کشته شد اشاره میکند. مقالهای که پوینده پس از تصادف و مرگ دوستش در جادههای شمال کشور نوشته بود: « او نوشته بود این نظم منظور او از نظم تنها حکومت نبود. او در یک کلام نوشته بود سرمایه داری اما در حقیقت منظورش این انتظام اجتماعی بود که همه ما را به هم گره زده، نوشته بود او قاتل رفیق من است و راست میگفت. آن موقع ما فکر میکردیم چقدر تندرویی میکند. اما وقتی برای دوستانمان این اتفاقات افتاد بیشتر به این نتیجه رسیدیم که چقدر جعفر حق داشت.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر