آرزوی همهشان این است که سقف بالای سرشان ماندگار باشد، از مهرشاد که عکساش در حال تمرین گیتار گرفته شده، تا غزاله که تصویر اجرای نمایشاش در صفحه اینستاگرام «کودکان سرزمین من» به اشتراک گذاشته شده است.
آنها یازده کودک هستند؛ پنج دختر و شش پسر سه تا یازده ساله که کم کم دور هم جمع شدهاند. هر کدام قصهای دارند، قصههای تلخی که در این خانه گرم و امن جدیدشان کم کم دارد فراموششان میشود.
موسسه «کودکان سرزمین من» حامی بچههای بی سرپرست و بد سرپرست است، بچههایی که یا خانوادهای نداشتهاند و یا خانوادهشان توان نگهداری آنها را نداشتهاند. این موسسه شکل بهزیستی یا دیگر مراکز نگهداری نیست، شکل یک خانه واقعی است با یک مدیر مقتدر و مهربان که برای همهشان مادری میکند. کسی که روز و شبش را در کنار آنها میگذراند.
مادر مهربان این خانه زهرا بناساز است، روانشناسی که سالهاست در حوزه کودکان کار، کار کرده است. او یکی از موسسان انجمن کودکان کار است. انجمنی که سال 81 فعالیتش را شروع کرد. در محله دروازه غار تهران خانهای برپا کرد برای بچههایی که یک شبه مرد میشوند و یک روزه بزرگ. این خانه و حیاط کوچک مامنی امید بچههای کار آن محله شد از محمد که با بساط واکس به حیاط میآمد تا ستایش که قبل از شروع کاراول به خانه دروازه غار سر میزد. آنها با یک تخته سیاه و یک اتاق کوچک آموزش این بچهها را آغاز کردند، مدرسهشان ساعت نداشت هر کس هروقت می آمد، به او درس می دادند.
بچه های زیادی در همین مرکز با سواد شدند، برای اولین بار با آبرنگ و مدادرنگی نقاشی کشیدند و اولین عروسکها و ماشین پلیشهای عمرشان را تجربه کردند.
زهرا بناساز و دوستانش کودکان کار را اینطور تعریف میکنند: « کودکان کار شامل کودکانی است که پيش از رسيدن به سن قانونی کار، ناگزير وارد بازار کار میشوند و درآمد خانواده وابسته به کار آنان است.» آنها اعتقاد دارند کودکانی که از بازی کردن محروم هستند، هیچ آموزشی نمیبینند، از نظر روانی، جسمانی و اجتماعی به درستی رشد نمیکنند و باید تحت حمایت قرار گیرند.
انجمن حمایت کودکان کار اکنون چهارده ساله شده و آنطور که در وبسایتش نوشته شده، در محلههای هرندی، بازار، خاوران، مولوی و حتی در بم شعبه دارد و به حدود 800 کودک کار و تحت آسیب خدمات میدهد.
«موسسه کودکان سرزمین من» هم از دل انجمن کودکان کار بیرون آمده، از روزهای دروازه غار، بعضی از بچهها، کودکان همان بچههایی هستند که چهارده سال پیش در خانه دروازهغار باسواد شدند، بعضی را آنهایی که خانم بناساز و دوستانش را میشناسند، معرفی کردهاند و بعضی دیگر را سرپرستهایشان سپردهاند به زهرا بناساز که خیالشان راحت شود بچههایشان مثل خودشان بزرگ نمیشوند.
زهرا بناساز همه تلاشش را کرده که آنها در جایی مثل یک خانه بزرگ کند، مثل خواهر و برادرهایی در کنار هم. او خانه سه طبقهای اجاره کرده و پسرها را در یک طبقه جا داده و دخترها را در طبقهای دیگر، همه کارهای ثبت مرکز و گرفتن مجوز دائمی از بهزیستی را انجام داده است.
بهزیستی از مرکز بازدید کرده اما یک شرط برای ارائه مجوز گذاشته است. ساختمان پسران و دختران باید به طور کامل جدا شود. زهرا بناساز به روزنامه شرق گفته: «درحالحاضر ٢٠ میلیون دادهایم و ماهی هشتمیلیون و ٥٠٠ هزار تومان اجاره را از طریق کمکهای مردمی پرداخت میکنیم. اما الان مشکل ما داشتن دو خانه جدا و نزدیک به هم است برای این که بهزیستی به ما مجوز بدهد.»
البته آنها تنها یک مشکل ندارند، بعضی از بچههای این مرکز شناسنامه ندارند، وقتی شناسنامه نیست، ثبت نام در مدرسه هم امکانپذیر نیست. او و مددکاران این موسسه دو سال تمام در یکی از طبقات همین خانه برای بچهها کلاس برگزار کردند و امتحان گرفتند، مثل کاری که در دروازه غار انجام دادند و حالا با کمک معاون دادستانی توانستهاند از آموزش و پرورش مجوز شش ماه بگیرند تا مدارس بچهها را بپذیرند. این مجوز را یکبار دیگر هم تمدید کردهاند.
آنها امیدوارند به زودی مجوز دائمی بهزیستی را بگیرند تا بتوانند مشکل شناسنامه و تحصیل بچهها را برای همیشه حل کنند. مجوزی که نیاز به گرفتن دو خانه مجزا دارد، پنجشنبه 18 شهریور قرار است به همت همه کسانی که آموزش و تربیت بچههای این سرزمین برایشان مهم است، برنامهای در حمایت از این موسسه برگزار شود. قرار است فیلم «والدراما» در تالار ایوان شمس برای اولین بار به نمایش درآید و عواید فروشش به این موسسه برسد.
«والدراما» درباره بچههای بی شناسنامه است. بچههایی شبیه مهرشاد و غزاله و... بچههایی که یک خانه گرم، سهمشان است. شما هم به این برنامه دعوتید!
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر