حدود پنج ماه از مرگ ستایش گذشته اما داغ خانواده قریشی هنوز تازه است، این را میشود از صدای حزنانگیز پدرش؛ شیرآقا فهمید، الحمدالله از دهانش نمیافتد و وقتی از احوال خودش و خانوادهاش میپرسم، میگوید: «خوب که نیستیم اما الحمدالله، بالاخره باید ساخت. آمدهایم مشهد زیارت که سبک شویم.»
صدای بچهها مدام از گوشی تلفن شیر آقا شنیده میشود، صداهای چهار کودکی که داغ مرگ خواهر شان هنوز هم بر سینههایشان سنگینی میکند، بچههایی که خواهر هفت ساله شان بیست و دوم فروردین امسال از خانه خارج شد و دو روز بعد جسدش در خانه همسایه پیدا شد، ستایش هفت ساله مقتول بود و پسر هفده سال همسایه قاتل.
پسری که اتفاقا شیرآقا هر از گاهی صبحها که برای کارگری از خانه خارج میشده، او را میدیده که کیف و کتاب به دست راهی مدرسه میشود، حالا اما برای اینکه با خانواده او رو به رو نشوند، خانهشان را عوض کردهاند: «دیگر همسایه آنها نیستیم، خانه هنوز خیرآباد است اما آمدهایم بالاتر، سمت بانک تجارت که دیگر همسایه نباشیم.»
با این حال خانواده پسر برای دیدن شیرآقا رفتهاند اما شیرآقا حاضر نشده آنها را ببیند: «یک سری فقط خواهرانش آمد و ما هم جواب ندادیم، دیگر نیامدند. یکی دو دفعه وکیلش زنگ زد گفت من وکیل پولی نیستم و وکیل تسخیری هستم و نمیخواهم کاری بکنم پرونده شما لطمه بخورد و از این حرفها، میخواست من را ببیند، من هم رد کردم گفتم: من دیدن ندارم، من همه چیز واگذار کردم به خدا و هیچ کس را هم نمیبینم.»
ماجرای قتل ستایش؛ دختر هفت ساله افغانستانی در خیرآباد ورامین یکی از غمانگیز ترین حوادث سال نود و پنج است، موضوعی که بازتاب بازتاب رسانهای گستردهای داشت. گزارش اولیه این ماجرا را می توانید اینجا بخوانید.
وقتی چند روز پس از قتل ستایش با شیرآقا صحبت میکردم، همه نگرانی او این بود که مبادا خون دخترش پایمال شود، چون آنها افغانستانی هستند و قاتل ایرانی است اما الان میگوید: «روند رسیدگی به پرونده تا الان خوب بوده. وکیل قاتل اعتراض داشته که او را از بازداشت موقت دربیاورند اما الحمدالله اعتراضشان رد شده.»
او البته در این مدت یک بار با قاتل دخترش رو به رو شده است: «یکبار به دادگاه رفتیم، جلسه غیرعلنی بود فقط خودش را آوردند، نه مادر و پدرش بودند و نه وکیلاش، من و مادر ستایش هم با وکیلمان رفتیم، چند تا سوال کرند و لایحه نوشتند بعد هم دادند که او امضا کند. اما دادگاه اصلی دو هفته دیگر برگزار میشود»
دیدن قاتل دختر هفت ساله تا چند روز شیر آقا و مادر ستایش را به هم میریزد: «شما نمیتوانید فکرش را هم بکیند خیلی احساس بدی داشتیم. آخر چطور توانست با آن بچه این کار را بکند.»
قاتل ستایش در زمان ارتکاب جرم هفده ساله بوده و به سن قانونی نرسیده و امکان عدم اجرای مجازات قصاص برای او وجود دارد، این را که میگویم شیر آقا کمی مکث میکند و میگوید: «من هم این را شنیدهام اما به من گفتهاند باید صبر کنیم به سن قانونی برسد و بعد مجازات شود.» چند ثانیه سکوت میکند و دوباره جملهاش را تکرار می کند و بعد میگوید: «شما چطور فکر میکنید یعنی ممکن است قصاص نشود؟» اداره کل امور اتباع و مهاجرین برای ستایش وکیل گرفته: «آقای عزیز محمدی وکیل ماست، وکیلم گفته قاتل صد در صد مجازات میشود، حتی وکیل خودش هم که دوبار با من تماس گرفت گفت صد در صد مجازات میشود و گفت که کار بدی کرده و باید مجازات شود اما او هم باید وکیل داشته باشد. حالا از قضیه سن حرف میزنند شاید تا سناش برسد، بماند.»
چندی پیش خبرگزاریها از فرستادن قاتل نوجوان به پزشکی قانونی برای انجام معاینات صحت و سلامت روحی خبر دادند، شیرآقا اما از جواب پزشکی قانونی هم خبر ندارد و میگوید: « من اصلا از پرونده اطلاعی ندارم، گفتند این پرونده محرمانه است. وکیل ما گفت قاضی پرونده گفته فقط شما با خانمت می توانید پرونده را مرور کنید ولی غیر از شما کس دیگه ای نباید اطلاع از پرونده داشته باشد. ما هم هنوز پرونده را نخواندهایم.»
در این مدت خیلیها به دیدن خانواده قریشی رفتهاند و از او دلجویی کردهاند: «امام جمعه آمد، از طرف استانداری آمدند، نمایندگان مجلس زحمت کشیدند و آمدند، الان هم نمایندگان مجلس شورای ایلامی لطف کردند و ما را فرستادهاند مشهد، برایمان هتل و امکانات فراهم کردهاند که زیارت کنیم و کمی دردلمان را سبک کنیم.»
از حال و روز مادر ستایش که میپرسم میگوید: « الحمدالله بهتر است، آمده زیارت، این که بگویم حال خوبی دارد که ندارد اما از روزهای اول الان بهتر است. بچهها هم از روزهای اول بهتر شدهاند، چه میشود کرد، باید ساخت. همه مان منتظریم دادگاه بشود تا ببینیم چه تصمیمی میگیرند. سپردهایم به خدا که حق به حق دار برسد.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر