عنوان کتاب را از شعری از احمد شاملو وام گرفته است، «میخواهم خواب اقاقیاها را ببینم/ در آخرین فرصت گل». آن را چسبانده روی جلد یک کتاب که شامل ۱۳۷ اثر است، دستنوشتهها، وصیتنامهها، مجسمهها و نقاشیهایی است که زندانیان دهه ۶۰ از خود به یادگار گذاشته اند.
مهدی اصلانی ماه ها بود که منتظر نهایی شدن طرح و عنوان جلد بود و حالا در سالگرد اعدام مخالفان جمهوری اسلامی در تابستان ۶۷ و به یاد اعدامیان دهه ۶۰، کتابش را روانه بازار کرده است.
جرقه گردآوری آثار اعدامشدگان نخستین دهه حکومت جمهوری اسلامی برای این نویسنده در شصتمین سالگرد هولوکاست و در اردوگاه داخائو آلمان زده شد. وقتی با همراهی دوستی قدم به یکی از «مخوفترین قتلگاههای جهانی» گذاشت و با توریستها و جمعی از بازدیدکنندگان مواجه شد که برای ثبت تصویر و فیلم از پیرزنی که روی صندلی ویژه معلولان توسط پرستارش به این سو و آن سور برده میشد، سبقت میگرفتند: «هیچکس در پی کشف مفهوم کلمات برآمده از دهان پیرزن نبود. ثبت خود با سندی زنده. بغضی غریب گلوگیرم شد و پرسشهایی افزون از حد. آیا چرخش روزگار موقعیتی مشابه ماریا به هزاران جانبهدربرده تبعیدی ارزانی خواهد کرد؟ آیا در کهنسالی احتمالیمان، سوژه عکس توریستها خواهیم شد؟ آیا ماریا و بازدیدکنندگان داخائو میدانند نسل باقیمانده از شیرزنانی که به تابوتهای ابداعی حاج داوود رحمانی "نه" گفتند، روزگاری بر صندلی چرخدار ویژهی معلولان در اوین و گوهردشت، اسرار هویدا کنند. به گوهردشت برگشتم و راهروهای مرگاش. سرنوشت آنهمه چشمبند بیصاحب، دمپاییهای پلاستیکی و انبوه چشمبندهای بیچشم.»
در «آخرین فرصت گل» آثار وصیتنامههای ۱۷ بهایی نیز به ثبت رسیده که وصیتنامههای ۷ تن آنها پیشتر برای اولینبار در ایرانوایر منتشر شد.
اصلانی اگرچه با زندانیان بهایی همسلول نبوده اما برای ایرانوایر روایت میکند: «هنگامی که در گوهردشت گذران حبس میکردم، تعدادی از بهاییان سرموضعی و عمدتا کهنسال را در هواخوری بندی که مشرف به بند ما بود میدیدم. کسانی که شرط آزادیشان اعلان انزجار در نشریات کثیرالانتشار و امضای انزجارنامه از "فرقه ضاله" بود و اینان بدین تباهی تن نمیدادند. حکومت اسلامی نظامی است همهکش و به یک معنا غیرقابل اصلاح. من نمیتوانستم و نمیبایست چشم بر این همه بربندم. تلاش کردم تنها وامدار حقیقت باشم و آنچه اتفاق افتاده است».
در میان دیگر آثاری که در این کتاب منتشر شده، تنها یک اثر از سران حکومت پهلوی موجود است؛ وصیتنامه فرخرو پارسا، وزیر آموزش و پرورش حکومت پهلوی.
اصلانی میگوید اگرچه مطلع بود که به اکثر اعدامشدگان کودتای نوژه فرصت نوشتن وصیتنامه داده بودند اما تلاشهایش برای به دست اوردن دستخطی از این سران بینتیجه ماند و به هیچیک دست نیافت.
در این میان اما مواجه با چند روایت و اثر بازماندگان بیش از سایرین اصلانی را برافروخت یا در ذهنش ماندگار شد. این نویسنده نامه واپسین فرزین شریفی را یکی از «تراژیکترین» آثار میخواند. فرزین روز ۵ مهر ماه ۱۳۶۰ به عنوان هوادار سازمان اکثریت از محل کارش به خیابان آمد و به اتهام شرکت در تظاهرات مجاهدین بازداشت شد. او هرچه گفته بود تنها برای تماشا به خیابان آمده و هودارا خط امام و انقلاب است، نشنیده گرفته شد و ۱۲ ساعت بعد به او گفتند وصیتنامهاش را بنویسد. در این نامه اعدام او به باندهای "ضد انقلاب" و "گروهکهای" سیاسی نسبت داده و سپیدهدم ششم مهرماه اعدام شد.
بازماندهای از هدایتالله معلم، پیرمرد ۷۰ سالهای که نامههایش از طریق خانواده به دست اصلانی رسید، یکی از ماندگارترین آثاریست که این نویسنده دریافت کرده است: «به دنبال کاردستی و اثر هنری از وی بودم. فرزندش برایم گفت: عمو، پدرم به هنگام اعدام روکش طلایی دندانهایش را از دهان درآورده و به همسلولیاش سپرده. آیا این روکش ارزش ثبت دارد؟ روکشهای طلای هدایتالله معلم در کتاب ثبت کردم و بدان اندیشیدم آیا میتوان این روکشهای دندان را دید و رفت با خودکار نام قاتلانی چون هاشمیرفسنجانی، ریشهری و درینجفآبادی را بر برگههای رای نوشت، به صندوق انداخت و نامش را پیروزی اعتدال و امید خواند؟ تراژدی تلختر از این هست؟».
کتاب پر از روایت های تلخ است. سهیلا و فرنگیس محمدرحیمی، دو خواهری که در آن تابستان سوزنده کشته شدند، بلوز کاموایشان را شکافته و دشتی آبیرنگ روی پارچهای خلق کرده بودند و با شکافتن جورابهایشان آهویی به تصویر کشیدند. به روایت اصلانی این اثر توسط آن دو خواهر به بند مردان فرستاده شد؛ جایی که دو برادرشان در حبس بودند. اما هر چهار نفر اعدام شدند.
در این مسیر اما دشواریهایی هم مقابل راه او وجود داشت: «بسیاری از آثار قلمی و وصیتنامههای برجایمانده به امانت خانوادهها در ایران سپرده شده. در این میان هستند خانوادههایی که این خطیادگارها را به عنوان میراث خصوصی تلقی میکنند و از انتشار آن پرهیز دارند، یا اطمینان به استفادهی مناسب در آن نمییابند. شاید و میگویم شاید با انتشار آخرین فرصت گل موقعیتی فراهم شود تا خانوادههایی که عزیزانشان سر بر آستان ننگین دگراندیشیکشی سپردند این دستنوشتهها برای ثبت عمومی کنند.»
اصلانی در انتشار این کتاب تلاش کرده تا آثار باقیمانده را «فارغ از جنسیت» و «دستهبندیهای سیاسی» گردآوری کند و توجهاش به مواردی بوده که کمتر دیده شده است. او از انتشار این آثار در چاپ سیاه و سفید خودداری کرده، چراکه «در بیرنگ جای مکان هستی و جغدمکانی که زندان اسلامی است، رنگ یعنی زندگی. من نمیتوانستم آثاری را که با عشق حک و نقش زده شده سیاه و سپید منتشر کنم.»
به گفته این نویسنده واکنشها تا به حال به انتشار این کتاب «دلگرمکننده» بوده و او پیشبینی میکند که هزار نسخه چاپ اول آن در همین ماه نخست انتشار به پایان خواهد رسید و «آخرین فرصت گل» به چاپ دوم میرسد. انتشار دستخط جانسپردگان در این کتاب به منظور «سندیت بخشیدن» بیشتر به آثار بازمانده از اعدامشدهها صورت گرفته است. اصلانی میگوید «حرف اصلی»اش در این مجموعه توجه به «نظامی به ذات متوحش و بهیمی است که از ابتدای شکلگیری حذف مخالف، پیشانیخوانش بود و هست». «آخرین فرصت گل» را که توسط نشر باران منتشر شده، میتوانید به صورت آنلاین تهیه کنید.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر