در دوران وزارت علی جنتی موسیقی، تبدیل به یکی از پرحاشیهترین حوزههای فرهنگ و هنر شد و هنرمندان عرصه موسیقی یکی از سختترین دوران فعالیت خود را تجربه میکنند. لغو کنسرت به یک پدیده روتین تبدیل شده تا جایی که وزیر ارشاد و وزیر کشور برای جلوگیری از لغو یک کنسرت موسیقی راهی سالن برگزاری کنسرت شده بودند، موضعگیری احمد علم الهدی امام جمعه مشهد و واکنش وزیر ارشاد در تاسی از صحبتهای او برای برگزار نشدن کنسرت در شهر مشهد حاشیههای موسیقی را پرر نگ تر از قبل کرد و کار به جایی سید که ائمه جمعه شهرهای دیگر هم خواهان عدم برگزاری کنسرت شدند، موضوعی که با موضعگیری حسن روحانی رو به رو شد و او را وادار کرد که از قانون واحد کشور برای همه شهرها حرف بزند. با این حال بازهم موضوع برگزاری کنسرت در شهرستانها فیصله نیافت. پنجشنبه شب کنسرت شهرام و حافظ ناظری در تفت یزد در شرایطی برگزار شد که کفن پوشان جلوی سالن ایستاده بودند و در زمان برگزاری کنسرت عدهای در سالن مشغول خواندن دعای کمیل شده بودند، فراخوان تلگرامی برای جلوگیری از کنسرت این خواننده سنتی داده شده بود و گروه موسیقی با یک ساعت تاخیر توانستند به سالن برگزاری راه یابند. هنرمندان موسیقی که تا پیش از حرفهای رئیس جمهوری سکوت کرده بودند بعد از حرفهای حسن روحانی در نامهای به خاطر مواضعاش درباره موسیقی از او تشکر کردند. کیوان ساکت، نوازنده پیشکسوت و سرپرست گروه وزیری یکی از امضا کنندگان این نامه است. با او درباره وضعیت این روزهای موسیقی ایران گفت وگو کردهایم.
در روزهای اخیر بارها درباره برگزاری کنسرت موسیقی بحث شده، چند کنسرت به هم خورده و موضعگیری های متعددی در مخالفت با برگزاری کنسرت شده، درباره این اتفاقات چه نظری دارید؟
موسیقی یکی از مهمترین عناصر فرهنگی هر جامعه متمدن در طول تاریخ محسوب میشده. نوع موسیقی و شکل اجرای موسیقی و عناصر موسیقایی جلوهای از تفکر و روحیات و احساسات مردم آن ناحیه را نشان میدهد. با مطالعه موسیقی ایرانی شما متوجه میشوید مردمانی که در ایران زندگی میکنند، مردمانی نرم خو و پرصبر و حوصله و عاطفی هستند. موسیقی ایرانی کاملا عاطفی است و موسیقی رزمی نیست. کسانی که با موسیقی ایرانی و کلا با موسیقی مخالف هستند و عناد میورزند یا آدمهای کم خرد و مریضی هستند که درکی از هنر ندارند و یا آدمهایی هستند که مغرضاند و قصد نابودی فرهنگ ایران را دارند. سعدی یک شعر دارد که الان به درستی خاطرم نیست اما فحوای کلامش این است که تمام طبیعت موسیقی را میفهمند اگر انسان موسیقی را نفهمد دیگر هیچ ... و یا آدمهای غیر از این مسئله، موسیقی یکی از نیازهای جامعه است. اگر ما نیازهای جامعهمان را با موسیقی ای خودمان شعر متجانس که عناصرش از عناصر فرهنگی ماست و برخاسته از جامعه است، تامین نکنیم، ناچار مردم و جوانها سمت موسیقی هایی می روند که ممکن است خیلی از عناصر سازنده آن با فرهنگ ایرانی ما تجانس نداشته باشد و یک آشفتگی در عرصه فرهنگ به وجود میآید که به نفع هیچکس نیست. در نگاه اجمالی به تاریخ متوجه میشویم که بارها به ایران حمله شده ترکها، مغولها، عربها و ... اما زبان، فرهنگ و موسیقی ایران همچنان به حیات خودش ادامه داده اما مثلا در کشورهایی مثل مصر یا کشورهای اطراف بین النهرین که اتفاقا تمدنهای بزرگی هم داشتند، همگی مقهور اقوامی شدهاند که به آنها حمله کردهاند. چون این کشورها با وجود تمدنهای بزرگ، از لحاظ فرهنگی چندان غنی نبودند. آنچه که ایران را پس از این حملات سرپا نگه داشته، تمدن ایران نیست بلکه فرهنگ ایران است و موسیقی یکی از عناصر مهم تشکیل دهنده فرهنگ ایران است. بنابراین کسانی که با موسیقی عناد میورزند و اصرار میکنند که موسیقی یا هر چیزی که شادی آور باشد، برای بشر مضر است، اینها یا آدمهای کم خردی هستند که نمیدانند عوارض حرفی که میزنند، چیست و یا آدمهایی هستند که آگاهانه و با غرض کمر به قتل فرهنگ ایران و ایرانی بستهاند.
اهالی موسیقی چگونه باید موضعگیری کنند؟
اهالی موسیقی میتوانند اعتراضات خودشان را به صورت نامههای سرگشاده و امضاهای فراوان به دولت برسانند که البته این کار را ما در طول چندین و چند نامه انجام دادهایم. نامههایی به وزیر ارشاد، نهادهای متولی موسیقی و آقای رئیس جمهور نوشته شده است. متاسفانه موضعی که وزیر ارشاد گرفته بود، از سر ناتوانی بود اما خوشبختانه آقای روحانی موضع درستی اتخاذ کردند و گفتند ما در تمام کشور یک قانون داریم که ما هم نامهای تنظیم کردیم و از ایشان به خاطر این صحبتهایشان تشکر کردیم. پیش از این موضوعهم صد هنرمند حوزه موسیقی نامهای به وزیر ارشاد نوشتیم که مربوط به شورای ممیزی ارشاد بود. در این نامه نوشته شده بود که هدف از ممیزی آثار موسیقی چیست؟ آگر هدف این است که آثاری که خلاف شئون اخلاقی و اجتماعی جامعه است، مجال تکثیر نیابند وخط قرمزهای نظام حفظ شود که کار درستی نیست چون به راحتی سر چهارراه ها میتوان به تمام سی دی های غیر مجاز دست یافت، پس ممیزی چه فایدهای دارد ضمن اینکه بیشتر افراد تصمیمگیرنده این شورا استطاعت و بظاعت کافی هنری برای این تصمیمگیری ندارند و مورد قبول اکثریت به اتفاق هنرمندان نیستند.
فکر میکنید نوشتن این نامهها کفایت میکند؟
هنرمند موسیقی بیشتر از این چه کارهایی میتواند بکند، وقتی توی کنسرت میریزند و خواننده گروه را کتک میزنند، وقتی تهدید میکنند وقتی دستگیر میکنند، وقتی سازها را میشکنند، چه می شود کرد. این اتفاقات بارها بارها افتاده، چند سال پیش من در بابل کنسرت داشتم، امام جمعه شهر مریض بود، خوشبختانه زمان برگزاری کنسرت من اتفاقی نیفتاد و کنسرت برگزار شد. چند روز بعد امام جمعه فوت شد و بیست روز بعد یک گروه دیگری آمده بودند و در همان سالنی که ما اجرا کردیم کنسرت داشتند اما گروهی به سالن ریخته بودند و سازهایشان را شکسته بودند. آقای وحید تاج در شهر یزد کنسرت داشتند که ریخته بودند توی سالن و خواننده را هل داده بودند و نگذاشتند کنسرت زنده برگزار شود، فقط آقای تاج روی صحنه ایستاده بود و صدای کار پخش شد. خود من کنسرتی در سمنان داشتم که رئیس اداره ارشاد آنجا گفته که اسم و عکس کیوان ساکت حذف شود، برای اینکه نوع موسیقیای که من و گروهم قصد داشتیم اجرا کنیم خمودگی و یکنواختی و افسردگی و تکرارهای خستهکننده نداشت و زنده و پرشور و حال بود. کنسرت من و سالار عقیلی بود و تصور کنید که روی بیلبورد بزرگ عکس و من و سالار عقیلی کار شده بود و تصویر من را شطرنجی کرده بودند و نوشته بودند کنسرت استاد ...
خب بعضی از منتقدان میگویند از بس هنرمندان با هر شرایطی کنسرت اجرا کردهاند و روی صحنه رفتهاند، واکنشی نشان ندادهاند، این اتفاقات مدام بیشتر و بدتر شدهف مثلا خود شما با وجود حذف تصویر و نام تان کنسرت را اجرا کردهاید...
مردم ما کنسرت میخواهند، ما قرار داد میبندیم با یک اسپانسر شخصی، تهیه کننده یا یک شرکت، آنوقت میآیند جلوی کنسرت را میگیرند، ما باید چه کار کنیم؟ یک بار در بابل شب کنسرت، کنسرت را کنسل کردند، یا چند شب در دانشگاه نیشابور به مناسبت روز خیام کنسرت اجرا میکردم، رئیس دانشگاه نمی دانم بابت خودشیرینی از ترس یا به چه دلیل غیر منطقی و غیر اخلاقی کنسرت را کنسل کرد. من برنامهریزی کرده بودم، کنسرتها و تمریناتم را برای آن برنامه کنسل کرده بودم. وقتی کنسرتها را تعطیل میکنند ما چه کار میتوانیم بکنیم؟ ما باید حمایت شویم. وظیفه ارشاد حمایت از ماست، چون بدون هنرمند و کار هنری وزارت ارشاد معنا پیدا نمیکند. آنها حاکمان هنر نیستند، وظیفه شان حراست از هنر و هنرمندان و نگهداری از شان هنری آنهاست. حدود شش ماه از سال کار هنری برای ما یا کنسل است یا بسیار سست و کمرنگ است، ماه محرم و صفر، ماه رمضان، ایام فاطمیه که سه دهه است، یک ماه هم ایام سوگواری ائمه اطهار را داریم، شش ماه بعد هم یا کنسرت کنسل میشود یا کسی از خواب بیدار میشود و حرفی میزند و ...
علاوه بر این ابعاد مالی و برنامه ریزی هم طبعا چنین رویدادهایی می تواند به زندگی حرفه ای افراد آسیب بزند ...
هر کس به فراخور حرفه و کارش چیزهایی یاد میگیرد، مثلا یک بوکسور می آموزد که در طول مسابقه هر چه ضربه به بدنش بخورد، واکنش نشان ندهد و ناراحت نشود چون این یکی از ملزومات این ورزش است. هنرمند هم میآموزد که حساس باشد، کار هنری به ما آموخته حساس باشیم. استاد قنبری میگفتند یک نفر به من میگوید: تو، من چند روز ناراحتم که چرا به من گفت تو. بنابراین وقتی یک کنسرت کنسل میشود، وقتی توهین میشود یک هنرمند آسیب روحی میبیند. هنرمند نیاز به حمایت دارد، مردم همیشه حمایت کردهاند اما شرایط جامعهای به گونهای است که باعث میشود بعضی افراد از روی نادانی سخنانی بر زبان بیاورند که موجب دل آزردگی هنرمندان شود. کنسرت کنسل کردن مصداق این حکایت سعدی است که میگوید: یکی بر سر شاخ بن میبرید، خداوند بستان نگه کرد و دید، بگفتا گر این مرد بد کند نه با من که با نفس خود کند. اینها نمیدانند که اگر اینطور با هنر برخورد کنند، در حقیقت شالوده جامعه را که بر اساس فرهنگ بنا شده، نابود خواهند کرد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر