«داود رشیدی»، یکی از کمحرفترین و بیحاشیهترین سینماگران ایرانی صبح امروز در گذشت. این هنرپیشه مشهور که در سال های اخیر از آلزایمر رنج می برد، به دلیل ایست قلبی در سن ۸۳ سالگی درگذشت.
ماندگارترین تصویر او در قاب تلویزیون، بازی در نقش «مفتش شش انگشتی» در سریال «هزاردستان» به کارگردانی «علی حاتمی» بود. سالها پیش وقتی با او درباره این سریال حرف میزدم، گفت: «این نقش آنقدر برای مردم جذاب بود که خیلیها نام مرا فراموش کرده بودند. یک بار همان سالها توی پارک قدم میزدم، بچهای تامرا دید با بغض و ترس به مادرش گفت مفتش شش انگشتی.»
مفتش شش انگشتی یکی از ده ها کار هنری رشیدی بود. او بیش از این که به کار در تلویزیون و سینما بپردازد، در تآتر نقش بازی می کرد و در این حوزه پیشرو بود.
داود رشیدی اولین بار در سن هفت سالگی به واسطه یک آشنا به «عبدالحسین نوشین»، یکی از مهمترین پایه گذاران تآتر ایران معرفی میشود و به عنوان بازیگر روی صحنه میرود. با این حال، به واسطه فعالیت دیپلماتیک پدرش، دوران متوسطه را در ترکیه و فرانسه درس میخواند.
شاید بسیاری ندانند که او فارغ التحصیل رشته بازیگری و کارگردانی از کنسرواتور ژنو بود و در کنار آن، از دانشگاه ژنو لیسانس حقوق سیاسی هم گرفته بود.
رشیدی سال 1341، بعد از چهار سال فعالیت هنری دربازیگری و تآتر به ایران بازگشت و دو سال بعد در اداره تآتر استخدام شد؛ جوانی 30 ساله، تحصیل کرده و از فرنگ برگشته که نمایشنامههای بکت، شکسپیر و ... را ترجمه میکرد و روی صحنه میبرد.
«خسرو شجاعزاده»، «فرزانه تاییدی»، «فهیمه راستگار» و بعدها «داریوش فرهنگ» و «مهدی هاشمی» حلقه تآتری او را تشکیل می دادند. بسیاری از اهالی تآتر در آن زمان تصور نمیکردند او بتواند یک تآتر با متن ایرانی روی صحنه ببرد اما داود رشیدی، «حسن کچل» علی حاتمی را کارگردانی کرد و اجراهای این نمایش هربار بیش تر از بار دیگر مورد توجه قرار گرفتند.
خودش در مصاحبهای با «محمدعلی منصوری» که کتاب مجموعه نمایش نامهها و زندگی نامه او را جمعآوری کرده است، میگوید: «خیلیها فکر میکردند چون من خارج از کشور درس خواندم، نمیتوانم در کارگردانی نمایش حسن کچل که صد در صد ایرانی و با شعر و آهنگهای عامیانه بود، موفق باشم. اما کار خوبی شد. در تالار 25 شهریور آن زمان – "سنگلج" فعلی - اجرا کردیم، خیلی هم موفق بود.»
در نیمه دهه 40 و روزهایی که برنامههای تلویزیون با انواع و اقسام تبلیغات، شو و مسابقه پر میشد، او در کنار هنرمندانی مثل «عزت الله انتظامی»، «جمشید مشایخی»، «محمدعلی کشاورز»، «جعفر والی»، «فخری خوروش» و «جمیله شیخی» هر چهارشنبه برای تلویزیون تآتر زنده اجرا میکردند.
او که سال 52 مدیر گروه نمایش و سرگرمی تلویزیون شده بود، در یکی از گفت وگوهایش در این باره گفته بود: «واحد نمایش تلویزیون مسوول تهیه سریالها و فیلمهای تلویزیونی بود اما یک گروه نمایشی هم داشتیم؛ گروه "تآتر امروز". هنرمندانی مثل مرضیه برومند، بهرام شاه محمدلو، رضا بابک، سعید پورصمیمی، راضیه برومند، علیرضا هدایی و چند نفر دیگر عضو این گروه بودند. گروه بسیار خوبی بود. یادم میآید توی حیاط واحد نمایش، تآتر برای بچهها اجرا میکردیم. متاسفانه بعد از انقلاب این گروه منحل شد و خب، من هم از واحد نمایش رفتم.»
در همان دهه 50 رشیدی عرصه بازیگری در سینما را هم تجربه کرد. چند فیلم سینمایی بازی کرد اما ماندگارترین نقش او در آن سالها، «آق حسینیِ» فیلم «کندو» به کارگردانی «فریدون گله» بو؛ یکی از معروف ترین فیلمهای سینمایی قبل از انقلاب.
داود رشیدی از بازیگرانی بود که بعد از انقلاب ایران اجازه فعالیت حرفهای یافت. البته او در مصاحبه با مجله «زندگی ایدهال»، از بیکار شدن خودش و همسرش، «احترام برومند» در سالهای اول انقلاب گفته بود: «اوايل انقلاب برای مدتی نه من و نه خانم برومند سر كار نمیرفتيم و مشكل داشتيم. البته اين مشكلی كه میگويم، از نظر مالی بود و نه احساسی و رابطهای.»
احترام برومند، همسر داود رشیدی، یکی از مشهورترین مجریهای برنامه کودک پیش از انقلاب بود اما بعد از انقلاب او تنها چند نوار قصه تولید کرد و پس از چند سال دوری از کار، سال 83 در فیلم «دیشب باباتو دیدم آیدا» ساخته ـ«رسول صدر عاملی» یک نقش کوتاه ایفا کرد.
او پنج سال پیش در مصاحبه ای درباره آشنایی خود با داود رشیدی گفته بود: «سال 1347 ما توسط يكی از دوستان روزنامه نويس كه دوست صميمی آقای رشيدی بود و با برادر من هم دوست بود، آشنا شديم. البته هيچ نيت و قصد قبلی در كار نبود و ما تصادفا با هم ملاقات كرديم. از آن زمان تا حالا 43 سال میگذرد.»
سالهای دهه 60، دوران شکوفایی سینمای ایران بود و داود رشیدی در فیلمها و سریالهای مهمی ایفای نقش کرد؛ از «کمال المک» علی حاتمی تا «هیولای درون» به کارگردانی «خسرو سینایی» و «گلهای داوودی» رسول صدرعاملی.
در دهه 70 در سریالهای پرمخاطبی مثل «گل پامچال»، «عطر گل یاس» و «آوای فاخته» نقش آفرینی کرد. سریالهای تاریخی «میرباقری» هم که شروع ساخت آن ها در اوایل دهه 70 بود، قطعا بدون حضور رشیدی چیزی کم داشت. او در سریال «مختارنامه»، آخرین ساخته میرباقری هم نقش «نعمان بن بشیر» را ماهرانه جلوی دوربین برد. در همه این سالها، لابه لای کارهای سینمایی، او هیچ گاه از ترجمه نمایشنامه و کارگردانی تآتر غافل نشد. هنوز هم بسیاری از مخاطبان تآتر، اجرای نمایش «منهای دو» یا «اشمیت» او را به خوبی به یاد دارند. او سینماگری کم حرف و کم حاشیه بود و کم تر به موضوعی واکنش نشان میداد اما تا میتوانست کار میکرد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر