دور هم جمع میشوند و حرف میزنند؛ از آخرین دیدارها، بوسهها، آغوشها وهمه حرفهایی که میخواستهاند به عزیزان خود بگویند و وقت نشده؛ مثل «شروین».
شروین 19 ساله بود که در یک تصادف رانندگی جانش را از دست داد. داغ مرگ او در اوج جوانی، مادرش را از پا میاندازد و توان انجام هر کاری را از او میگیرد. مادر مدام با خاطرات فرزندش زندگی میکند تا این که یادش میآید یک روز شروین به او گفته بوده دوست دارد یک خیریه تاسیس کند.
مادر شروین دست به کار میشود. راهاندازی خیریه، شروین او را به زندگی برمیگرداند و او همه تلاش خود را میکند تا آدمهای شبیه خودش را به زندگی دوباره باز گرداند. سعی می کند به آنها بگوید هنوز هم دنیا زیباییهایش را دارد، حتی اگر عزیزترین آدمهای زندگی نباشند.
موسسه خیریه «شروین روبن زاده» عمده فعالیتهایش را روی سوگ درمانی آدمها قرار داده است. آنهایی که از دست دادن کسی در زندگی، یک حفره بزرگ در قلبشان ایجاد کرده است و نمیدانند باید چه کنند، راهی آن جا میشوند.
همه یک درد مشترک دارند؛ زندگی تک تک آن ها زیر و رو شده و یکدفعه عزیزشان، همان کسی که فکر میکردند بدون وجود او لحظهای حتی نمیتوانند نفس بکشند را از دست داده اند. عزیزان آن ها نه به یک سفر چند روزه و چند ساله، بلکه بدون خبر و خداحافظی، به سفر ابدی رفته اند و آنها در هالهای از خاطرات رفتهها زندگی میکنند با عکسها، لباسها و وسایل شخصی فرزندی که آرزوی دیدن مراسم عروسی او را داشتهاند، همسری که قرار بوده باهم فرداها را ببینند یا پدر ومادر و خواهر و برادری که هزار تا قول و وعده و آرزوی به سرانجام نرسیده برایشان داشتهاند.
این آدم ها داغدارند، سیاه پوش و غمگین. آن ها حالا جایی را پیدا کردهاند که آدمهای شبیه خودشان را ببینند، حرف بزنند، تغییرات پیش آمده در زندگی خود را بپذیرند و به زندگی عادی برگردند.
مشاورههای فردی با روانشناس و کلاسهای سوگ درمانی گروهی این موسسه که با حضور روانشناسان و روان پزشکان برگزار میشود، خیلی از سوگواران را به زندگی عادی برگردانده است؛ مثل خود خانواده روبن زاده پس از مرگ شروین.
موسسه شروین روبن زاده از سال 84 تاسیس شده است. «خان بیگی»، مدیر داخلی این موسسه خیریه به «ایرانوایر» میگوید: «در همه این سالها، افرادی که عزیز از دست داده و به موسسه آمدهاند، دیگرانی را هم که دچار فقدان شدهاند، به اینجا دعوت کردهاند.»
افراد سوگوار دچار بحرانهای روحی میشوند و جلسات مشاورههای فردی و گروه درمانی به آنها کمک میکند تا دردشان کمی التیام یابد.
دکتر «رابعه موحد»، روانشناس و استاد دانشگاه میگوید: «ناراحتی و غم پس از مرگ عزیزان یک فرایند طبیعی است اما این غم و سوگواری یک دوره دارد که اگر بیش از حد ادامه پیدا کند، ممکن است مشکلات روحی شدیدی برای فرد داغدار ایجاد کند؛ مسایلی که هیچگاه حل نشوند.»
افراد سوگوار در موسسه روبن زاده ابتدا تحت مشاوره فردی قرار میگیرند و بعد در مشاورههای گروهی و سوگ درمانی شرکت میکنند. خانم خان بیگی میگوید: «اول که به موسسه مراجعه میکنند، همه آن ها میگویند چرا من؟ چرا این بلا باید سر من بیاید؟ بعد اما با آدمهای شبیه خودشان آشنا میشوند و همین آشنایی و شنیدن قصه آدمهایی که درد مشترک دارند، تاثیر زیادی در ترمیم روحیه آنها دارد.»
آنها ابتدا بیش تر از عزیزان خود حرف میزنند: «جلسات اول از اتفاقی که برایشان افتاده و از فردی که از دست دادهاند میگویند اما بعدتر به مشکلات فردی خودشان اشاره میکنند. معمولا همه آن ها احساس گناه دارند و این که حتما یک کاری انجام ندادهاند که این اتفاق برایشان افتاده است.»
دکتر موحد میگوید: «از نظر روانشناختی، وقتی مرگ عزيزانمان اتفاق می افتد، چهار مرحله متوالی به ترتيب اتفاق می افتد که بايد از اين مراحل عبور کرد؛ مرحله انکار، مرحله خشم، مرحله غم و مرحه پذيرش.»
او معتقد است مرحله غم طولانی تر از دیگر مراحل است اما اگر بیش تر از شش ماه طول بکشد، مساله افسردگی برای افراد به وجود می آید و این افراد باید تحت درمان قرار بگیرند: «به عقیده من، بهتر است قبل از به وجود آمدن این مشکلات، افراد داغدار به روانشناسان مراجعه کنند تا بتوانند مرحله غم را کوتاه کنند.»
موسسه روبن زاده تنها یک شعبه در تهران دارد و بسیاری از کسانی که در شهرستانها دچار چنین مسالهای میشوند، از مشاورههای تلفنی این موسسه استفاده میکنند. مدیر داخلی این مرکز میگوید: «حتی از خارج از کشور هم با ما تماس میگیرند و از مشاورههای روانی مرکز استفاده میکنند.»
موسسه روبن زاده غیر از سوگ درمانی، بازسازی زندگی پس از طلاق و شکستهای عاطفی را هم مدنظر قرار داده تا باری از مشکلات روحی آدمهایی که به طورکلی دچار فقدان شدهاند، بردارد. خان بیگی میگوید: «موسسه ما از 90 خانواده بی سرپرست و بدسرپرست هم حمایت میکند که توسط روانشناسان به موسسه معرفیشدهاند. وضعیت این خانوادهها توسط مددکاران ما بررسی شده و از لحاظ روانی و مادی تحت پوشش موسسه قرار گرفتهاند.»
اگر حامیان بیش تری پیداکنند، میتوانند به خانوادههای بیش تری هم کمک کنند؛ آدمهایی که فقط یک دردشان «داغ» است، درد دیگری هم دارند که نامش «نان» است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر