close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

دخالت خامنه ای در انتخاب دبیرکل جامعه روحانیت مبارز، معنای خاصی داشت؟

۲۹ آذر ۱۳۹۳
رضا حقیقت‌نژاد
خواندن در ۶ دقیقه
عیادت موحدی کرمانی ( نفر اول از سمت راست) از خامنه ای
عیادت موحدی کرمانی ( نفر اول از سمت راست) از خامنه ای

محسن مجتهد شبستری، امام جمعه تبریز گفته است رهبر جمهوری اسلامی با انتقال او به تهران برای تصدی گری دبیرکلی جامعه روحانیت مبارز مخالفت کرده است. آیت الله خامنه ای گفته است با بودن آقای شبستری در تبریز، خیالم بابت این شهر راحت است و فکر من را خدشه دار نکنید.

علاوه بر شبستری، نام امامی کاشانی و موحدی کرمانی، دو امام جمعه موقت تهران هم برای تصدی گری دبیرکلی جامعه روحانیت مطرح بود که با عدم تمایل امامی کاشانی، این عنوان به موحدی کرمانی رسید و او جانشین مهدوی کنی شد. بر اساس گزارش رسانه ها او در این جلسه با اکثریت رای و بدون حتی یک رای مخالف انتخاب شده است.

موحدی کرمانی، 83 ساله، عضو مجمع تشخیص مصلحت و مجلس خبرگان رهبری است. او تا سال 84 نماینده آیت الله خامنه ای در سپاه بود و از سال 91 با حکم رهبر جمهوری اسلامی به عنوان امام جمعه موقت تهران انتخاب شد. پدرش واعظ مشهوری بوده در کرمان و خودش هم بیشتر به شخصیت اخلاقی اش مشهور است تا سیاسی. او رفتاری کاملا مطیع در ساختار سیاسی دارد و جزو مریدان خامنه ای محسوب می شود. در طول پنج سال گذشته متاثر از همین تبعیت محض، او گرایش تندروانه ای در مواجهه با اصلاح طلبان اتخاذ  کرده، با این حال لحن سیاسی ملایم تری از احمد خاتمی و احمد جنتی دارد.

در سال های اخیر، معمولا جامعه مدرسین نقش تندرو را بازی کرده و جامعه روحانیت مبارز نقش میانه رو را، ذیل این نقش هم شاخه های مختلف اصولگرا و چهره های میانی جذب این تشکل شده اند. در داخل این نهاد سیاسی هم حداقل سه شاخه وجود دارد. شاخه اول، شاخه مهدوی کنی بود که الان پس از مرگش به احتمال زیاد ابوترابی (نایب رئیس مجلس) یا مصباحی مقدم (نماینده مجلس) می توانند وارث او باشند، هر چند باقری کنی، برادر مهدوی کنی که فعلا دانشگاه امام صادق را در اختیار گرفته هم خود را صاحب حق آب و گل می داند. پورمحمدی هم خودش را نزدیک به این طیف نشان داده است.

شاخه دوم اما شاخه محمد یزدی (رئبس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) است. احمد علم الهدی (امام جمعه مشهد)، ابراهیم رئیسی (دادستان کل کشور)، مجتهد شبستری، شجونی و ... مهره های او محسوب می شوند. موحدی کرمانی که اکنون دبیرکل شده هم از نظر سیاسی به این طیف نزدیک است.

شاخه سوم، شاخه هاشمی است. حسن روحانی، امام کاشانی (امام جمعه موقت تهران)، ناطق نوری زیرمجموعه او محسوب می شوند. این چهار نفر در سال های اخیر در جلسات جامعه روحانیت مبارز شرکت نکرده اند. در زمان مهدوی کنی هم هر چه تلاش شد، این چهره ها به جلسات نرفتند، در جریان انتخاب دبیرکل جدید هم نقشی یا اعلام موضعی نداشتند. یک بار مصباحی مقدم اعلام کرد که احتمال کاندیداتوری حسن روحانی هم وجود دارد که با خشم چهره هایی چون شجونی مواجه شد. این طیف از سوی تندروها مشهور به ساکتین فتنه هم هستند.

به نظر نمی رسد که طیف هاشمی برنامه خاصی برای حضور قوی تر در این نهاد داشته باشند. دست آنها برای تسلط نسبی بر این نهاد سیاسی خالی نیست، به ویژه اینکه احتمال حمایت طیف مهدوی کنی از آنها وجود دارد ولی سکوت این طیف و دست خالی طیف مهدوی کنی سبب شده که تندروها بتوانند تسلط نسبی بر این نهاد داشته باشند.

نتیجه اولیه این رویدادها، خوشحالی سایر تندروهای غیر روحانی در جبهه پایداری، جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و فراکسیون اصولگرایان مجلس نهم است. آنها اکنون خوشحال هستند که برای انتخابات مجلس آینده می توانند با تشتت کمتری تصمیم گیری کنند.

از سوی دیگر، این تسلط نسبی در جهت گیری سیاسی آینده اصولگرایان می تواند تعیین کننده باشد. در سال های اخیر، قاعده معمول بازی در لایه های غیر روحانی جریان اصولگرا، توجه به پیشکسوت ها بوده است. بازیگرانی چون علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف همواره کوشیده اند که با میدان دادن به جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دست جبهه پایداری و سایر تندروها را از بالاسری اصولگرایان کوتاه کنند. آنها در این طراحی، امیدشان به میانه روهای جامعه روحانیت مبارز بود که البته معمولا هم امیدشان شکست می خورد ولی همین بازی ظاهری، فرصت کافی را برای مانور سیاسی این چهره ها و تغییر مرزهای میدان بازی فراهم می کرد.

اما در شرایط کنونی که جهت گیری جامعه روحانیت مبارز هم مانند جامعه مدرسین به سمت تندروها گرایش یافته و سخن از نزدیکی این دو طیف با محمدتقی مصباح یزدی برای تشکیل یک هسته مرکزی از علمای اصولگرا به میان آمده، طبیعی است که نیروهای میانه روی غیر روحانی دچار تردیدهای قوی تری برای مراجعه به پیشکسوت ها شوند.

تلاش های دامنه دار علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران برای تشکیل یک حزب سیاسی، از همین ترس و تردید نشات می گیرد. او در تلاش است نقطه ثقل تصمیم گیری را از حیطه این سه تشکل خارج کند و یا حداقل خود به عنوان یک نهاد، یک بازیگر برابر در میدان تصمیم گیری مقابل آنها بنشینید.

مشخص نیست که این تلاش موفق بشود ولی کاملا مشخص است که چنین تلاشی، تداوم شکاف های جدی سیاسی در میان اصولگرایان است. آنها واقعا مصمم هستند نگذارند شکاف های موجود همان بلایی را در انتخابات مجلس دهم بر سرشان بیاورد که در انتخابات ریاست جمهوری شاهدش بودند ولی نشانه های کنونی نشان می دهد کار بسیار سختی پیش رو دارند.

سختی کار تنها محدود به شکاف بین لاریجانی – تندروها و یا اختلاف نظر در مرجعیت سیاسی مصباح یزدی نیست، بلکه به ضعف و آشفتگی نهادهای بالادستی باز می گردد. واقعیت ملموس در فضای سیاسی کنونی ایران نشان می دهد مهم ترین خاصیت سیاسی موحدی کرمانی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز ایراد برخی خطبه های نماز جمعه تهران است که محورهایش توسط شورای سیاستگذاری ائمه جمعه تعیین شده است. این خاصیت را می توان به کلیت جامعه روحانیت مبارز هم تعمیم داد.

یک نمونه روشن این بی خاصیتی در انتخابات ریاست جمهوری قبل هویدا شد. علی اکبر ولایتی، کاندیدایی که تبعیت از جامعتین و پیشکسوت ها را در بوق و کرنا کرد و کاندیدا شد، دو سه روز قبل از انتخابات حاضر نشد به تلفن های مهدوی کنی، دبیرکل وقت جامعه روحانیت مبارز پاسخ دهد. مهدوی کنی می خواست به او بگوید به وعده اش وفا کند و به نفع قالیباف کنار برود ولی چنین درخواستی برای ولایتی هیچ اهمیتی نداشت. مهم نیست که او جای دیگری وعده داد بود و بازی خاصی را طراحی می کرد، مهم این است که او به تنهایی توانست برنامه ریزی همه نهادهای اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری را بر هم بزند، چه روی پرده که علیه جلیلی در مناظره ها شورید و چه پشت پرده که وقعی به تماس های مهدوی کنی نگذاشت.

با توجه به چنین نمونه هایی که کثرت هم دارند، می توان گفت جامعه روحانیت مبارز در طول سال های قبل تنها یک کارت بازی سیاسی بود که میانه روهای اصولگرا از آن برای تغییر جریان بازی استفاده می کردند و اکنون این کارت بازی به دست تندروها افتاده است.

اگر آیت الله خامنه ای در انتخاب دبیرکل دخالت نکرده بود و مجتهد شبستری که تندروتر از موحدی کرمانی است به تهران می آمد و دبیرکل می شد، تغییر خاصی در شخصیت سیاسی این نهاد رخ نمی داد ولی از این منظر که او سر و صدایش از موحدی کرمانی بلندتر است و رک و تند و تیزتر علیه اصلاح طلبان سخن می کوید، احتمالا تندروها در ماه های آینده می توانستند استفاده ابزاری بیشتری از او بکنند. از این منظر، حضور مجتهد شبستری می توانست بر دامنه شکاف و اختلاف های موجود بیفزاید.

در واقع بی خاصیتی ملموس موحدی کرمانی در شرایط کنونی جامعه روحانیت مبارز که یک مجمع الجزایر بی فرمانده است، می تواند کمک کند وضع شیوخ اصولگرا بدتر از این نشود. بر چنین مبنایی می توان گفت عدم موافقت خامنه ای با حضور مجتهد شبستری در تهران حتما از این منظر نبوده که خیالش در تبریز راحت باشد، شاید او می خواسته خیالش در تهران بیش از این آشفته نباشد. 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

امام جمعه اصفهان:" حکم سران فتنه افساد فی الارض است"

۲۹ آذر ۱۳۹۳
ایران وایر
خواندن در ۲ دقیقه
امام جمعه اصفهان:" حکم سران فتنه افساد فی الارض است"