یازدهم آبان ماه کمپینی با عنوان «آشپزی برای سلطانی» با پیشنهاد نماینده شهر نورنبرگ در مجلس آلمان٬ به راه افتاد. در این کمپین افراد مختلف با پختن غذا و گذاشتن بشقابی برای عبدالفتاح سلطانی٬ وکیل زندانی٬ او را به همنشینی با خود دعوت میکنند.
عبدالفتاح سلطانی٬ حقوقدان و عضو کانون مدافعان حقوق بشر است که به اتهام «تبلیغ علیه نظام، تاسیس کانون مدافعان، اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و گرفتن جایزه حرام» در سال ۹۰ در دادگاه بدوی به ۱۸ سال حبس٬ تبعید به زندان برازجان و همچنین ۲۰ سال محرومیت از وکالت محکوم شد.
منظور از «جایزه حرام»، جایزهی حقوقبشریست که در سال ۸۷ نونبرگ به دلیل «فعالیتهای حقوقبشری» سلطانی به وی اهدا کرد. این کمپین به مناسبت تولد ۶۱ سالگی این وکیل زندانی کار خود را آغاز کرد.
چند ماه پیش یکی از نشریههای آلمان در گزارشی به فرهنگ غذایی و غذا دوستی ایرانیان پرداخته و اشاره کرده بود که ایرانیان به عکاسی از غذا علاقه دارند. انتشار این گزارش باعث شد که گابریلا هاینریش٬ نماینده نورنبرگ در مجلس آلمان در تماسی با مائده٬ فرزند عبدالفتاح سلطانی ایدهی راهاندازی این کمپین را مطرح کند.
به گفتهی مائده سلطانی٬ تاریخچهی «سیاه» این شهر در حمایت از هیتلر باعث شده که روی مسالهی حقوق بشر در مدارس و رسانهها بیشتر تاکید شود: «علت جایزهی بابا هم برای همین بود که این شهر میخواهد گذشتهاش را مرور کند».
این کمپین هدف خود را تاثیر بر افکار عمومی جهانی از طریق خبررسانی و ایجاد «فشار اذهان عمومی» برای تغییر در وضعیت زندانیان سیاسی - عقیدتی تعریف کرده.
از نظر مائده سلطانی٬ یکی از عوامل تاثیرگذار در آزادی نسرین ستوده «فشار از خارج» بود: «به همین دلیل هدف من خارج از کشور است. فکر میکنم این کمپین میتواند بر اذهان عمومی تاثیر داشته باشد. مهم اینجاست که فشاری که وارد میشود٬ چقدر است٬ در چه زمانی و به چه شکلی وارد میشود. چون از طرف دولت ایران هیچ کنشی مبنی بر کم کردن فشار از زندانیان در راستای اجرای حقوق بشر نداشتیم. آنهایی هم که بدون تمام شدن حبسشان آزاد شدند٬ از طریق فشار اذهان عمومی بود».
مائده با وجود اذعان به تعداد زیاد کمپینهای ایرانی و ناکام ماندن برخی آنها٬ به ایران وایر گفت: «من اگر این کار را نکنم٬ چه ایدهی دیگری دارم؟ چه کاری میتوانم از خارج از کشور انجام دهم؟ این کمپین با اسم پدرم شروع شده اما اگر از آن استقبال شود٬ میتواند برای تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی برگزار شود».
بعد از گسترش نفوذ اینترنت در ایران٬ فعالان سیاسی و مدنی از این محیط برای به راه انداختن کمپینهای مختلف استفاده کردند. کمپینهایی که همزمان با تحولات پس از انتخابات دورهی دهم ریاستجمهوری در سال ۸۸ بیشتر به سوی اعتراضهای سیاسی و حقوق بشری کشیده شد٬ اما بیشتر این کمپینها کوتاهمدت و ناپایدار بود. مسالهای که از نظر آرش غفوری بیشتر به «بازی فیسبوکی» میماند.
غفوری٬ تحصیلکردهی رشتهی «مدیریت کمپینهای انتخاباتی»٬ کمپین «آزادیهای یواشکی» را تنها کارزار موفق ایرانی میداند: «وقتی احمد خاتمی در نماز جمعه به این کمپین تیکه میاندازد٬ یعنی آزادیهای یواشکی موفق بوده. از نظر کمپینی پایدار هم مانده. این کمپین مخاطب خود را شناخت. موضوعی را انتخاب کرد که هم برای زنان در ایران و هم برای خارج از کشور جذاب است. حجاب همیشه میتواند در اخبار قرار گیرد. این کمپین توانست با مسوولان فیسبوک هم ارتباط برقرار کند. اگر بخواهیم کمپینی موفق باشد و مردم با آن همذاتپنداری کنند٬ باید مشخصههایی داشته باشد که حسی مشترک در یک گسترهی جمعی ایجاد کند. کمپین یک خبر است و مهمترین نکات آن پیام٬ هدف و جامعهی مخاطب است. در واقع کمپین ابزاری برای رسیدن به هدف از طریق پیامیست که به مخاطب داده میشود».
به عقیدهی آرش غفوری یکی از مشکلات کمپینهای ایرانی مسالهی «تکرار» است: «زمانیکه حقوق بشر تکرار میشود٬ از اهمیت آن کاسته میشود. در نتیجه جامعهی مخاطب حساسیت خود را نسبت به این موضوع از دست میدهد و زمانیکه این اتفاق افتاد٬ دیگر صدایات را نمیشنود. هرچقدر هم حرفت درست باشد٬ باز هم شنیده نمیشود. این یعنی کمپین موفق عمل نکرده. در تبلیغات داریم که لزوما آنچه تو میگویی مهم نیست٬ آن چیزی مهم است که مخاطب میشنود».
این کارشناس کمپینهای تبلیغاتی مشخصههای مختلفی را در موفقیت و پایداری یک کمپین تاثیرگذار میداند: «به طور مثال در مورد نسرین ستوده٬ مشخصههای شناخته شده بودن٬ جنسیت و نزدیکی سفر رییسجمهوری به نیویورک نیز دخیل بود. در مورد کمپین آشپزی برای سلطانی نیز ممکن است در آینده شرایطی پیش آید که الان در گسترهی فکری نگنجد٬ و وجود این کمپین در صورت گسترش و تاثیرگذاری آن٬ عاملی شود برای فشار بیشتر برای آزادی عبدالفتاح سلطانی. اگرچه در جامعهی بینالمللی شانس هم مهم است. مثل کمپینهایی که برای سکینه آشتیانی به راه افتاد». به گفته غفوری، برای یک زندانی درز اخبارش به خارج از زندان مهم است: «در گذشته حتی اگر خبری بیرون میامد٬ نحوهی برخورد بازجوها با زندانی تغییر میکرد. روندی که الان هم کم و بیش در جریان است».
پاتریسیا لیتن٬ بازیگر آلمانی نیز از بنيانگذاران کمپین «آشپزی برای سلطانی»ست. عموی او در دوران حکومت هیتلر یکی از هزاران اسیر یهودی در اردوگاههای کار اجباری بود. مادر بزرگ پاتریسیا روزهای اسارت فرزندش و سختیهایی را که برای ملاقات با او متحمل میشد٬ در کتابی با عنوان «مادری که علیه هیتلر میجنگد» نوشته. به گفتهی پاتریسیا جزییات این خاطرات با مشکلات خانوادههای زندانیان سیاسی در ایران مشترک است؛ مادربزرگ پاتریسیا با وسایل نقلیه آن زمان هر هفته٬ ساعتها در راه بود تا بتواند نیمساعت فرزندش را ملاقات کند. هنسل لیتن٬ عموی پاتریسیا وکیلی بود که در دو پروسه قضایی هیتلر را به عنوان شاهد به دادگاه احضار کرد و در ۳۵ سالگی پس از تحمل شکنجه در اردوگاه خودکشی کرد. نقاط مشترک زندگی پاتریسیا با پرونده سلطانی و وضعیت خانوادهاش باعث حمایت بیشتر او از این کمپین شده است. به گفتهی مائده سلطانی٬ کارتپستالهایی نیز از این کمپین تهیه شده که قرار است در ده هزار نسخه٬ چاپ و در سطح شهر منتشر شود. این کارتپستالها به همراه درخواست آزادی عبدالفتاح سلطانی در اختیار فدریکا موگرینی٬ جانشین کاترین اشتون٬ مسوول سیاست خارجی و امور امنیتی اتحادیه اروپا قرار گیرد. نسخهای از آن نیز برای دفتر رهبر جمهوری اسلامی ارسال خواهد شد.
فاطمه خردمند: امروز به نیت کمپین آشپزی برای آقای سلطانی هویج پلو درست کردم:
اینگو هافمن٬ سخنگوی انجمن بهاییان آلمان:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر