close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

سیامک قادری: درباره فضای مطبوعاتی کشور ناامید نیستم

۹ مهر ۱۳۹۳
ماهرخ غلامحسین‌پور
خواندن در ۸ دقیقه
(سیامک قادری و پروین فهیمی (مادر سهراب اعرابی
(سیامک قادری و پروین فهیمی (مادر سهراب اعرابی

سیامک قادری، خبرنگار زندانی و اخراجی  خبرگزاری جمهوری اسلامی، برنده جایزه کمیته حمایت از خبرنگاران شد.

این روزنامه نگار مردادماه سال ۱۳۸۹ توسط نیروهای امنیتی و به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی بازداشت شد. پس از آن بود که دادگاه انقلاب او را به چهار سال حبس تعزیری، ۶۰ ضربه شلاق و یکصد هزار تومان جریمه نقدی محکوم کرد.

او با وجود سال‌های متمادی سابقه کاری به محض بازداشت و حتی پیش از صدور رای بدوی از سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی اخراج شد.

شاید دلیل واکنش سریع خبرگزاری جمهوری اسلامی درباره این روزنامه نگار با سابقه‌اش، اداره کردن وبلاگ «ایرنای ما» بود. وبلاگی که در آن او به عملکرد مسئولان خبرگزاری جمهوری اسلامی – ایرنا- انتقاد کرده همچنین در در ستایش جنبش سبز و رهبران آن مطالبی منتشر می‌کرد.

سیامک قادری در طول دوران چهار ساله محکومیتش در زندان فقط یک بار که با چشم بند و برای شرکت در دادگاهش از زندان خارج شد، هرگز درخواست مرخصی نکرد و حاضر به مکتوب کردن درخواست عفو نشد.

او پس از آزادی از زندان هم با در پیش گرفتن رویکردی انتقادی نسبت به وضعیت زندان اوین و زندانیان عقیدتی و مطبوعاتی در بند موضع گرفته و اقدام به روشنگری کرد.

ایران وایر در این باره با سیامک قادری گفت‌و‌گویی انجام داده که در زیر می‌خوانید:  

آقای قادری از دریافت جایزه خبر داشتید؟

خیر. یکی از دوستانم که در یکی از رسانه‌های خارج از ایران فعالیت می‌کند این خبر را به من داد و طبعا خوشحال شدم.

من هم می‌خواستم همین را بپرسم. چه حس و حالی داشتید وقتی خبر را شنیدید؟

طبیعتا کار سی پی جی را در انتخاب یک روزنامه نگار ایرانی ارج می‌نهم، به این افتخار می‌کنم که یک نهاد صنفی بین المللی در زمینه حرفه‌ام، من را لایق این جایزه دانسته است.

راستش در مورد حس و حالم باید بگویم جایزه را حق روزنامه نگاران شجاع ایرانی می‌دانم، چه آنانی که در زندان هستند، برادرانم، بهمن احمدی امویی، کیوان صمیمی، مسعود باستانی، احمد زید آبادی. سعید متین‌پور، سعید مدنی و در راس آن‌ها علیرضا رجایی عزیز و چه دوستانی که در تبعید هرگز مسوولیت خود را فراموش نکردند، پشت جنبش اعتراضی مردم را خالی نکردند و چه آنانی که هم اکنون و به سختی در حال تلاش برای زنده نگاهداشتن شعله آزادی رسانه در کشورند و در این زمینه فعالند.

اگر امکانش بود چه کسی یا کسانی را لایق واگذاری و اهدا این جایزه می‌دانستید؟

دلم می‌خواست افتخار این جایزه را تقدیم کنم به میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی که استوار در اردوگاه مردم باقی ماندند و برادرانم در زندان که برای آزادی و عدالت مبارزه می‌کنند.

اما واهمه‌ای ندارید از اینکه به صراحت خطوط قرمز جمهوری اسلامی را نادیده گرفته و بعد از آزادی از زندان به صراحت موضع می‌گیرید؟

ببینید! ما موظف به اظهار نظر آزادانه‌ایم. آزادی بیان و عقیده بر اساس صراحت قانون اساسی حق تک به تک ماست. اگر حکومت جمهوری اسلامی این حق را بر خلاف قانون اساسی مدون کشور نمی‌پذیرد، ما هزینه آن را می‌پردازیم گر چه من امیدوار بودم این حق را می‌پذیرفت تا ما هم از حقوق طبیعی شهروندی بهره می‌بردیم و مسئولیت حرفه‌ای خود را به انجام می‌رساندیم.

پس از آزادی از زندان زمینه ادامه فعالیت‌های حرفه‌ای برایتان فراهم شد؟

خوب واقعیتش این است که در حال حاضر پیشنهاداتی برای کار رسانه‌ای دریافت کرده‌ام اما رسانه‌های پیشنهاد دهنده، همگی موضوع کار ذیل نام مستعار را پیشنهاد می‌کنند. این با پرنسیب‌های شخصی من و اصول حرفه‌ای کار در تضاد است و برای همین هنوز نتوانسته ام بپذیرم.

در مورد اظهار نظر اخیر آقای روحانی که مدعی شدند ما در ایران روزنامه نگار زندانی نداریم چه نظری دارید؟

بگذارید به صراحت بگویم من مابین مقامات و مسئولین جمهوری اسلامی کمتر کسی را می‌شناسم که مثل میرحسین موسوی بشود به او اعتماد کرد. البته کروبی، رهنورد و خاتمی هم هستند که حاضر به دروغگویی نیستند.

ظاهرا حکومتگران امروز ایران در عرصه سیاست به چند اصل به شدت باورمندند، «هرگز راست نگو»، «صادق نباش»، «حقوق ملت فقط ویترین است و حقوق حکومت مقدس» و «برای حفظ قدرت هر کاری اعم از تقلب و اعمال زور و زندان و حصر مجاز است».

من به طور کلی تا زمانی که موضوع اعاده جمهوریت، رعایت حقوق انسان و خصوصا اعاده حقوق ملت اجرایی نشود به هیچ کس از حکومتگران باور نخواهم داشت. ضمن اینکه من فعال سیاسی نیستم، دغدغه سیاسی هم ندارم اما اگر موضوعی خلاف قانون و خلاف میثاق مردم و حکومت جریان پیدا کند به عنوان روزنامه نگار آن را نقد می‌کنم.

پیش از آزادی پیش بینی کرختی اوضاع و احوال رسانه‌ای کشور را می‌کردید؟ ارزیابی شما از شرایط فعلی رسانه‌های داخلی چیست؟

به اعتقاد من جامعه کرخت نیست، از قضا خیلی هم زنده است و اگر می‌گویم نومیدم نه از فضای عمومی جامعه یا اتمسفر رسانه‌ای، بلکه از روند اتفاقات سیاسی است.

فضای رسانه‌ای کشور به همت بلند روزنامه نگاران در بند، تبعیدی‌های مومن به مردم و آینده کشور و فعالان رسانه‌ای داخل هنوز زنده است. این فضا را نباید به اقدامات این دولت یا دولت قبل یا وزیر و معاون مطبوعاتی و غیره و ذالک نسبت داد.

آیا توقع  نداشتید کریستین امانپور و سایر همکارانش در آمریکا در مورد نقض موارد حقوق بشر و حقوق روزنامه نگاران زندانی از رئیس جمهور ایران تفحص بیشتری کنند؟

قطعا. موضوع دغدغه روزنامه نگارانی مثل ما، در حال حاضر نه مسایل مبتلابه کشور تحت تاثیرات اقدامات حکومت است که برای انجام آن از مردم نظر خواهی نشده است، که مواردی مثل نقض حقوق بشر و برخورد با گروههای صنفی است. به طور مشخص منظورم این است که در مواردی که حکومت مسئولیت‌های خود را در قبال مردمش به انجام نمی‌رساند، یا حقوق آن‌ها را اعاده نمی‌کند، روزنامه نگاران موظف به سوال و پیگیری هستند.

در مواردی چون بحث تحریم‌ها یا موضوع هسته‌ای، با توجه به تصمیم گیری بدون اطلاع رسانی، روزنامه نگاران اجازه تحقیق ندارند. چه رسد به اینکه این تصمیم سازی‌ها و تصمیم گیری‌ها را مورد نقد جدی قرار دهند. خصوصا اینکه پاسخ دولتمردان به این سوال‌ها شبیه به بیانیه‌های مطبوعاتی است و اساسا آن‌ها در پی طرح چنین سوالات و دادن پاسخ‌هایی آماده شده هستند.

طبیعی است وقتی در قبال یک سوال در مورد بازداشت جیسون رضاییان، روحانی پاسخی آنچنانی می‌دهد، هر خبرنگاری می‌فهمد چطور می‌شود نقطه ضعف مصاحبه شونده را پبدا کرد و طبیعی است بیشترین سوال و تاکید در این زمینه خواهد بود. البته نکته مهم در مصاحبه با مقامات ارشد کشور‌ها این است که شما هرگز نباید شخص را از دادن وقت گفت‌و‌گو‌ پشیمان کنید. یادمان نرفته وقتی مجری مراسم دانشگاه کلمبیا، احمدی‌نژاد را دیکتاتور حقیر خواند، ما به رغم خوشحال شدنمان از برخورد با این پدیدهٔ شوم، این رفتار و ادبیات را دون شان شخص بیان کننده دانستیم. در مجموع فکر کنم دست کریستین امانپور در مقابل رییس جمهوری ایران آنقدر‌ها که باید باز نبود و اینگونه مصاحبه‌ها تابع پروتکل‌های تشریفاتی خاصی است.

ولی به هر حال باید نمایندگان حاکمیت ایران را در مورد موارد نقض حقوق بشر سوال پیچ کرد و فکر می‌کنم این وظیفه خبرنگارانی غیر از خبرنگاران ارشد حوزه دیپلماتیک است. اگر به سوال من این جواب را می داد به او یادآوری می کردم شما نمایندگی حامیانی مظلوم و شریف را دارید که در مقابل تقلب و دروغ خروشیدند ، از نومیدی آنان نمی ترسید؟ آنها هزینه جانی و مالی دادند و هنوز بهترین هاشان در زندان و حصرند و نباید به آرمان های آنان خیانت کرد.

اگر در آن لحظه جای کریستین امانپور روبروی رئیس جمهور ایران نشسته بودید چه سوالی می‌پرسیدید؟ توقع  نداشتید کریستین امانپور و سایر همکارانش در آمریکا در مورد نقض موارد حقوق بشر و حقوق روزنامه نگاران زندانی از رئیس جمهور ایران تفحص بیشتری کنند؟

قطعا موضوع دغدغه روزنامه نگارانی مثل ما، در حال حاضر نه مسایل مبتلابه کشور تحت تاثیرات اقدامات حکومت است که برای انجام آن از مردم نظر خواهی نشده است، که مواردی مثل نقض حقوق بشر و برخورد با گروه های صنفی است. به طور مشخص منظورم این است که در مواردی که حکومت مسئولیت‌های خود را در قبال مردمش به انجام نمی‌رساند، یا حقوق آن‌ها را اعاده نمی‌کند، روزنامه نگاران موظف به سوال و پیگیری هستند.

در مواردی چون بحث تحریم‌ها یا موضوع هسته‌ای، با توجه به تصمیم گیری بدون اطلاع رسانی، روزنامه نگاران اجازه تحقیق ندارند. چه رسد به اینکه این تصمیم سازی‌ها و تصمیم گیری‌ها را مورد نقد جدی قرار دهند. خصوصا اینکه پاسخ دولتمردان به این سوال‌ها شبیه به بیانیه‌های مطبوعاتی است و اساسا آن‌ها در پی طرح چنین سوالات و دادن پاسخ‌هایی آماده شده هستند.

طبیعی است وقتی در قبال یک سوال در مورد بازداشت جیسون رضاییان، روحانی پاسخی آنچنانی می‌دهد، هر خبرنگاری می‌فهمد چطور می‌شود نقطه ضعف مصاحبه شونده را پبدا کرد و طبیعی است بیشترین سوال و تاکید در این زمینه خواهد بود. البته نکته مهم در مصاحبه با مقامات ارشد کشور‌ها این است که شما هرگز نباید شخص را از دادن وقت گفت‌و‌گو‌ پشیمان کنید.

یادمان نرفته وقتی مجری مراسم دانشگاه کلمبیا، احمدی‌نژاد را دیکتاتور حقیر خواند، ما به رغم خوشحال شدنمان از برخورد با این پدیدهٔ شوم، این رفتار و ادبیات را دون شان شخص بیان کننده دانستیم. در مجموع فکر کنم دست کریستین امانپور در مقابل رییس جمهوری ایران آنقدر‌ها که باید باز نبود و اینگونه مصاحبه‌ها تابع پروتکل‌های تشریفاتی خاصی است. ولی به هر حال باید نمایندگان حاکمیت ایران را در مورد موارد نقض حقوق بشر سوال پیچ کرد و فکر می‌کنم این وظیفه خبرنگارانی غیر از خبرنگاران ارشد حوزه دیپلماتیک است. اگر به سوال من این جواب را می داد به او یادآوری می کردم شما نمایندگی حامیانی مظلوم و شریف را دارید که در مقابل تقلب و دروغ خروشیدند ، از نومیدی آنان نمی ترسید؟ آنها هزینه جانی و مالی دادند و هنوز بهترین هاشان در زندان و حصرند و نباید به آرمان های آنان خیانت کرد.

نکته آخر؟

نکته آخر اینکه به نظر من تاریخ مطبوعات ایران در آینده، یکی از باشکوه‌ترین فصل‌هایش را دارد نگارش می‌کند.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

در قاب عکس استراليايی؛ امتحان با صدای بلند موسيقی

۹ مهر ۱۳۹۳
همایون خیری
خواندن در ۳ دقیقه
در قاب عکس استراليايی؛ امتحان با صدای بلند موسيقی