نمایندگان کنگره این هفته به واشنگتن بازخواهند گشت تا در مورد حمله نظامی به سوریه تصمیم بگیرند. اما در پایتخت امریکا اختلافی عمیق بین روزنامه نگاران و مقامات تا صاحبنظران بر سر این در گرفته که آیا مداخله نظامی در سوریه به سود منافع امریکا خواهد بود.
یکی از استدلالهایی که از سوی تحلیلگران برجسته مخالف حمله نظامی ارایه شده، این است که اقدامات پیشنهادی به شکلی بنیادی روند جنگ داخلی را تغییر نخواهد داد. سراغ «آندرو تبلر»، یکی از پژوهشگران موسسه «سیاست خاور نزدیک» در واشنگتن رفتیم تا در روزهای منتهی به اقدام نظامی امریکا درباره این استدلال و پرسشهای دیگری که در این مورد وجود دارد، گفتوگو کنیم. او یکی از سرشناسترین افرادی است که از حمله به سوریه به عنوان راهی برای وادار ساختن ایران به سازش بر سر برنامه هستهای دفاع میکند. براساس پیشبینی آقای تبلر، اقدام نظامی امریکا، ایران را واخواهد داشت که در سوریه بیشتر درگیر شود؛ حرکتی که هزینه سنگینی برای ایران دارد و تهران را وادار میکند اهداف هستهای خود را مورد بازنگری قرار دهد.
- وقتی کنگره در مورد اقدام نظامی به رای مینشیند، چه نوعی از مداخله نظامی و در چه ابعادی مطرح است؟
حملههایی با موشکهای «کروز» و «تام هاوک» و حملههای هوایی دیگری برعلیه نهادهای رژیم سوریه و ارتش آن مد نظر هستند. در کنار اینها، طرحی هم برای مداخله غیرمستقیم وجود دارد که حمایت بیشتر از اپوزیسیون سوریه است و ادامه همان سیاست پیشین. اقدامات ایالات متحده شامل این حوزهها خواهد شد.
- آیا مداخله در ابعاد محدودی که بیان کردید، سرنوشت جنگ داخلی را به شکلی بنیادی تغییر خواهد داد یا این تضمین را خواهد داد که سلاحهای شیمیایی دیگر مورد استفاده قرار نگیرند؟
طراحی انجام شده برای رسیدن به همین هدف است. اسد معمولا به روشن شدن قدرتمندانه خطوط قرمز پاسخ میدهد. برای نمونه، اگر به زمانی که اسراییل چنین قدرتمندانه خطوط قرمز خود را برای سوریه مشخص میکند نگاه کنید، میبینید تنها زمانی اسد دست از اقدامات خود برمیدارد که اسراییل تاسیسات مورد نظر را نابود و یا به محمولههای مورد پرسش حمله کند. اسراییل این کار را خیلی روشن و آشکار انجام میدهد و فکر میکنم این همان چیزی خواهد بود که ظرف روزهای آینده شاهد آن خواهیم بود.
- منافع امریکا در سوریه چه هستند؟ یک سناریوی مطلوب برای ایالات متحده چیست؟
برای امریکا سناریوی مطلوب این است که اسد همین فردا سقوط کند و اپوزیسیون سوریه قدرت بگیرد، ولی چنین نخواهد شد. واقعیت این است که جدا از این که امریکا در روزهای آینده دست به چه اقداماتی بزند، رژیم اسد دستکم بخشی از آن کشور یا بخشی از آن را برای مدتی در کنترل خود خواهد داشت. مگر این که سیاست امریکا تغییری اساسی کند و در باقیمانده کشورهم اپوزیسیون هنوز بسیار به هم ریخته است. فکر می کنم این وضعیتی است که در آینده با آن روبهرو خواهیم بود.
- امریکا چه اندازه نگران قدرت گرفتن گروههای جهادی وابسته به القاعده است؟
نگرانی زیادی وجود دارد. دو نگرانی عمده هم هست که من به آنها تهدیدهای همگراینده میگویم؛ از یک سو رژیم اسد را دارید که بیش از گذشته از نظرمالی، نظامی و مشاورهای به تهران وابسته شده و به همان اندازه هم به همان کمکها از سوی حزب الله نیاز دارد، در همین حال هم بر40درصد خاک سوریه حاکم است. از سوی دیگر، در40درصد دیگر خاک سوریه، اپوزیسیون را دارید که در میان آنها بدترین نوع نیروهای تندرو وجود دارد. به این ترتیب، ترکیبی از دو تهدید را دارید.
- آیا این حس در واشنگتن وجود دارد که قطر و عربستان سعودی نقش درستی در این جنگ ایفا میکنند؟ آیا اهداف آنها با امریکا مشترک است؟ به نظر میرسد از جنگ داخلی در سوریه بهرهبرداری میکنند تا به اهدافی بسیار کوتهنظرانه و خطرناک که الزاما با منافع امریکا همراستا نیستند، دست بیابند.
منافع کوتاه مدت ما با آنها همخوانی دارند؛ این که رژیم اسد را ساقط کنیم و به جایش دولت دیگری بیاوریم. اما اهداف بلند مدت ما با هم نمیخوانند. قطریها شادمانتر خواهند بود که یک دولت اخوان المسلمین بر سر کار بیاید و سعودیها تمایل به برسر کار آمدن یک دولت میانهرو دارند. این که از دید آنها، این دولت از نوع اخوان المسلمین یا سلفی و یا هر دو باشد را نمیدانم. ایالات متحده به دنبال دولتی سکولار در سوریه است.
- آیا انگیزه اصلی قطر و عربستان سعودی، منافع فرقهای است و یا این که در پی مقابله با نفوذ ایران هستند که آن هم خود بعدی فرقهای دارد.
البته بعد فرقهای در اینجا مطرح است، برای این که فرقهگرایی در ذات رژیم اسد که مشغول کشتار مخالفانش است، وجود دارد. بسیاری از آنها- اگرچه بیشترشان نه- سنی مذهب هستند و این سبب میشود که اهل سنت با رژیم بجنگند. این رویارویی هم به همین خاطر به اینجا کشیده شده است. از سوی دیگرهم می دانیم که عربستان سعودی، قطر و دیگر کشورهای عربی از اهل سنت در دیگر کشورها حمایت میکنند.
ولی منافع دیگری هم وجود دارند. سوریه به یک دلیل مهم دارای اهمیت است و آن عامل جغرافیایی است. این همان دلیلی است که ایران سوریه را همچنان نگاه داشته و همان دلیلی است که ایالات متحده در طول این سالها با اسد مقابله کرده است. سوریه مهم است چون مانند طبقه وسطی یک خانه میماند. برای رسیدن به طبقه بالا باید از آن بگذرید. عربستان سعودی و قطر میتوانند لولههای نفت و گاز را از سوریه بگذرانند و این همان دلیلی است که به تازگی شاهزاده «بندر بن سلطان» به روسها پیشنهاد داد عربستان از بازار اروپا بیرون بماند. لوله نفت از سوریه و سپس ترکیه میگذرد تا به اروپا برسد و میتواند گاز قطر را هم به اروپا برساند. به همین خاطر منافع جدی استراتژیکی وجود دارد. ولی از آن گذشته، موضوع کلیتر، نفوذ ایران هم هست.
- آیا در واشنگتن این نگرانی وجود دارد که نبود یک اراده قوی و حرکت روان به سوی آمادگی برای جنگ، پیام اشتباهی را به تهران میفرستد؟
بله، بسیار زیاد. یکی از نگرانیها این است که اگر ایران در منطقه مدیترانه شرقی آزاد باشد، به سمت گزینههای تندتری در برنامه هستهای خود خواهد رفت. براساس یک دیدگاه، آدمها و ملتها تصمیمهای سخت نمیگیرند مگر این که مجبور شوند. فکر میکنم این همان وضعیتی است که با آن رو بهرو هستیم. همه به این نتیجه رسیدهاند که بهتر این است که اوضاع چندان بر وفق مراد ایرانیها نباشد.
- پیشبینی امریکا در مورد واکنش ایران چه است؟
تصور میکنم امریکا بر این نظر است که ایران به حمایت خود از رژیم اسد ادامه خواهد داد. ولی گمان نکنم مقامات امریکایی این گونه فکر کنند که در صورت ترسیم قدرتمندانه خطوط قرمز کاربرد سلاحهای شیمیایی برای رژیم اسد، ایران دستور حمله به منافع اسراییل یا امریکا را بدهد.
- آیا این هراس وجود دارد که ایران ممکن است از راه فعال کردن حزب الله پاسخ دهد؟
چنین هراسی وجود دارد ولی تمام جبهه شمالی اسراییل تا دندان مسلح است و یک خط مستحکم دفاعی تشکیل داده است. این گوی و این میدان!
- آیا این نگاه در واشنگتن وجود دارد که ایران و حزب الله به عنوان یک واحد در سوریه عمل میکنند و تهران است که همه تصمیمهای حزب الله را میگیرد؟
فکر میکنم همه در واشنگتن هم عقیدهاند که رژیم سوریه تنها به کمک حمایت مالی رژیم ایران، مشاوره نظامی سپاه پاسداران و حضور مستقیم جنگاوران حزب الله توانست به حملههای خود ادامه دهد. حتا با این وجود هم چندان موفق نبود. به کمک حضور تعداد بیشماری از جنگاوران حزب الله بود که قصیر را بازپس گرفتند. به این ترتیب، میدانیم که رژیم اسد بیش از پیش به تهران وابسته خواهد شد و این برای اهداف سیاسی واشنگتن خبر خوبی نیست و تهدید از سوی ایران را به کرانه های مدیترانه میرساند.
- آیا گفتههای اخیر آقای هاشمی رفسنجانی که اسد را مسوول حملههای شیمیایی دانست، در واشنگتن به عنوان نشانه اختلاف در داخل دستگاه حاکمه ایران دیده شد؟
بله. به آن توجه جدی شد و میدانیم که ایرانیها نسبت به کاربرد سلاحهای شیمیایی بسیار حساس هستند، چون عراق از آن برعلیه نیروهای ایرانی استفاده کرد. ولی همه در واشنگتن میدانند این رییس جمهور نیست که کشور را اداره میکند، بلکه آیتالله [خامنهای] است. این گونه نیست که همه چیز در دستان او باشد ولی به هر حال او قدرتی تعیین کننده دارد. ملغمهای است.
- آیا واشنگتن طرح و برنامهای برای دوره پس از اسد دارد؟
ارزیابی من و دیگران این است که رژیم اسد دچار فروپاشی نخواهد شد و بخشی از کشور را برای دورهای در دست خواهد داشت تا هنگامی که - البته اگر- سیاست امریکا تغییر کند.
- آیا حملهها به سوریه با هدف ایجاد اختلال در مسیر تدارکاتی ایران به حزب الله از راه سوریه خواهد بود؟ آیا به فرودگاه دمشق هم حمله خواهد شد؟
بله، این احتمال هست.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر