صفحه پرهواداری در فیسبوک وجود دارد به نام «دهه پنجاهیها» که درهمان ابتدای ورود، متوجه تفاوت ویژهاش با دیگر صفحههای پرهوادار فارسی زبان میشوید. در قوانینی که مدیر این صفحه برای آن نوشته، آمده است:« صفحه دهه پنجاهیها برای متولدین بین سالهای 1340 تا 1360 خورشیدی ساخته شده اما عضویت همه به شرط رعایت قوانین، آزاد است. این صفحه را تا کنون 170 هزار نفر لایک زدهاند و بحث و جدلهای تند و آتشین که گاه به فحشهای رکیک در زیر نوشتههای آن ختم میشود، یکی از اصلیترین ویژگیهای این صفحه است.
عکسهای پایه این صفحه همیشه در چند نماد و نشانه مشترک هستند؛ شیر و خورشید، فروهر، نمایی از تخت جمشید یا آرامگاه کوروش، چهرههای کوروش، رضا شاه و محمدرضا شاه پهلوی و چند نشانه دیگر. بسیاری از کاربران و مدیران صفحههای معروف فیسبوک این صفحه را صفحهای متعلق به سلطنت طلبان میدانند. چند روز پیش و پس از انتشار مستندی از زندگی رضاه شاه پهلوی بود که بحثهایی تند و شدید در این صفحه برعلیه برخی کاربران و دیگر صفحههای فیسبوک در گرفت. بحثها بر سر شخصیت رضا شاه بود و پس از آن آغاز شد که گروهی از کاربران تصویر ارایه شده از شخصیت رضاه شاه در این مستند را اغراق آمیز و غلو شده دانستند و برخی هم مانند صفحه «ژانر» با نوشتن مطالبی هجوآمیز، این مستند و شخص رضا شاه را دستمایه نوشتهای طنز کردند.
این کاربه مذاق مدیر و بسیاری از اعضای این صفحه خوش نیامد و سبب شد که آنها حملهای هدفمند را به این گونه نوشتهها ترتیب دهند. شیوه حمله هم به این شکل بود که مدیرصفحه «دهه پنجاهیها» از اعضای آن درخواست کرد نوشتههایی که در آنها به شخصیت رضا شاه توهین شده است را به عنوان پستهای توهینآمیز به فیسبوک گزارش دهند. این کارهم انجام شد و با موفقیت همراه بود چرا که نوشته صفحه «ژانر» در این باره از سوی فیسبوک حذف شد و کار این صفحه را هم برای چند روزی با وقفه همراه کرد. بخش زیادی از عکسها و نوشتههای این صفحه، همه یا در مخالفت با جمهوری اسلامی است یا در ستایش تاریخ ایران باستان و ایران پیش از انقلاب، و یا در تمجید برخی شخصیتهای تاریخ ایران.
مدیر این صفحه خود را «بابک ایرانبان»، 42 ساله معرفی میکند و میگوید 15 سال پیش پس از ترک ایران به آمریکا مهاجرت کرد و هماکنون در شمال کالیفرنیا، در شهر سانفرانسیسکو زندگی میکند. او در پاسخ به پرسشی درباره نامش نوشته است:«اسمم واقعی است و آن را در آمریکا عوض کردهام». او قوانین صفحه خود را که متنی بلند بالا است هر چند روز یک بار به اعضا یادآوری میکند و تاکید دارد در صورت رعایت نکردن این قوانین، با افراد متخلف برخورد میشود.
این یکی از قوانین گروه «دهه پنجاهیها» است:«فعالیت متعصبهای زرداللهی(مجاهد) ، سبزاللهی، حزباللهی، شاهاللهی و مصدقاللهی در این گروه ممنوع است. هر چی بر سر مملکت ما آمد از دست شماها بوده. به جای تعصب مسخره، به فرد و فردگرایی به ایران عشق بورزید.»
درباره شیوههای مدیریت بحثها در صفحه و عقایدی که ترویج میکند، با مدیر این صفحه گفتوگو کردهایم:
- راهاندازی این گروه به چه هدفی بود و کار از کی شروع شد؟
این گروه ۲۵ بهمن ماه در زمان راهپیمایی انتخابات سال ۱۳۸۸ تشکیل شد. اولین هدف من جمع کردن دوستان هم سنّ و سال و تبادل تجربهها و یاد خاطرات قدیم بود. دومین هدفم، درست کردن محیطی بود که همه اجازه حرف زدن داشته باشند چون از این که درگروه فیسبوک اگرمخالف عقیده ادمین سخن میگفتی، اخراج میشدی، خسته شده بودم. تصمیم داشتم محیطی درست کنم که اگر کسی مخالف من بود راحت بتواند حرفش را بدون توهین بزند. در این میان توهین هم زیاد بود، ولی چیزی پاک نمیشد و کسی هم برای توهین به من اخراج نشد. البته در سال اول خیلی خوب پیش رفت که رفته رفته مجبور شدم محدودیتهایی در گروه قراردهم و این آزادیها رفته رفته کم و کمتر شد.
- به نظر میرسد یک تنه این صفحه را اداره میکنی و در خیلی از بحثها هم شرکت داری. روزانه چقدر از وقت صرف این صفحه میشود؟
‧ بله، تنها خود من ادمین این صفحه هستم و پنج روزهفته، روزانه حدود ۸ ساعت در این گروه حضور دارم. از آنجا که کار من با کامپیوتر است و نزدیک به ۱۰تا ۱۲ ساعت در روز مجبورم بهخاطر کارم با کامپیوتر کارکنم، فیسبوکم همیشه باز است و زمانی که کارم سبک باشد به گروه و مقالهها میرسم. من روزانه تقریبا۲۵۰ تا ۴۰۰۰ کامنت را میخوانم که البته چون نمیشود همه نوشتهها را به دقت خواند، یک روش خواندن ویژه برای خودم درست کردهام. من تنها نوشتههای مخالف را میخوانم و پاسخ میدهم؛ به این شکل که اول نوشته را میخوانم و موضع نویسنده را تشخیص میدهم، اگر مخالف باشد پاسخ میدهم و نوشتههای تعریف و تمجید را تنها لایک میکنم و میگذرم. اما پاسخ همه مخالفتها و افرادی که مخالف چیزی هستند را میدهم.
- از نوشتههای این صفحه روشن است که بحثها و اختلاف دیدگاههای جدی با برخیها داری و خطوط قرمزی که اجازه عبور از آنها را به کسی نمیدهی. اگر بخواهی پنج مورد از خط قرمز اصلی برای این صفحه را نام ببری، کدامها را مثال میزنی؟ یعنی پنج موردی که توهین یا مخالفت با آنها سبب میشود به افراد پاسخ بدهی؟
به هیچ تجزیه طلبی رحم نخواهم کرد و پس از پاسخ، اخراج.
توهین به بزرگان تاریخ ایران
توهین به اقوام
هواداری جمهوری اسلامی و تبلیغ آن به هر نوع
توهین به دیگر اعضای گروه. از آنجایی که آنها توان حذف دیگر افراد را ندارند من از قدرت ادمینی خودم برای دفاع از افرادی که با احترام بحث میکنند در برابر طرف مقابل که توهین میکند، استفاده میکنم.
- منظورت از بزرگان تاریخ ایران مربوط به چه دورهای است، معاصر یا از قدیم تا کنون؟ اگر قرار باشد با اولویت، 5 یا 10 نفر از شخصیتهای بزرگ تاریخ ایران که بیش از همه برایت مهم هستند را به ترتیب اهمیت و جایگاه نام ببری، به چه کسانی اشاره می کنی؟
منظور من از بزرگان کسانی مانند کورش، داریوش، نادر افشار، امیر کبیر، مصدق و رضا شاه است.
- آیا این نامها بر اساس ترتیب الویت است؟
ترتیبی ندارد. کسی که خدمت کرده خدمت کرده. نمیشود روی خدمات آنها شماره گذاشت. الویت اول ایران، سپس همه این بزرگان. نام محمد رضا پهلوی را جا انداختم هرچند که همه این عزیزان در زمان خود مشکلات و اشتباهاتی هم داشتند و من باتعصبی به آنها نگاه نمیکنم. ولی نمیشود از خدمات و کمک آنها به پیشرفت ایران چشم پوشی کرد.
- من دیدم که گاهی به برخی صفحههای فیسبوکی پرهوادار انتقاد میکنی که چرا برای آگاهی مردم فعالیت نمیکنند؛ مانند انتقادی که به صفحه «متولدین دهه 60» داشتی. چه انتقادی به کارکرد آنها وارد میدانی؟
صفحههای فیسبوکی صد در صد میتوانند تغییراتی در فضای سیاسی اجتماعی کشورها ایجاد کنند. کوچکترین خدمت آنها، آگاهسازی نسل جوان و از بین بردن این فرهنگ فحاشی و توهین و کینه و نفاق است. ما در دنیایی زندگی میکنیم که چیزی از نظر کسی پنهان نمیماند. فراموش نکنید مصر، برزیل، ترکیه و خیلی کشورهای دیگر از راه همین فیسبوک میلیونها آدم به خیابانها کشاندند. یک نمونه کوچک آن درهمین ایران خودمان، «کمپین آب بازی» بود که با این که کوچک بود ولی توانست جمعیت زیادی به خیابان بیاورد.هرچند برای هدفی مهم نبود ولی آغازی بود. متاسفانه این حس بیخیالی و بیتوجهی به محیط اطراف، دوست، همسایه و فامیل همه گیر شده. من دورانی از ایران خارج شدم که هنوز این موارد در جامعه جا نیفتاده بود. برای همین برایم درد آور است که این موضوع تا چه اندازه برای نسل جوان عادی شده است.
- به نظرت بهترین نظام سیاسی که به درد ایران میخورد چه مدل حکومتی است؟ یعنی مایلی چه نوع سیستمی در ایران روی کار بیاید؟
در نظر من بهترین حکومتی که امروز میتواند برای سیستم کشور و مردم ما کارایی داشته باشد، یک حکومت پادشاهی پارلمانی است. البته من مخالف پادشاهی مطلق به سبک قدیم هستم و به شکل سمبولیک آن، فکر میکنم بهترین گزینه باشد. دلیل من این است که هر نوع حکومتی در ایران برقرار شود، در انتها حق گروهی مخالف پایمال میشود. برای نمونه، در یک حکومت جمهوری شما مخالفان پادشاهی خواهید داشت و در یک حکومت سوسیالیستی، مخالفان دیگر حق نظر ندارند. ولی در یک کشور به سبک ژاپن، از پادشاه به عنوان فردی که میتواندهمه گروهها و اقوام مختلف را دورهم جمع کند، به شکل سمبل اتحاد میتوان استفاده کرد. دولت با برگزاری انتخابات مانند انگلیس، ژاپن، سوئد و خیلی کشورهای آزاد پیشرفته، انتخاب میشود و همه گروهها، از کمونیست تا مذهبی به راحتی نمایندههای خود را برای انتخابات نخست وزیری به مردم معرفی کنند. البته میدانم شاید خیلی تخیلی باشد ولی غیرممکن نیست. با توجه به موقعیت کنونی کشور و چشمداشت کشورهای خارجی به تجزیه ایران، ما تنها میتوانیم با ملی گرایی، وطنپرستی و ترویج ایران دوستی اتحاد خود را حفظ کنیم و ایران را نجات دهیم. چه کسی بهتر از یک پادشاه سمبولیک بدون قدرت...
- حالا با این گرایشها، اگر کسی به تو بگوید سلطنتطلب، ناراحت میشوی؟
آره، چون طلب نیستم. من آزادی وطنم را میخواهم. برایم تفاوتی ندارد نامش چه باشد.
- آیا همان اندازه که برای رضاشاه و محمدرضا شاه پهلوی احترام قائلی و توهین و نقد به آنها خط قرمزت است، فرزند محمدرضا شاه هم - رضا پهلوی- جزو خطوط قرمزت بهشمار میرود؟ یعنی در صورت توهین یا شوخی با او، برخورد میکنی؟
من برای ایشان احترام خاصی قایل هستم و با هر نوع توهین مخالفم، البته جدا از توهین به آخوندها. ولی با انتقاد از ایشان اصلا مخالف نیستم. ایشان اگر میخواهد در کارش پیشرفت کند باید این انتقادها و خواستههای مردم را بشنود. کسی که وارد بازی سیاسی میشود باید تحمل انتقاد و شوخی را داشته باشد. برای من گفتهها و کارکرد ایشان مهمتر از شوخیها و توهینهاست. خط قرمز من فحاشی است نه انتقاد.
- چرا توهین به آخوندها برایت مهم نیست؛برای نمونه، آیت الله منتظری هم یکی از روحانیونی بود که به دلایل زیادی مورد احترام خیلیهاست. آیا شما با توهین به ایشان هم مخالفتی نداری؟
اصلا مخالفتی ندارم چون عزیزان من وقتی اعدام شدند این آقا نایب خمینی بود وحتا یک بارهم اشارهای به کشتار سال 1361 نکرد.زمانی صدایش درآمد که دامادش به دام افتاد. منتظری سال 1367 «منتظری» شد و قابل احترام، وگرنه در اوایل انقلاب کوچکترین انتقادی به اعدامهای دستهجمعی نکرد. شما فراموش کردی من دو تا از عزیزترین کسانم اعدام شدند.
- به نظرت چند نفر از 170 هزار عضو صفحهات با افکار و باورهایی که ترویج میکنی موافق هستند؟ اگر بخواهی با درصد بگویی، به نظر خودت چند درصد موافق هستند، چند درصد مخالف و چند درصد بیطرف؟
براساس آمار و ایمیلهایی که میگیرم، بیشترهم سن و سالهای خودمان- دهه پنجاهیها- موافق باورهای من هستند. من نوشتهای را پاک نمیکنم مگر فحش خواهر و مادر باشد. مخالفان باورهای من بیشتربین 16 تا 27 ساله هستد.اگر بخواهم درصدی بگویم، 70درصد موافق، 20درصد از کمسن و سالها مخالف سرسخت و 10درصد هم سیب زمینی! اگر توجه کنی عکسهای گروه ما همیشه در رابطه با باورهای من بوده است. کسی که مخالف آنها باشد بادیدن عکسهای ورودی گروه، اصلا وارد نمیشود. اگر مانند گروههای دیگر ظاهرسازی میکردم، شمار ما بیش از اینها بود.
- در صفحه«ده پنجاهیها»آمار فحش، حرفهای رکیک و توهینهای شدید بین مخاطبان و گاهی خودت به عنوان ادمین، به نسبت سایرصفحهها خیلی بالاست. چرا؟
تجربهای که دراین مدت به دست آوردم این است که اگربه توهینهای افراد مانند خودشان پاسخ دهی، طرف دیگرادامه نمیدهد و از آنجا که میداند من هر لحظه میتوانم نوشته او را پاک کنم، برای اینکه حرف خود را به کرسی بنشاند، مجبورمیشود با ادب سخن بگوید. مشکل ما بیشتر با دوستان کمسن و سال و ماموران جمهوری اسلامی است که از صبح تا شب من را تهدید میکنند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر