ساختمانی فرو میریزد، هواپیمایی سقوط میکند، سیل آدمها و ماشینها را با هم میبرد و زلزله خانهها را آوار میکند روی سر ساکنانش. بلایای طبیعی و حوادث مرگبار تمامی ندارند و وقتی میآیند، توجه همه اول به آمار کشتهها و میزان خسارتها جلب میشود. همزمان، امدادگران و آتشنشانان برای کمک میشتابند. کمی بعد، از شدت بحران کم میشود. مسوولان هم در صحنه حاضر میشوند، وعدهای میدهند و عکسی و فیلمی میگیرند و همه به زندگی روزمره خود بر میگردند. اما برای امدادگران، بازگشت به زندگی روزمره یعنی رفتن سر صحنه حادثهای دیگر، بیرون کشیدن زخمیها و کشتههای یک تصادف، کمک به زیر آوار ماندهها در جایی دیگر یا بیرون آوردن بدنهای یخ زده و نیمه جان از زیر بهمن.
آنها برای کمک به نجات حادثه دیدگان میروند اما کسی نمیداند در پس ذهن و در دل آنها هم حادثهای بزرگ در حال وقوع است. امدادگران پس از دیدن این همه حادثه تلخ چهقدر تاب میآورند؟ آتشنشانهایی که همکاران و دوستان نزدیک خود را زیر آوار «پلاسکو» از دست دادند، از نظر روحی به چه حال و روزی افتادند؟
***
آسیب روحی حضور در حوادث مرگبار و شرایط بحرانی آنقدر شدید است که تنها با یک جستوجوی ساده در میان اخبار میتوان به نمونههای متعددی از نظرات مسوولان و کارشناسان درباره آن رسید. همه هم دستکم به یک معضل روحی رایج اشاره کردهاند: اختلال استرس پس از حادثه (PTSD) . این اختلال به گفته «جعفر میعادفر»، رییس سازمان اورژانس کشور، فرد مبتلا به آن مدام حادثه را مرور و یادآوری میکند و از این طریق دچار آسیب روحی میشود؛ آن هم مرور حوادثی که گاه امدادگران نزدیکترین همکاران خود را در آن از دست دادهاند؛ مثل فرو ریختن ساختمان پلاسکو تهران و مدفون شدن آتشنشانها زیر آوار آن.
«فرزین»، از آتشنشانان با سابقه تهران درباره تاثیرات روانی مواجه شدن امدادگران با حوادث مختلف به «ایرانوایر» گفت این اثرات به شکلهای مختلف و در قالب عوارض حاد و مزمن خود را نشان میدهند.
او با بیان این که ممکن است آتشنشانان و امدادگران تحت تاثیر اختلال استرس پس از حادثه (PTSD) قرار بگیرند، گفت: «معمولا آتشنشانها در اثر مواجهه با شرایط دشوار ناشی از حادثه، دچار پرخاشگری، اختلال خواب، عدم تمرکز و اضطراب میشوند و حتی این عوارض خود را در قالب عوارض جسمی مانند تپش قلب، افزایش ریسک سکتههای قلبی و مغزی و ... نشان میدهند.»
این اختلالها البته فقط آتشنشانها را تحت تاثیر قرار نمیدهند. «محمد»، امدادگر سازمان هلال احمر هم به «ایرانوایر» گفت: «ما امدادگران گاهی خودمان متوجه عمق فاجعه روحی که برایمان رخ داده است، نمیشویم ولی اطرافیان به من میگویند که زودتر عصبانی میشوم یا گاهی بیجهت از کوره در میروم. خودم متوجه شدهام که اختلال خواب پیدا کردهام. دیر میخوابم و زود بیدار میشوم.»
در کنار آسیب روحی رویارویی با حادثه، گاهی امدادگران ناچارند در حالی به کمک حادثه دیدگان حوادثی مثل سیل و زلزله بروند که احتمالا خانوادههای خودشان هم در جای دیگر گرفتار حادثه شدهاند.
«عباس استاد تقیزاده»، مدیر گروه سلامت در حوادث و بلایا «دانشگاه علوم پزشکی تهران» روز چهارم مرداد ۱۴۰۱ به خبرگزاری «ایسنا» گفت در حوادث بزرگی مانند سیل، زلزله و...، فشاری مضاعف به امدادگران و بهویژه امدادگران بومی وارد میشود: «در واقع امدادگران محلی هم در امدادرسانی همکاری داشتند و هم خودشان حادثهدیده بودند و بعضا نیاز به دریافت خدمات امدادی از سوی آنها یا خانوادههایشان وجود داشت. در واقع، این امدادگران فشار و استرس بیشتری تحمل میکنند.»
«صبا آلاله»، روانشناس بالینی در این مورد به «ایرانوایر» گفت برخی مشاغل علاوه بر سخت بودن، به دلیل این که اتفاقات غیرقابل پیشبینی در آنها زیاد میافتد، استرس فراوانی دارند.
به گفته او، همین پراسترس بودن شغل، افراد را مدام در معرض رویدادهای پرالتهاب قرار میدهد و هرچه قدر این رویدادها ادامهدارتر باشند، بدن فرد که مدام در حال تشکیل هورمونهای استرس است و انرژی خیلی زیادی را صرف دفاع و مراقبت از خود در برابر استرس میکند، به مرور خسته و فرسوده میشود.
به گفته او، تولید این هورمونها هم به مرور فرد را از نظر روانی خسته میکند تا جایی که توان مقابله با استرس را از دست میدهد.
این روانشناس توضیح داد که احساس نداشتن کنترل و ناتوانی در پیشبینی حوادث در شغل امدادگران برایشان آزار دهنده است و این ماجرا ناخودآگاه برای ذهن انسان چالش و استیصال به وجود میآورد: «ذهن خسته و روان فرسوده میشود. در این بین، گاهی خودشان را پس از یک حادثه سرزنش میکنند که چرا بیشتر نتوانستیم کمک کنیم. همین فرسودگی روحی و جسمی این افراد را معمولا به اختلالات روانی مثل اختلالات اضطرابی و افسردگی روبهرو میکند.»
عباس استاد تقیزاده با اشاره به فشارهای روحی در حوادثی مثل پلاسکو و متروپل، درباره اختلالاتی روحی و روانی که ممکن است برای امدادگران رخ دهد، گفت: «زمانی که مدتی از وقوع حادثه میگذرد، عمدتا یکسری اختلالات به وجود میآیند که گاهی شدید هستند و خستگی، افسردگی، بیحالی و ... از جمله آنها به شمار میروند.»
به گفته او، معمولا در این شرایط انواع مختلف اضطراب ایجاد میشود: «معمولا فرد با یادآوری برخی خاطرات، دچار اختلال اضطرابی میشود و بعد از آن هم اگر مداخله روانی به موقع انجام نشود، دچار افسردگی میشود.»
همه این فشارها در حالی رخ میدهند که رویارویی با حوادث بخشی از زندگی روزمره امدادگران است و در واقع، این حوادث هر روز ممکن است آسیب روحی جدی به امدادگران وارد کنند.
در پایان یک روز کاری، در حالی که دیگران برای استراحت به خانه میروند، امدادگران با کوله باری از استرس، اضطراب و اندوه به میان خانواده خود بر میگردند. اما آن آتشنشانهایی که شاهد جان باختن همکاران و دوستان خود زیر آوار پلاسکو بودند، چهطور توانستند روز دیگر با به صدا درآمدن زنگ ایستگاه، با همان روحیه برای امداد بشتابند؟
صبا آلاله، روانشناس، به «ایرانوایر» گفت امدادگران قطعا به حمایتهای روحی روانی نیاز دارند، چرا که فرسودگی شغلی از همان سالهای اولیه شروع به کار ایجاد میشود: «این افراد هر روز در معرض رویدادهای استرسزا هستند، برای همین باید مدام چکاپ شوند و مشاوره بگیرند.»
به گفته او، امدادگران درحالی در معرض حجم بزرگی از فشار روانی هستند که ممکن است مشکلات فردی مانند مشکلات خانوادگی، مالی و عاطفی هم داشته باشند: «حالا همین افراد در جایگاهی هستند که باید خدمات انسانی بیشتری به دیگران بدهند.»
در میان نظرات مسوولان و کارشناسان که در این مورد منتشر شدهاند، همه تقریبا یک نظر دارند. از مدیر گروه سلامت در حوادث و بلایای دانشگاه علوم پزشکی تهران گرفته تا« جلال ملکی»، سخنگوی آتشنشانی و خدمات ایمنی شهر تهران و جعفر میعادفر، رییس سازمان اورژانس کشور، همگی معتقدند باید با برنامهریزی و به صورت منظم، مشاورههای روانشناسی برای تمام امدادگران برگزار شود تا میزان تابآوری روانی این افراد در برابر حوادث افزایش پیدا کند؛ امری که هنوز اتفاق نیفتاد است.
سخنگوی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهر تهران اول مرداد ۱۴۰۱ به ایسنا گفت مشاورههای روانشناسی جسته و گریخته وجود داشتهاند اما نه به صورت روتین.
او معتقد است که باید یکسری خدمات تفریحی و رفاهی برای آتشنشانان و خانوادههای آنها فراهم شود اما فعلا به دلیل مشکلات بودجه و همچنین شیوع کرونا، فراهم نشده است.
رییس سازمان اورژانس هم مشاورههای روانشناسی را اندک میداند.
خدمات روانشناسی و حمایتی به صورت سازمان یافته و ساختاری در آتشنشانی وجود ندارد. این موضوعی است که فرزین، آتشنشان در گفتوگو با «ایرانوایر» به آن اشاره کرد.
او پیشنهاد داد که واحدهای حمایت روانی از امدادگران و آتشنشانان ایجاد، بخش توانیابی برای رسیدگی فوری به وضعیت امدادگران و آتشنشانانی که در حوادث مختلف حضور پیدا میکنند، راهاندازی و جهت کاهش استرس هم تسهیلات رفاهی و تفریحی برای امدادگران، آتشنشانان و خانوادههای آنها فراهم شود.
به گفته او، همچنین لازم است که این افراد دسترسی آسان به خدمات آموزشی و مشاورهای داشته باشند.
اما نکته این جا است که گاهی خود امدادگران هم نمیدانند چهقدر به مشاوره و کمک روحی و روانی نیاز دارند. محمد، از امدادگران هلال احمر به «ایرانوایر» گفت مدتی یک روانشناس در مرکزی که او کار میکرد، مستقر بود اما تقریبا هیچ کس به سراغ او نرفت.
به گفته او، شاید بهتر باشد که چکاپهای جسمی و روانی امدادگران به طور دورهای و اجباری انجام شود؛ امدادگرانی که میگویند اختلال خواب دارند، زود از کوره در میروند و حتی احساس میکنند احساسات و عواطف خود را از دست دادهاند اما سراغ روانشناس نرفتهاند.
محمد میگوید طی یکسال، سه نفر از امدادگران مازندران خودکشی کردند اما معلوم نیست که دلیلش چه بوده است. حوادث اضطرابآور یکی یکی و به مرور روحیه آنها را خرد میکند یا پای شکست عشقی و فشار مالی در میان بوده است و شاید همه اینها. اما آنچه که مهم است، این است که سه امدادگر در نبود خدمات سازمان یافته روحی و روانی خودکشی کردهاند و دیگر نیستند که به دل حادثه بزنند و به دیگران کمک کنند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر