دیروز (پنجشنبه۲۳ تیر ۱۴۰۱)، قاضی و هیات منصفه دادگاه منطقه استکهلم در سوئد پس از ۹ ماه بررسی، «حمید نوری»، معروف به «حمید عباسی» را به «حبس ابد» محکوم کردند.
نوری متهم به دست داشتن در اعدام دستهجمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ شده است.
دادگاه استکهلم حکم حبس ابد حمید نوری را براساس اثبات دو اتهام «جنایت جنگی از نوع بینالمللی» و «قتل عمد» صادر کرد تا دادیار سابق زندان «گوهردشت» به نخستین مقام جمهوری اسلامی بدل شود که در یک دادگاه بینالمللی به دلیل جنایت علیه بشریت، محاکمه و به اشدت مجازات محکوم میشود.
هزاران زندانی سیاسی در دهه ۶۰ خورشیدی، بهویژه در تابستان ۱۳۶۷ در زندانهای «اوين» و گوهردشت در تهران و زندانهای مشهد، شيراز، اهواز و برخی دیگر از شهرهای ايران با فتوای «روحالله خمینی»، رهبر وقت جمهوری اسلامی و با تصمیم اعضای هیاتی که به «هیات مرگ» معروف بود، اعدام شدند.
حمید نوری، دادیار زندان گوهردشت بود که دادگاهش در ۹۲ جلسه برگزار شد. ۳۴ شاکی و ۲۶ شاهد در طول این جلسات علیه او شهادت دادند، در حالی که بر اساس گزارش «سازمان عفو بینالملل» (AMNESTY)، دستکم چهار هزار و ۴۸۲ نفر فقط در تابستان سال ۱۳۶۷ اعدام شده بودند.
پیش و پس از آن، جامعه ورزش ایران از هیاتهای مرگ و حتی اعدامهای بدون دادگاه در اوایل دهه ۶۰ خورشیدی زخمهایی خورده است. در این گزارش نام برخی از ورزشکارانی را که توسط جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ خورشیدی اعدام شدند، مرور میکنیم.
از نخستین فوتبالیست اعدام شده در جمهوری اسلامی چه میدانیم؟
در تاریخ شفاهی فوتبال ایران، از اطرافیان و نزدیکان «علی پروین» نقل میشود که او پس از مطلع شدن از احتمال اعلام حکم اعدام «علی اکبریان»، بازیکن سابق تیمهای «استقلال» و «پرسپولیس»، به ملاقات قاضی پرونده این بازیکن میرود و مقابل چشمهایش گریه میکند.
علی اکبریان سال ۱۳۸۹ به جرم حمل ۴۰ گرم مواد مخدر (کراک و هرویین) دستگیر شد. علی پروین گروهی را متشکل از «مهدی فنونیزاده»، «ستار همدانی»، «میرشاد ماجدی»، «محمد نوازی»، «محسن گروسی»، «رضا حسنزاده»، «هاشم حیدری» و «رضا شاهرودی» را برای ملاقات با او، استخدام وکیل و ملاقات با قضات تشکیل داد.
علی پروین همان زمان به برخی از همین جمع گفته بود: «بعد از حبیب، کسی نباید از ما اعدام شود.»
نام کامل او «حبیب خبیری» بود؛ یکی از ۲۸۲ نفری که نامش در گزارش سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران به تاریخ ۱۳ نوامبر ۱۹۸۵منتشر شد؛ یعنی یکی از نخستین قربانیان ثبت شده سازمان ملل در تروریست حکومتی جمهوری اسلامی.
حبیب خبیری متولد سال ۱۳۳۴ در تهران بود. سال ۱۳۵۴، همراه با تیم جوانان ایران به مقام قهرمانی رقابتهای جوانان آسیا در کویت رسید. یک سال بعد با «سازمان مجاهدین خلق» آشنا شد و مخفیانه به عضویت این سازمان درآمد. تا پیش از انقلاب، ۱۸ بار پیراهن تیمهای ملی ایران در ردههای جوانان و بزرگسالان را برتن کرده و سه گل به ثمر رسانده بود.
سال ۱۳۵۸، درحالی که عضو تیم «هما» تهران بود، با ورود به «دانشگاه تربیت معلم»، ارتباطش با سازمان مجاهدین خلق را گسترش داد و سال ۱۳۵۹ در خانهاش دستگیر شد. روایتی که جمهوری اسلامی نقل کرده، این است که حبیب خبیری از موافقان مبارزات مسلحانه علیه نظام بود. اما در نقطه مقابل، بازیکنان همدورهاش چنین ادعایی را حتی در محافل خصوصی تایید نمیکنند.
او تا خرداد سال ۱۳۶۳ در زندان اوین محبوس بود. مشهورترین روایتی که در مورد او وجود دارد، به همین خرداد ۱۳۶۳ برمیگردد. «اسدالله لاجوردی»، رییس وقت «اوین» تمامی زندانیان را در سالن این زندان جمع کرد، حبیب خبیری را از میان صفوف بیرون میکشد و به او چنین گفت: «نمیخواهم تو برای ندامت به تلویزیون بیایی و مصاحبه کنی، همینجا توبه کن و همین لحظه آزاد شو.»
از میان جمعیت زنان زندانی صدایی بلند شد: «حبیب! مردانه بمیر.»
نامی از کسی که این فریاد را سر داده، منتشر نشده است اما میگویند که او نامزد حبیب خبیری بود که همراه با او دستگیر شده بود. حبیب را ۳۱ خرداد همان سال تیرباران کردند؛ همراه با نامزدش. ۲۴ روز بعد جسد او را برای خاکسپاری به خانوادهاش تحویل دادند.
بعدها «مجید ملاجعفر»، ملقب به «مجید قدوسی»، مسوول آموزشگاه و دادیار وقت اوین که بارها حکم اعدام حبیب خبیری را به خاطر علاقهاش به او به تاخیر انداخته بود، ادعا کرد که حبیب را در مقطعی از زمان که او به سفر حج رفته بود، اعدام کرده بودند. این در حالی بود که مجید قدوسی شهریور همان سال به حج رفت.
حمید نوری در اعدام کدام ورزشکار مستقیما نقش داشت؟
«حسن نایبآقا»، بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران در کتابی با عنوان «رویاها و ضد رویاها»، نامهای از حبیب خبیری را منتشر کرد. خبیری چند ماه پیش از انتشار این نامه، از دیدگاههای ایدئولوژیک خود، تلاشش برای صبوری در زندان و امیدواری برای پایان آن چه «جنگ» در آن مقطع زمانی مینامید، نوشته و در بخشی از آن اظهار امیدواری کرده بود که باز ورزش ایران هم سامان بگیرد.
«فروزان عبدی» متولد سال ۱۳۳۶ بود؛ یعنی دو سال جوانتر از حبیب خبیری. پیش از انقلاب، دانشجوی رشته تربیت بدنی و عضو تیم ملی والیبال زنان ایران بود که سال ۱۳۵۷ به عضویت سازمان مجاهدین خلق درآمد.
او را هم سال ۱۳۶۰ با همان عنوان «اقدام به مبارزه مسلحانه» دستگیر و به زندان اوین منتقل کردند.
«منیره برادران»، زندانی سیاسی سابق و فعال حقوق زنان در روایتی در مورد فروزان عبدی گفته است: «مسوولان زندان فروزان را بارها به خاطر مقاومتش مقابل شکنجهها و صبوریاش تنبیه میکردند؛ مثلا یک بار از پاییز سال ۱۳۶۲ تا زمستان ۱۳۶۳، یعنی بیش از یک سال او را در سلول انفرادی گوهردشت نگهداری کردند.»
برادران همچنین روایت کرده است که فروزان عبدی یک بار به مدت بیش از یک هفته در توالت زندان محبوس شده بود که این منجر به بروز بیماریهای پوستی در او شد.
فروزان عبدی در زمان بازداشت، عضو تیم ملی بسکتبال ایران بود. طبق گزارش «بنیاد برومند»، او به امیدبخشی میان زندانیان شهرت داشت و به دلیل رفتار متواضع و پذیرش دیدگاههای مخالفان، حتی از سوی هواداران احزاب دیگر یا بهاییان در حبس مورد احترام بود.
عبدی سال ۱۳۶۰ به پنج سال زندان محکوم شد و باید سال ۱۳۶۵ آزاد میشد اما بدون تشکیل دادگاه و ابلاغ حکمی جدید، به مدت دو سال دیگر در زندان گوهردشت باقی ماند؛ همان زندانی که حمید نوری دادیارش بود و حالا به جرم ارتکاب جنایت علیه بشریت، محکوم به حبس ابد شده است.
فروزان عبدی سال ۱۳۶۷ یکی از صدها اعدامی توسط هیات مرگ بود.
در جلسات دادگاه حمید نوری روایت شده است که او در روزهایی که زندانیان را برای اجرای حکم میبرد، در راهروهای زندان فریاد میزد: «امروز کربلای منافقین است!»
در بخشی از خاطرهنگاریهایی که از فروزان عبدی به جا مانده، نوشته شده است که وقتی میخواستند او را برای اجرای حکم ببرند، یک جمله گفته بود: «اینها از دستمان خسته شدهاند، میخواهند آزادمان کنند.»
رفت و دیگر برنگشت. او جزو اعدامیانی بود که «ابراهیم رئیسی» دستور به اعدامش داد. هنوز نشان دقیقی از خانوادهاش هم حتی در دست نیست.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر